مالک و مدير عامل سابق باشگاه تراکتور گفت: تيم فوتبال تراکتور نماد ورزش آذربايجان است.
فرهاد فرهادپور: ناصر شفق اولين مالک خصوصي باشگاه تراکتور که در همان سال اول حضورش در اين باشگاه، تراکتور را به ليگ برتر رساند. اما دوره مالکيت وي در باشگاه تراکتور فراتر از دو سال نرفت و همانطور که بي سر و صدا آمده بود، در سکوت هم تراکتور را ترک کرد.
در روزهايي که هواداران تيم تراکتور خواستار لغو مالکيت زنوزي در باشگاه تراکتور هستند، بيمناسبت نديدم به سراغ شفق رفته و در مورد گذشته تيم تراکتور با وي گفتوگويي داشته باشيم.
تراکتور نماد ورزش آذربايجان است
آقاي شفق با سپاس از اينکه دعوت ما را براي مصاحبه پذيرفتيد، کم و بيش در جريان اتفاقات باشگاه تراکتور هستيد؟
بله، از اين وضعيت اسفناک تراکتور طي چهار و پنج سال اخير متاثر هستم و اميدوارم هم اکنون که مردي از جنس صداقت سردار عابدين خرم بر راس استانداري قرار گرفته با کمک همه دلسوزان واقعي ورزش استان معضلات تراکتور برطرف گردد، بالاخص وقتي امام جمعهاي همچون آيت الله آل هاشم که از علاقمندان واقعي ورزش است بطوري که براي اولين بار در تاريخ ورزش کشور اولين امام جمعهايي بود که پا به ورزشگاه يادگار امام گذاشت، با بودن اين دو بزرگمرد حيف است تيم ريشهداري چون تراکتور مورد چنين اوضاع رقتانگيزي گردد که محبوبترين تيم فوتبال آسياست و مسئولان ورزش استان و کشور بايد از پتانسيل اين دو بزرگوار براي تقويت تيم تراکتور استفاده کنند و همانطور که آقا مهدي باکري تبلور غيرت آذربايجان است، تراکتور هم نماد ورزش آذربايجان است و بزرگان اصحاب رسانه و پيشکسوتان ورزش استان به خاطر دارند که صعود تراکتور بعد از هشت سال در ليگ يک، چه حماسه شيرين و حکايت پرماجرايي براي ورزش ايران و آذربايجان بوجود آورد و نه تنها در فوتبال که يکي ديگر تيمهاي فوتبال شهرداري و گسترشفولاد و ماشينسازي پا به ليگ برتر گذاشتند بلکه در ديگر رشتهها هم روز به روز شاهد درخشش و نشاط و پويايي در اکثر رشته هاي ورزشي بوديم رشتههايي همچون واليبال، تکواندو، دوچرخهسواري، کشتي، کاراته، تنيس روي ميز، بسکتبال، دووميداني و کوهنوردي ....وديگر رشته ها شديم که در تاريخ ورزش ايران بيسابقه بود.
هر موقع خودم صلاح بدانم در صورت نرسيدن به حق و حقوق قانوني در برقراري عدالت به مراجع فوتبالي AFC و يا FiFA مراجعه کنم
آقاي شفق هنوز هم براي خيليها سوال است چطور مالکيت باشگاه تراکتور به شما واگذار شد؟
در سال 1387 دو تيم ماشينسازي و تراکتورسازي بخاطر هزينه تيمداري اعلام انحلال کردند و ديگر قادر به تامين هزينهها نبودند. بنده به عنوان عضو هيات رئيسه فدراسيون فوتبال وقت مسئولان تراکتور قانع کردم که فقط يکسال ديگر آن هم با هزينه ورزش کارگري تيمداري را ادامه دهند و من مسئوليت تيم را به عهده گرفتم و با فروش ملکي در سعادتآباد تهران به متراژ 512 متر هزينههاي اوليه تيم را تامين کرده و بدهيهاي گذشته تيم فوتبال ترکتورسازي را پرداخت کردم و اردوي آماده سازي تيم را در ترکيه برگزار کرديم. در همان سال اول تيم را به ليگ برتر آورديم در ميانههاي فصل بخش عمده کارخانه تراکتور به شرکت مهر ايرانيان واگذار گرديد و بنده قرارداد خريد امتياز تيم فوتبال تراکتورسازي را با اين شرکت و کارخانه طي قرارداد محکمي امضا نموديم و اين حقير در ليگ برتر تيم را به عنوان مالک مديريت کردم و اگر کسي و يا کساني و ارگاني ادعاي مالکيت دارد بايد ثابت نمايند نه بنده که مالک قانوني باشگاه هستم. در سال 1389 اينجانب باشگاه را به امانت سپردم که هرگاه شرايط ايجاب کند باشگاه به خودم عودت شود و فدراسيون فوتبال نيز از اول بنده را به عنوان مالک ميدانستند و من طي اظهارنامه رسمي در تغيير و تحولات تيم به طرفين ماجرا اعلام کردم و به مراجع قضايي داخل کشور مراجعه کردم و طبيعي است هر موقع خودم صلاح بدانم در صورت نرسيدن به حق و حقوق قانوني در برقراري عدالت به مراجع فوتبالي AFC و يا FiFA مراجعه کنم، ليک خود باور دارم که به عدالت در کشور خودم خواهم رسيد.
سود يا ضرري که هر کس کرده باشد به عهده خودش است
از بدهيهاي باشگاه تراکتور خبر داريد و چه پيشنهادي در اين مورد داريد؟
بهترين راه حل را سردار پورجمشيديان ارائه کردند که مالکين و مباشرين هرکس بدهيهاي خود را پرداخت نمايد، مالک اول کارخانه تراکتور سازي بدهي خود را پرداخت نمايد و مالک دوم ناصرشفق بدهي خود را و شرکت مهر ايرانيان و جناب آقاي زنوزي هم بدهي دوران خود را تا باشگاه به حالت عادي برگردد و اين راه حل بنظر بهترين راه حل ممکن است که تراکتور از اين وضعيت نجات پيدا کند و طبيعي است هرکسي مسئوليت دوره خود را پذيرا باشد، سود يا ضرري که هر کس کرده باشد به عهده خودش است.
سود و ضرر فقط عدد رقم نيست
مگر فوتبال سودي هم دارد؟
تهيه کننده فيلم هاي سينمايي فرياد، حماسه مجنون و تقاطع گفت: سود و ضرر فقط عدد رقم نيست، کسي کارخانه خود را تبليغ ميکند، فردي توانايي مديريتي خودرا تبليغ ميکند، کسي ديگر مجموعه خود را تبليغ ميکند. اگر ضرر داشت کسي دنبال ضرر نميرود و اگر وزراتخانههاي دولتي وضع فوتبال را نابسامان ميکنند چون به دنبال شايسته سالاري نيستند و با رانت خواري از فوتبال سو استفاده ميکنند. در سالهاي خيلي دور صنايع پولساز نفت، اتومبيلسازيو .. ديگر صنايع بود ولي در سالهاي نزديکتر سينما آن هم فقط در امريکا و هند به صنعت پولسازي تبديل شد ليک هم اکنون علاوه بر صنعت نفت و گاز و پتروشيمي نرم افزارهايي مثل گوگل، اپل، يوتيوب و... وبالاخص ورزش صعنت پولسازي در دنيا هستند.
زحمتش را ما کشيديم ولي سودش را ديگران بردند
پس برنامههايي براي رساندن تراکتور به درآمدزايي داشتيد؟
بله. برنامههايي براي تيم تراکتورسازي داشتم، زحمتش را ما کشيديم ولي سودش را ديگران بردند مثل طرح پرديسهاي سينمايي که طي پنج سال يک تيم 36 نفره با بررسي ميداني نزديک به سه ميليون دلار هزينه کرديم، ولي به دليل نبودن قانون کپي رايت الان ديگران از سودش بهره ميبرند. ما در ليگ يک تراکتور صنعت بيمه را به فوتبال وارد کرديم و براي اولين بار طرح بليت الکترونيک و درآمد سامانه 10004444را وارد فوتبال کرديم. ولي الان سودش را تيمهاي پرسپوليس و استقلال با طرح مشابه ميبرند. تيم فوتبال تراکتورظرفيت خودکفايي را دارد به شرطي که همه علاقمندان به ورزش دست ياري بدهند والا با پشت پازدن نه فوتبال بلکه هيچ صنعتي رونق نميگيرد.
بدهيهاي هر دوراني توسط سياستگذار همان دوران به صفر برسد
با اين وضعيت تراکتور راه حل نهايي شما چيست ؟
مدير عامل سابق باشگاه پاس تهران و عضو اسبق هئيت رئيسه فدراسيون فوتبال و مسئول سابق ميز ورزش دبيرخانه مجمع تشخيص مصلحت گفت: وضعيت فعلي تراکتور سازي بدتر از بودن در ليگ يک سالهاي دور نيست، اگرچه امسال تراکتور وضعيت اصلا خوبي ندارد اما ميتوان با برنامهريزي بهتر تيمي پرتوان براي سال آينده ساخت در انتخاب سرمربي اشتباه فاحشي انجام شده است و اين تيم در بهترين ايام بدنسازي روزهاي خود را در تابستان به بطالت گذرانده است و اين زيبنده تيم تراکتور و قلب تپنده تبريز نيست. بنظرم بدهيهاي هر دوراني توسط سياستگذار همان دوران به صفر برسد و طرحي نو براي ساخت تيمي جديد و شرايط جديد بوجود آورد.
دو تيم تراکتورسازي و ماشينسازي دوبال پرواز ورزش آذربايجان استان هستند
دو تيم تراکتورسازي و ماشينسازي دوبال پرواز ورزش آذربايجان استان هستند در سال 1387 در حالي که دوتيم تراکتورسازي و ماشينسازي در ليگ يک بودند من پنج بازيکن از تراکتور به ماشينسازي دادم و بخشي از هزينه تيم را متقبل شدم چرا که اعتقاد دارم قدرتمند بودن هر دوتا تيم ميتواند ورزش آذربايجان را در يک فضاي رقابتي متحول کند. اگر ارقام واقعي مورد بررسي گردد بنظرم کار سختي نيست. راه حلهاي غير ورزشي و رويا پردازانه تراکتور را به اين روز انداخت و مومن نبايد از يک سوراخ دوبار گزيده شود تراکتور امسال وضعيت سختي را دارد و اگر تدبير با عقل در هم بياميزد اميد است از اين سيلاب بلا بسلامت برهانيم.
تراکتور امروز مادري دلسوز ندارد
و آخرين سوال مشکل امروز تراکتور؟
مشکل امروز تراکتور اين است که مادري دلسوز ندارد آنهايي که ادعاي دايه مهربانتر از مادر بودن دارند مديريتشان باري به هر جهت است تيم را طوري اداره ميکنند که هر وقت منافع ديگرشان به خطر بيافتد تيم را راه ميکنند. تعصب روي نام تراکتور ندارند، حتي شايد پول بيشتري هم هزينه کنند اما بيبرنامگي بيتخصصي سايه بر جنبههاي ديگرشان دارد هر روز يک پرونده در فدارسيون، هر روز يک پرونده درفيفا براي تراکتور باز ميکنند و هر روز ارزي است که جيب اين ملت به جيب خارجيها ميرود. ارز پول ملي نيست که کارکرد آن در داخل کشور است بلکه هر سنت از اين کشور برود تاثير مستقيم و غير مستقيم بر ارزش پول ملي دارد بجاي اينکه مرتب بازيکن به خارج صادر کنيم بازيکنان خارجي بي کيفيت را دلالها به تيم تزريق ميکنند و سپس در شکايت پرونده هم همان دلالها پورسانت براي وکلاي پرونده ميگيرند يعني دوطرفه ارز کشور را خرج اهداف پنهاني و دروني خود براي پر پول شدن خارجيها ميکنند. الان ان تيم اميد تراکتورسازي که قهرمان کشور شد و به تيمهاي ملي ايران بازيکن داد کجاست
در هرحال به عنوان يک کوچکتر ورزش آذربايجان آرزوي افتابي گرم براي تيم فوتبال تراکتورسازي و باراني پر نعمت براي ورزش آذربايجان و ايران عزيز دارم.
فارس