احرارخبر: مي توان چنين ادعا کرد که در حالي که ما در تهران از ناموفق بودن کودتا سخن ميگوييم هنوز بخش قابل توجهي از ملت ترکيه فکر ميکنند کودتا با موفقيت انجام شده است.
مسعود صدرمحمدي در تحليلي راجع به کودتاي شب گذشته در ترکيه نوشت: با نزديک شدن به ساعات پاياني شب با وجود آن که هنوز درگيريها در دو شهر بزرگ استانبول و آنکارا تداوم دارد و در ساير شهرهاي بزرگ نيز درگيري هاي پراکنده بين نيروهاي کودتاگر و ضد کودتا در گرفته است. نخست وزير نيروهاي کودتاگر را با آغاز جنگ نيروهاي ضد کودتاي ارتش عليه آنها تهديد کرده است، با ادامه وضعيت موجود ميتوان احتمال داد که تا ساعات پاياني روز آينده غائله فيصله يابد. در اين ميان دو تحليل عمده براي حوادثي که رخ داد وجود دارد که گذر زمان در مورد آنها قضاوت خواهد کرد:
1) اين کودتا توسط نيروهاي جريان گولن در بدنه ارتش سازماندهي شده است. اين کودتا پس از آن رخ داد که هفته گذشته براي اولين بار عملياتهاي امنيتي عليه شاخه نظامي اين جريان انجام شد. در دو سال گذشته هيچ هفتهاي بدون عمليات عليه نيروهاي اين جريان در ساختار قضايي و اطلاعاتي ترکيه وجود نداشته است و صدها نفر به جرم همکاري با جرياني زيرزميني در درون دولت دستگير شده بودند. اما براي نخستين بار در هفته گذشته تعدادي از افسران ارتش تحت بازداشت قرار گرفتند. اين عمليات جريان را متوجه جديت دولت در برخورد با خود کرد و جريان را بر آن داشت تا با پيش چشم گرفتن تمام ريسکهاي پيروزي يا شکست کودتاي خود دست به کار شود. در واقع جريان نظامي گولن متوجه شده است که با کودتا يا بدون کودتا در هر حال سرکوب و ريشه کن خواهد شد. بنابراين طي يک اقدام متهورانه دست به کودتاي اين شب زدند. اگر در نظر داشته باشيم که تا چند روز ديگر شوراي عالي نظامي در ستاد کلاً نيروهاي مسلح قرار بود که تشکيل شود و در اين شورا با توجه به تحرکات هفته گذشته بي شک عليه جريان کشف شده گولن در ارتش تصميماتي قرار بود که اتخاذ شود.
جريان گولن در ارتش در شکل يک هسته مخفيانه با نام "کميته صلح در جهان" در حال مديريت اوضاع بود که بر اساس نظريه اول در مورد اين کودتا توسط اين هسته طراحي، مديريت و اجرا شده است. مشکل اصلي اين هسته پايين بودن درجات نظامي اين افراد از سطح عالي ژنرالي بود که با توجه به اين مساله بسياري از کارشناسان نظامي و امنيتي معتقد بودند که در کوتاه مدت امکان کودتاي فراگير توسط گولنيها در ارتش وجود ندارد و آنها در بدترين حالت ميتوانند خرابکاري انجام دهند. افرادي که اين اقدامات را يک کودتاي واقعي اما ناموفق – تا اين مرحله – ميدانند اقدام بسيار ماهرانه رسانهاي و رواني اين گروه را دليلي بر مدعاي خود ميدانند. تيم کودتا کننده در اولين اقدام تلويزيون دولتي را تسخير کرده و از اين طريق با ايجاد رعب در کشور وارد فاز مديريت صحنه رد کشور شده است. در ادامه با در دست گرفتن ساختمانهاي مديريت شبکههاي خصوصي و پخش ماهوارهاي شبکههاي بخش قابل توجهي از کشور ار از مشاهده تلويزون محروم کرده و اينترنت را نيز قطع کرده است.
در واقع مي توان چنين ادعا کرد که در حالي که ما در تهران از ناموفق بودن کودتا سخن ميگويم هنوز بخش قابل توجهي از ملت ترکيه فکر ميکنند که کودتا با موفقيت انجام شده است. از سوي ديگر وقتي در نظر داشته باشيم که ژاندارمري شاخه دوم اين کودتا در کل کشور آماده اجراي امر بوده است و نقطه مزيت اين نيرو گستردگي آن در سراسر کشور و تسلط بر تمام جادههاي بين شهرهاي کشور ميتوان اين فرضيه را تقويت کرد.
2) دومين فرضيه بر آن است که اين کودتا تنها يک تئاتر سخت و سنگين از سوي اردوغان بوده است تا با استفاده زا شرايط بحراني ايجاد شده دست به تضعيف ارتش زده و امکان کودتاهاي جدياي که ميتوانست در آينده گريبانگير او شود را از بين ببرد.
اين طيف اصليترين مويد اين نظريه را فراهم شدن امکان قدرت نمايي بيشتر براي اردوغان به عنوان يک رهبر وحدت بخش و بسيجگر اقشار مختلف مردم ميدانند و معتقدند که درخشانتر شدن چهره اردوغان در اين مساله به عنوان يک قهرمان ملي نشان ميدهد که همه ماجرا تحت نظرات او بوده است و اين تنها يک بازي کثيف است.
اگرچه تنها گذر زمان و بررسي سوانح آينده نشان خواهد داد که چه دستهايي در پشت پرده اين حادثه وجود داشته است اما با در نظر داشتن تجربه حوادث پارک گزي که اکنون پس از دو سال اسناد حمايت بنياد سوروس از آن در دست است و مي توان آن را يک کودتاي رنگي عليه اردوغان ارزيابي کرد صرفِ فراهم شدن امکان خودنمايي براي اردوغان را در مورد اهداف طراحي آن مساله نمي توان کافي دانست. در واقع اگرچه در صورت موفقيت اردوغان و حزب حاکم توان اردوغان بيشتر از پيش خواهد شد اما ميزان هزينه اي که اردوغان در قبال اين مساله متحمل شده است بسيار بالا است. از سوي ديگر در ماه هاي اخير اردوغان با طيف هاي مختلف ارتش وارد مراوده شده و نظر مساعد آنها براي همراهي با خود در مسايل مختلف کشور ار فراهم آورده بود و در ميان مدت امکان وقوع کودتا عليه او ممتنع بود.
همچنين اگر در نظر داشته باشيم که اصلي ترين نيروهاي عامل در اين کودتا نيروي هوايي و ژاندارمري (يعني نيروهاي تحت نفوذ گولن) بوده اند و نه نيروي زميني که تا کنون همواره وظيفه اصلي کودتاها را برعهده داشته است احتمال صدق گزاره عامليت جريان گولن بيشتر محتمل است.
در صورت موفقيت کامل ارتش، امنيت و دولت در سرکوب اين کودتا و دستگيري تمام عوامل آن ميتوان ادعا کرد که اردوغان در برابر يک خطر بزرگتر با يک خطر کوچک روبرو شد و به گفته خودش اين حادثه يک لطف الهي بوده است.
آمار کشتگان و زخميها هر لحظه در حال افزايش است و نيروي هاي ضدکودتا که نيروهاي زميني و زرهي ارتش هستند وارد شهرها ميشوند.
اين کودتا ضربهاي سخت بر پيکره ملي ترکيه خواهد بود.