احرارنيوز:آقاي رئيس جمهور تمام روزهاي هفته اخير به پاسخ اين پرسش فکر کردهايم که حالا بعد از گذشت دو سال از سفر انتخاباتيتان به تبريز و وعدههايي که در ورزشگاه شهيد پورشريفي داديد، کفه ترازو به سمت و سوي بيم نزديکتر است يا اميد؟
به گزارش احرارنيوز به نقل از فارس، آقاي رئيس جمهور شما در حالي به آذربايجانشرقي و تبريز سفر ميکنيد که هنوز آثار بهت اتفاقات مسابقه فوتبال تراکتورسازي ـ صنعت نفت بر اين روزهاي تبريز سنگيني ميکند و احتمالاً يکي از عمدهترين محور صحبتها و حرفهاي آدمهاي اين شهر و ديار را تشکيل ميدهد؛ اما با اين حال خودتان ميدانيد که دغدغهها و معضلات مختلف مردم منطقه و آذربايجانشرقي آنقدر پررنگ و بزرگ است که حتي کارشناسان مجرب برنامهريزي را براي چند روز و حتي ماه به تامل وا دارد تا به پاسخ اين پرسش برسند، اولويت اصلي در پيگيري درخواستهاي مردم آذربايجان چه خواهد بود؟
از يک طرف درياچه اروميه است که همچنان تنها نگاه ميکند و کمک ميخواهد. صنعت استان داستان تلخ خود را دارد؛ از وضعيت کارگران بيکار شده کارخانههاي صنعتي چيزي نميگويم چرا که همين اضطراب مهمانداري شايسته از رئيس جمهور اين سرزمين براي اين روزهاي مردم تبريز کافي است.
آقاي رئيس جمهور؛
آذربايجان متحير مانده است. چگونه از يک طرف چون سنت هميشگياش در ميهماننوازي، "تاريخ ساز" باشد و از سوي ديگر ليست بلند بالاي دغدغههايش را از ميان شور و شعار به گوش شما برساند؟ چگونه توجهها را به 500 کارخانه تعطيل شده در استان جلب کنيم؟ داستان معادن رها شده را بازگوييم و براي صنعت فرشي مرهم بخواهيم که اگر چه هنوز اعتبار کشورمان در موزههاي بزرگ دنياست اما آنچنان کوچک شده که به همسايگي موکت و پارکت خو گرفته است؛ حتي در خانههاي مردم تبريز، اهر، هريس، آذرشهر و ...
آقاي رئيس جمهور خودتان ميدانيد که مشکلات معيشتي و نرخ بيکاري از توان خارج شده است. خودتان ميبينيد که جاده اهر _ تبريز مرگ را از هر حيث روانه زندگي مردم منطقه ميکند. جادهاي که زن و مرد، کودک و پير، پزشک و معلم نميشناسد و همچنان قرباني ميگيرد...
دکتر روحاني، رئيس جمهور محترم
تمام روزهاي هفته اخير به پاسخ اين پرسش فکر ميکردهايم که حالا بعد از گذشت دو سال از سفر انتخاباتيتان به تبريز و وعدههايي که در ورزشگاه شهيد پورشريفي داديد، کفه ترازو به سمت و سوي بيم نزديکتر است يا اميد؟ خواستم پيشبيني کنم که مردم چگونه به استقبالتان خواهند آمد؟ با لبخند يا اندوه. ليست دغدغهها را بارها و بارها در هر گزارش و يادداشتي از نويسندگان و همکاران خبرنگار از نظر گذراندهام تا منطقيتر ارزيابي کنم و برنامهريزانهتر انديشه کنم و در نهايت به اين نتيجه رسيدم که مطمئناً اولويت همان خواهد بود که مردم در جريان استقبال فرياد ميزنند و قضاوت نيز بيگمان با همان مردان و زناني است که شما در سفرتان شاهد ميزبانيشان خواهيد بود. مردماني که هنوز دل در گرو تدبير شما دارند.
آقاي رئيس جمهور؛
غرض گفتن و يادآوري مشکلات و وعدههاست زيرا ما نسلي هستيم که لبخند معلم بعد از شنيدن انشاهاي بي در و پيکر دوران مدرسه را حتي بيشتر از نمره 20 دوست داشت. نسلي که چيزي جز نوشتن ياد نگرفت، اما اين روزها گاه به اشکهايش پناه ميبرد تا درياچهاش پرآب، زمينش پرمحصول، مردمانش شاد و ايرانش آباد باشد.
در پي پاسخ به پرسشهايمان همراه مردم اين شهر و ديار با اشکها و لبخندها، با بيمها و اميدهايمان به استقبال خواهيم آمد.
نگارنده:حنانه منشي