احرارنيوز:از ليگ چهاردهم و دورنماي آن که سالها بعد در اذهان مرور ميشود "هشت دقيقهاي" است که به نيکي از آن ياد نخواهد شد.
به گزارش احرارنيوز به نقل از ايسنا، به گفته آقايان پسرک پرتغالي در ورزشگاهي مملو از 100 هزار تماشاچي ايراني، با آنهمه ارتباط اينترنتي، شبکه تلويزيوني و راديويي نتيجه تساوي ديدار تيمهاي سپاهان و سايپا را به نيمکت تراکتورسازي تبريز منتقل ميکند، گوينده ورزشگاه در دقايق پاياني به تماشاچيان آمادهباش ميدهد که خود را براي برگزاري جشن قهرماني آماده کنند، جمعيت با شنيدن سوت عليرضا فغاني موج موج به دورن مستطيل سبز حرکت ميکنند...
پرچمهاي قرمز در بالاترين ارتفاع در ورزشگاه به اهتزاز درمي آيد، توني اشک شوق ميريزد و"ياشاسين تيراختور" به فرياد درميآيد ... اما تنها چند دقيقه بعد تمامي ورزشگاه با شنيدن خبري غيرقابل باور شوکه ميشوند..."سپاهان قهرمان ليگ برتر فوتبال ايران شد" تيتر اول رسانههاي کشور ميشود...
هشت دقيقهاي که از عليرضا منصوريان و تيم سراسر هجومياش گرفته ميشود، هشت دقيقهاي است که منصوريان آن را هشت دقيقه تلخ تاريخ فوتبال ايران مينامد، تراکتورسازي به لاک دفاعي فرو ميرود و درحالي که با دستان خودش جام را از تبريز دور ميکند، آماده جشن قهرماني ميشود؛ جشني که قرار بود براي نفت يا تراکتورسازي در تبريز گرفته شود به اصفهان هديه ميشود تا کام اهالي زايندهرود را شيرين کند.
درست شبيه داربي سرخآبيها 52، داربي ششتاييها که هنوز هم حرف و حديث در مورد آن پايان نيافته است، اينکه فيلمهاي بازي را از بين بردهاند يا دوربينها به سالن کشتي مجاور ورزشگاه براي ضبط تصاوير مسابقات کشتي رفتهاند؟ سوالي که با گذشت حدود 40 سال هربار قويتر از مرتبه قبلي پرسيده ميشود! درست شبيه اتفاقي که در تبريز افتاد، اتفاقي که ساليان سال در مورد آن درست و غلط صحبت خواهد شد و تا ابد هم کسي نميفهمد که قصه از کجا شروع شد و در کدام نقطه پايان يافت!
ذهنيتي که ساليان سال با مخاطب خواهد بود و بارها و بارها در مورد آن قضاوت ميکند...
فوتبال، ملجاء جواناني است که اتفاقات 10 سال اخير، سکوها را از برکتشان خالي کرده است. فوتبالي که در ذاتش شادي بخش و سرگرم کننده است بايد پروندهاش روي ميز محکمه قرار گيرد تا با پيدا کردن قصور کنندگان ذهنيتهاي غلط شکل گرفته در مردم تلطيف شود، مردمي که شايد ديگر اعتماد نکنند، ذهنهايي که شايد از اين به بعد پر شوند از سناريوهايي درست يا غلط که هيچ جوابي براي آنها وجود ندارد.
شب حادثه شگفتيآور ورزشگاه يادگار امام تبريز درست شبيه شوخي بود، مگر مي شود 100 هزار نفر، با وجود آن همه مسئول و امکانات ارتباطي مختلف در قرن حاضر بازي دو بر صفر پيروز شده سپاهان را دو بر دو مساوي تلقي کنند؟ مگر ميشود صدا به صدا نرسد؟ مگر ميشود ارتباط با دنياي بيرون قطع شود؟ مگر ميشود پسر توني پدرش را به مرز سکته نزديک کند؟
مگر ميشود گوينده ورزشگاه نه تلويزيون در مقابلش باشد، نه از راديو استفاده کند و تنها با شايعه ايجاد شده تبريزيها را آماده جشن قهرماني کند؟
مگر ميشود ديگر ذهن مخاطب را به قبل از آن هشت دقيقه رمزآلود بازگرداند؟ مگر ميشود همه چيز را پاک کرد و دوباره نوشت؟ مگر ميشود يک نفر را مقصر دانست و پرونده يکي از نادرترين اتفاقات فوتبال دنيا را به همين راحتي بست؟
هشت دقيقه در فوتبال يعني هزار و يک اتفاق!
هشت دقيقه در فوتبال يعني سرنوشت يک جام قهرماني، يعني پرواز توني در اوج آسمان تا رفتن به مرز سکته، هشت دقيقه در فوتبال يعني تمام تلاشهاي اين فصل عليرضا منصوريان، يعني تلخترين دقايق حضورش در فوتبال ايران...هشت دقيقه يعني اين همه شائبه، يعني اين همه شايعه! هشت دقيقه يعني اتفاقي غيرقابل باور، يعني سوژه شدن در رسانههاي دنيا، هشت دقيقه يعني دو جشن قهرماني همزمان در يک لحظه و هشت دقيقه يعني از بين رفتن اعتماد ميليونها هوادار فوتبال به فوتبال.