احرار: معصومه جليلپور قرباني اسيدپاشي در تبريز بهخاطر مشکلات مالي روند درماناش را متوقف کرده و حالا ميگويد براي اينکه چهرهاش به روز اول برگردد بايد به مدت ?سال هرهفته يک عمل انجام دهد.
: در اتاق باز ميشود، باز ميماند، باز ميماند و بعد معصومه در حالي که دست خواهرش را گرفته ميآيد داخل، مينشيند روي مبل، کنار برادرش علي که به گفته خودش تمام زندگياش را وقف او کرده است.
چشمانش را پشت يک عينک دودي و بخش زيادي از صورتش را زير روسري پنهان کرده است؛ اما با «سلام» لرزاني که از حنجرهاش بيرون ميآيد، تمام زخمهايش بيرون ميزند.
حالا يک و نيم سال از آن روز ميگذرد. از روزي که يک پسر بهخاطر جواب «نه» با قمه دو انگشت معصومه را قطع کرد و روي صورتش اسيد پاشيد.
مادر معصومه اما چشم از دخترش برنميدارد. با بعضي از کلمات اشک ميريزد و با بعضي هم به باعث و باني اين اتفاق لعنت ميفرستد.
باعث و باني حال اين روزهاي معصومه و خانوادهاش در زندان است. علي، برادر معصومه ميگويد: «طرف ?? تا پرونده کيفري دارد.»
تازگيها در فضاي مجازي مينويسند که براي درمان قربانيان اسيدپاشي پولي نميگيرند؛ اين دروغ است معصومه هنوز ساکت است. خواهرزادهاش که شايد 4يا 5ساله باشد، نزديکتر ميآيد. دستش را در دست معصومه ميگذارد. اما بوسهاي از طرف هيچيک در ميان نيست. ميگويد تقريباً از روزي که اين اتفاق برايش افتاده پياده بيرون نرفته است: «مردم زل ميزنند، متلک ميپرانند» اما معصومه بيشتر از همه اينها از «نوچ نوچ» هايي که حاوي ترحم هستند بيزار است.
معصومه يک آرايشگاه زنانه داشته و به گفته خودش دختر فعالي بوده؛ به طوري که بيشتر روز را در بيرون از خانه ميگذرانده و حالا اين شرايط عذابش ميدهد: «اگر هم لازم باشد ادارهاي جايي بروم با ماشين ميروم و ميآيم تا چيزهايي که نميخواهم را نشنوم.»
او تا بهحال در بيمارستان شهيد مطهري تهران بيش از 40عمل جراحي داشته که هنوز بابت آن عملها 70ميليون تومان به بيمارستان بدهکارند. برادرش علي با ژستي که ميخواهد نشان بدهد با مسائل منطقيتر برخورد ميکند ميگويد: «تازگيها در فضاي مجازي مينويسند که براي درمان قربانيان اسيدپاشي پولي نميگيرند؛ اين دروغ است. معصومه بهخاطر اينکه پول نداشتيم يک ماه و چند روز در بيمارستان گروگان ماند تا اينکه شوراي شهر و شهرداري تبريز 50ميليون تومان به حساب بيمارستان واريز کردند.»
بعضيها روزهاي اول آمدند، عکس گرفتند و رفتند
معصومه هم در بحث شريک ميشود: «تا ريال آخرش را ميگيرند؛ اصلاً ميگويند اول برويد فيش بياوريد بعد عمل را انجام بدهيم.»
چيزي که تا به امروز براي بهبود چهره معصومه انجام شده، برداشتن مقداري پوست سوخته و پيوند بود. اما برادرش ميگويد معصومه حالا هم جرأت ندارد مقابل آئينه بايستد.
علي از دست مسئولاني که روز اول بودند و حالا نيستند ناراضي است. ميگويد: «بعضيها آمدند، عکس گرفتند، قول دادند و رفتند.» با لحني کنايه آميزتر اضافه ميکند: «دستشان درد نکند با وعدههايي که دادند باعث شدند مردم عادي هم قيد کمک را بزنند.»
جز خودمان هيچکس برايمان کار انجام نداده است
معصومه در حالي که با انگشتان نازکش موهاي خواهرزادهاش را نوازش ميکند، ميگويد: «هيچ يک از مسئولاني که در روزهاي اول وعده داده بودند به قولشان عمل نکردهاند. هر کاري هم تا به حال کردهايم با پولي که براي عروسي برادرم جمع کرده بوديم يا پساندازي که خودم از آرايشگري داشتم انجام دادهايم. در واقع جز خودمان هيچکس برايمان کاري انجام نداده است.»
علي يک کارگر ساده ساختماني است که ميگويد: «من که هيچ؛ بدون کمک دولت و ملت حتي بهترين تاجر تبريزي هم نميتواند از پس هزينههاي جراحي يک قرباني اسيدپاشي بربيايد.»
آنطور که ميگويند، چهره معصومه براي اينکه به روز اول برگردد، بايد هر هفته يک عمل جراحي انجام شود. و اين عملها بايد ? الي ? سال ادامه داشته باشند. علي ميگويد: «تازه پس از اينها عملهاي زيبايي انجام ميشود.»
در واقع هر هفته بايد يک عمل ترميمي روي پوست معصومه انجام بشود تا پوست صورت او براي عملهاي زيبايي آماده بشود. تمام عملها هم بايد در تهران و توسط پزشکي که از ابتدا عملهايش را انجام داده ادامه بيايد. اين هرچند به نظر معصومه غيرمنطقي است اما علي ميگويد که بهخاطر پزشکي قانوني و مسائل قضائي، نميتوان پزشک معالج را عوض کرد.
آنها مجبورند براي اينکه دوباره چهره زيباي معصومه را ببينند به مدت 6سال به تهران بروند، آنجا زندگي کنند، آنجا کار کنند اما خودشان ميگويند آنجا نه زندگي دارند و نه کار و نه پولي براي عمل.
معصومه ميگويد يکي از پزشکها گفته که بعد از انجام مراحل درماني، صورتش از روز اولش بهتر ميشود. او اين جمله را باور کرده و اميدوار است. البته آن پزشک تنها نيست. معصومه در يکي از شبکههاي اجتماعي 10هزار نفر دنبالکننده دارد که به او اميد ميدهند. او در فضاي مجازي فعاليت زيادي دارد. برادرش علي ميگويد: «چون نميتواند بيرون برود و با افراد جامعه ارتباط برقرار کند، سعي ميکند از طريق شبکههاي اجتماعي حرفها و نظراتش را به اشتراک بگذارد.»
حالا بهخاطر نداشتن پول، معصومه هشت ماه است که جريان مداوايش را قطع کرده و اگر اين وقفه ادامه پيدا کند، به گفته پزشکان بافتهاي پوست از بين ميروند، گوشتهاي اضافي به وجود ميآيند و امکان درمان و «برگشتن به روز اول» روز به روز کمتر ميشود.
از طرفي ديگر خانواده جليلپور منتظر برگزاري دادگاه و مجازات فرد اسيدپاش هستند. برادر معصومه ميگويد براي به مجازات رسيدن مجرم لحظهشماري ميکنند. مجازات فرد اسيدپاشي 5الي 25سال زندان و در برخي شرايط حبس ابد است. اما از نالههاي مادر پير معصومه ميتوان فهميد که تا به ابد داغ معصومه روي دلش ميماند. البته شايد تا روزي که چهرهاش به روز اولش برگردد. برميگردد؟
بهنام عبداللهي.
خبرگزاري مهر