احرار: گروه هاي مختلف سياسي و اجتماعي، چه در داخل مرزهاي آذربايجان شرقي و چه در مجامع سياسي تهران، «سبحان الهي» استاندار اسبق آذربايجان شرقي را براي پست وزارت علوم معرفي کردند...
اما به محض طرح نام اين چهره، لابي ها و کمپين هاي ديگري به راه افتاده و نام هاي ديگري را مطرح کردند. از عليرضا منادي، نماينده سابق تبريز در مجلس گرفته تا دکتر پورمحمدي رئيس دانشگاه تبريز!..
با معرفي و آغاز به کار کابينه دوم دکتر روحاني، و خالي بودن دو صندلي وزارت در اين کابينه، بسياري از شخصيت هاي سياسي و اجتماعي و نيز فعالين رسانه اي و شبکه هاي اجتماعي با جديت تمام بر روي يک پيشنهاد متمرکز شدند که: حداقل يکي از اين دو کرسي باقي مانده بايد بر عهده يک شخصيت آذربايجاني و ترک زبان سپرده شود تا توازن کابينه در مورد سپردن امور به اقوام و استان هاي مختلف کشور حفظ شود.
وزارت آموزش عالي و وزارت نيرو دو وزارت خانه اي بودند که تا اين لحظه خالي مانده اند. و البته اين انتظار، توقع به جايي به نظر مي رسيد.
به نظر دست اندرکاران معرفي اعضاي کابينه از شخص رئيس جمهور روحاني گرفته تا جهانگيري (معاون رئيس جمهور) با اين موضوع مخالفت آشکاري نداشتند. اما موضوع مهم و اساسي به ساختار اجتماعي و بافت سياسي و لابي هاي جغرافيان استان ما بازمي گردد. جايي که به نظر مي رسد به دليل عدم وحدت رويه و ناهماهنگي در ديدگاه ها و تاکيد بر خودمحوري ها، سبب شده تا اين فرصت طلايي در معرض خطر قرار گيرد.
گروه هاي مختلف سياسي و اجتماعي، چه در داخل مرزهاي آذربايجان شرقي و چه در مجامع سياسي تهران، در روزهاي آغاز به کار دولت دوازدهم، «سبحان الهي» استاندار اسبق آذربايجان شرقي را براي پست وزارت علوم معرفي کردند که چهره معقول و منطقي به نظر مي رسيد. او هم يک شخصيت علمي بود و هم اينکه با چهار دوره حضور در مجلس شوراي اسلامي، چهار سال در مديريت استان آذربايجان شرقي و هم اکنون به عنوان يک چهره دانشگاهي، گزينه مناسبي براي اين مسئوليت به نظر مي رسيد.
اما به محض طرح نام اين چهره، لابي ها و کمپين هاي ديگري به راه افتاده و نام هاي ديگري را مطرح کردند. از عليرضا منادي، نماينده سابق تبريز در مجلس گرفته تا دکتر پورمحمدي رئيس دانشگاه تبريز!
هر چند در لياقت و مديريت اين اسامي نمي توان ترديد داشت اما اينکه به محض طرح يک گزينه سياسي _ علمي از ديار آذربايجان، نام هايي ديگري به نيت رقابت نابهنگام! بر سر زبان ها افتاده و به گوش رئيس جمهور مي رسد خود جاي ترديد و تاسف است. انتظار مي رفت لابي ها و مجمع ها و شخصيت هاي دست اندرکار در انتخاب و پيشنهاد گزينه ها، به توافق مي رسيدند و بجاي تشتت در اعلام اسامي و ايجاد چند قطبي در استان و تزريق بلاتکليفي در بدنه کابينه و شخص رئيس جمهور، گزينه اي واحد، مقتدر و مدير را براي اين سمت پيشنهاد مي کردند تا مبادا دو دلي بر روحاني مستولي شده و از خير انتخاب يک وزير آذربايجاني براي پست وزارت علوم بگذرد! از قضا اين تشتت و ناهماهنگي در طرح نام و پيشنهاد واحد براي اين سمت، باب ميل لابي هاي ديگري است در ساير شهرها و از جمله پايتخت که دوست ندارند وزير علوم و يا حتي وزير نيرو از ديار آذربايجان باشد.
آيا شايسته نبود به جاي پيگيري منافع شخصي و گروهي، بزرگان تصميم گيري هاي سياسي در استان، و حتي استانهاي همجوار نظير: اردبيل، زنجان و آذربايجان غربي، بر روي يک گزينه واحد براي وزارت علوم و وزارت نيرو به اجماع و توافق مي رسيدند تا همان ايده حضور يک وزير ترک زبان در کابينه محقق شود؟
گاهي ما خودمان به دست خودمان، پل هاي توفيق و کاميابي خود را خراب مي کنيم و ربطي به ديگران و رقيبان ندارد. باور کنيد!
اذز قلم