حسني شير پير آذربايجان غربي که نه يک مسئول در استان و يک روحاني پير در اروميه بلکه يک نام آوازه ملي است و حق گويي در عين سادگي بيان و گفتارش شخصيتي کاريزماتيک براي ايران و آذربايجان به شمار رفته است.
به گزارش احرار نيوز، حسني شير پير آذربايجان غربي که نه يک مسئول در آذربايجان غربي و يک روحاني پير در اروميه بلکه يک نام آوازه ملي است و حق گويي در عين سادگي بيان و گفتارش شخصيتي کاريزماتيک براي ايران و آذربايجان به شمار رفته است، رهبري که شجاعت و بي پروايي اش در تمام کردار و عملش در طول دهه هاي گذشته به عينه ثابت شده است و مي توان از آن بعنوان دلگرمي بزرگي براي مردم اين ديار ياد کرد.
هفته پيش خبر انتخاب جايگزين براي امام جمعه اروميه و نماينده ولي فقيه در آذربايجان غربي در صدر کليه خروجي هاي رسانه هاي استاني و ملي و حتي بين المللي قرار گرفت، خبري که نوع بيان آن در ابتدا دل بسياري از مردمان آذربايجان غربي را سوزاند و درنهايت با اعلام رسمي از سوي سازمان صدا و سيما که به حق اگر تنها يک کار درست کرده باشد نحوه اعلام همين جايگزيني بود اندکي از افسوس و ناراحتي مردم کاست و در بخش خبري 20 و 30 از کناره ايشان برخلاف بسياري از خبرگزاري که از لفظ کناره گذاري استفاده کرده بودند، ياد کرد.
اين روحاني پير و شير هميشه بيدار آذربايجان غربي که توسط امام خميني بعنوان نماينده ولي فقيه در استان و امام جمعه اروميه انتخاب شده بود بعد از افزون بر 30 سال بدليل ضعف قواي جسماني و بيماري کناره گيري را بر ماندگاري ترجيح داد.
اين شخصيت که بي شک حتي ناعادل ترين مردم ديار آذربايجان غربي بر شجاعت، دليري و دلسوزي اش بر ايران و نظام شهادت مي دهند، دهه 80 زندگي خود را سپري مي کند و افزون بر نيمي از اين سن را در مبارزه عليه ظلم و عوامل تفرقه و مخالفان نظام سپري کرده است بطوريکه که حتي در اين مسير عزيزتر فرد يعني فرزندش را هم قرباني کرد هرچند همواره حکم اعدام را براي فرزندش رشيد حسني روا ندانست.
در نوجواني مدتي در حوزه علميه اروميه مشغول تحصيل بودند و در سال 1334 به حوزه علميه قم رفتند، خودشان مطرح کرده اند که آن موقع من براي اولين بار با شهيد آسيد مجتبي نواب صفوي آشنا شدم و ايشان در همين مدرسه فيضيه قم مطالبي را بيان فرمودند و مساله مبارزه با رژيم شاه را مطرح کردند و صحبت هاي ايشان به گونه اي در من تاثير کرد که من هم تصميم گرفتم عليه رژيم ستم شاهي مبارزه کنم، از آنجا که وضعيت استان در دوران جواني ايشان بسيار بغرنج و بحراني بود و گروه هاي شرور و مسلح امنيت مردم را به خطر انداخته بودند ، ايشان از همان ابتداي ورودشان به اجتماع ، ناگزير سلاح به دست گرفتند و همين مسلح بودن ايشان حتي در حضور امام خميني و سال ها پس از آن يکي از ويژگي هاي اين روحاني مبارز بوده و است.
تلاش براي به ثمر رساندن انقلاب از همان دهه 40 توسط حسني در ديار آذربايجان آغاز شده بود و مبارزات مردم استان عليه رژيم را هدايت مي کردند، ايشان بارها ممنوع المنبر شدند و تحت تعقيب قرار گرفتند و حتي در مبارزه با رژيم کار ايشان و انقلابيون مسلح ايشان به حدي بالا گرفت که ارتش با تانک وارد خيابان هاي اروميه شد و مسجد اعظم را با گلوله مستقيم تانک مورد هدف قرار داد که در آن جريان تعدادي از مردم شهيد و مجروح شدند و البته با حمله مردم به تانک ها، ارتشي ها عقب نشستند و شکست خوردند با بيان خلاصه اي از اين ماجراها برهيچ کس پوشيده نخواهد بود که اگر سخن از مبارزات مسلحانه ايشان با رژيم مي شود، مبارزات تمام عياري بوده است و نه تک تيراندازي هاي هر از گاهي .
تاثيرگذاري ايشان در انقلاب، دفاع از نظام و جلوگيري از انحراف مردم استان در مسير معاندين باعث شد تا بارها در تيررس تروريست ها قرار گيرد و بازهم هوشياري و البته شجاعت شخصي ايشان مانع از به ثمر رساندن آن ها شد بطوريکه درست در بحبوحه ترور اتمه جمعه - که به شهداي محراب معروف شدند- غلامرضا حسني هم در فهرست ترور منافقين قرار گرفت که معروف ترين اين ترورها زماني شکل گرفت که تروريست انتحاري در قامت نمازگزاران مسجد جامع به سمت حسني رفت و خواست او را در آغوش بگيرد و بمب را منفجر کند. درست در آن لحظه حساس، حسني که متوجه ماجرا شده بود، قبل از آنکه تروريست بمب را منفجر کند، با ضربات رزمي او را به زمين زد و محافظانش بر سر او ريختند و از زير لباس هايش نارنجک و تي ان تي يافتند.
حسني يک بار هم در تهران ترور شد و جالب اين که خودش شخصاً با تروريست درگير شد و دقايقي با تبادل آتش با يگديگر پرداختند. در اين حادثه که در 13 مرداد 1360 رخ داد ، حسني و پسرش عبدالحق که جزو محافظينش بود به شدت زخمي شدند.
حسني بعد از اين ترور، براي معالجه به لندن اعزام و در آنجا با شيعيان ايرلند آشنا شد، در طول دوره معالجات به اين نتيجه رسيد که لازم است شيعيان آن کشور مقر و پايگاهي داشته باشند و از اين رو خانه اهل بيت را براي شيعيات ايرلند راه اندازي کرد و در مراجعت به ايران ، وجوهاتي را از برخي علما جمع اوري کرد و به خانه شيعيان ايرلند فرستاد.
در نخستين ساعات از آغاز جنگ تحميلي هم حسني شجاعت و روحيه مبارزه خود را به رخ ملت و حتي عراق کشيد و در اولين حمله هوايي عراق به تهران که بسيار غافلگير کننده بود را خوب به ياد دارند، با وجود فرار و اختفاي بسياري از نمايندگان از ترس غرش هواپيماهاي جنگي حسني با مشاهده وضعيت خود را به پشت بام مجلس رساند و با تيرباري که آنجا بود به سمت هواپيماها شليک کرد، صداي اين رگبار بي امان، در سالن هاي مجلس پيچيد و ترس برخي نماينده ها را به دنبال داشت، در آن حمله آسيبي به مجلس نرسيد و حسني بعد از رفع خطر به ارتش رفت و دو قبضه ضد هوايي چهار لول تحويل گرفت و در پشت بام مجلس مستقر کرد.
داستان شجاعت هاي حسني و اينکه آن را بعنوان ستون اصلي براي روي پا ايستادن آذربايجان مي دانند به حمله هاي جنگي و خارجي و رژيم ملعون سابق ختم نمي شود، در پي دستگيري عبدالله اوجالان، رهبر پ.ک.ک، توسط نيروهاي امنيتي ترکيه در سال 1377 گروه هاي شبه نظامي وابسته به آن وارد اروميه شدند و درگيري هاي مسلحانه و ناآرامي هاي وسيعي را در سطح شهر به راه انداختند، سطح آشوب ها به حدي بود که نيروهاي انتظامي و نظامي ناگزير شدند با تمام توان و حتي با ياري نيروهاي کمکي وارد عمل شوند ولي کنترل اوضاع واقعا سخت بود.
اينجا بود که حسني 71 ساله بار ديگر وارد گود شد، عمامه اش را شکاف، تبديل به کفن کرد و اعلام کرد که خود به ميدان مي آيد، خبر به شبه نظاميان وابسته به پ.ک.ک رسيد و آنها که حسني را خوب مي شناختند و حساب کار دست شان آمد، غائله را پايان دادند و از شهر گريختند.
در وصف شجاعت و دليرمردي هاي حسني کفايت به همين مجمل بايد کرد که افسانه مفصل آن را مردم آذربايجان غربي با پوست و گوشت خود لمس کرده اند.
امام جمعه سابق اروميه که الحق لايق صفت امامت و رهبريت بر مردم اين ديار است در کنار تمام فداکاري هايش بي هيچ چشم داشتي تنها از راه کشاورزي به امرار معاش پرداخته است و حتي از زمين هاي کشاورزي اون در روستاي بالانج بسياري از مردم فقير متنعم شده اند.
خودش دراين باره مي گويد:معتقدم آخوند بايد دستش به جيب خودش باشد...وقتي آخوند چشمش به جيب ديگران باشد هر قدر هم عزت نفس داشته باشد ، بالاخره يک روزي از پاي درمي آيد و با يک وجه مختصر به عنوان وجوه شرعي بازي مي خورد و ملعبه دسا افراد ناباب مي شود... يکي از رموز موفقيت خودم را - البته اگر موفق باشم- در همين استقلال مالي مي دانم.
باغ ها و دامداري حسني، در دوران دفاع مقدس، يکي از منابع کمک رساني به جبهه ها بودند، اهالي اروميه شهادت مي دهند که در فصل برداشت محصول، حسني به فرماندهان لشکر عاشورا و ديگر يگان ها خبر مي داد که بياييد سهم بچه هاي جبهه را ببريد و کاميون هاي سيب، از باغ هاي حسني به سمت جبهه ها مي رفت و همين گونه شير و گوشت از دامداري وي.
تواضع و روحيه پرعطوفت وي در کنار شخصيت مبارزه طلبي وي يک پارادوکس زيبايي را خلق کرده است، حتي در شرايط کنوني که بيماري توان را از او گرفته است همچنان با روي گشاده پذيراي ميهمانان خود است، از آن ها دلجويي مي کند، برايشان آرزوي توفيق مي کند، چشم دوستدارانش را از اين مهرش و از سال هاي خدمات بي منتش پر از اشک مي کند.
به نقل از اروم نيوز، امروز دستان آذربايجان براي شفايش رو به آسمان دراز است، شير پير و خستگي ناپذير خدا هميشه ياورت.