1392/10/27 - 11 : 46
کد خبر: 1490
اسطوره هاي ملي پوشي که فيتيله استقلال را پائين مي آورند!
صعود به جامجهاني نه، شايد ارزندهترين ميراث كرش براي فوتبال ما، نوع برخورد قاطع و ضربتياش با بازيكن سالاري بوده باشد.
به گزارش احرار نيوز، بعد از جدايي پژمان منتظري از استقلال، حالا اين تيم در آستانه تحمل يك شوك ديگر قرار گرفته است. جواد نكونام كه در فصل نقلوانتقالات از او به عنوان «قزلآلا» ياد شده بود، ناگهان به صرافت ترك باشگاه افتاده و اين موضوع را با مسوولان استقلال در ميان گذاشته است؛ آنچه ظاهرا چندان مورد مخالفت مديرعامل و سرمربي آبيها قرار نگرفته و رابطه طرفين را خيلي سريع به مرز صدور رضايتنامه كشانده است.
وقوع فوري همه اين اتفاقات تنها ظرف 48 ساعت، بسياري از هواداران فوتبال ايران را شگفتزده كرد، اما شوكه كنندهتر از همه، توضيح چرايي اتخاذ اين تصميم از سوي كاپيتان تيم ملي كشورمان بود: «از اين ناراحتم كه وقتي گفتم ميخواهم بروم، خيلي راحت جواب دادند برو. اگر يك كلمه ميگفتند بمان، سه سال مجاني بازي ميكردم!»
صورت موضوع كاملا روشن است؛ نكونام خواسته كمي براي استقلال كلاس بگذارد، اما دستكم در مرحله اول ظاهرا نازش بين آبيها خريدار پيدا نكرده است. توجه داشته باشيد كه در مورد مناسبات رايج بين بچههاي پيشدبستاني يا مقطع ابتدايي حرف نميزنيم. اينجا ليگ برتر ايران است و سوژه بحث، كسي كه قرار شده بازوبند سرگروهي تيم ملي را در جامجهاني به دست ببندد!
آنچه اخيرا براي جواد نكونام رخ داده، دقيقا مشابه شرايطي است كه يك سال پيش براي مهدي رحمتي در تيم ملي به وجود آمد. گلر اول استقلال كه آن روزها گمان ميكرد شماره يك بيچون و چراي كارلوس كرش است و سينيور چارهاي غير از استفاده از او ندارد، مبنا را بر نازفروشي گذاشت، اما مصاحبه عجيب وي در مورد «احتمال» بازنشستگي از تيم ملي، خيلي سريع به يكي از بزرگترين افسوسهاي زندگي حرفهاياش تبديل شد.
حالا اما عجيب است كه نكو هم بياعتنا به سرنوشت رحمتي، گام در همين مسير ميگذارد. شايد دل جواد به تفاوتهاي شخصيتي كرش و قلعهنويي خوش است كه چنين ريسكي را انجام داده؛ هرچه باشد اما بيگمان رفتار اخير شماره شش آبيها، يك نمونه بارز ديگر از غوغاي بازيكنسالاري در فوتبال ايران است؛ آنجا كه جناب ستاره، به عقد قرارداد تركمانچايگونه با باشگاه و دريافت دستمزد ميلياردي و حضور ثابت در تركيب اصلي تيم راضي نيست و توقع دارد مسوولان استقلال جلوي پايش خم و راست شوند!
كرشمههاي امروز نكو، نتيجه استيلاي مديراني است كه براي جذب ستاره، ابايي از التماس كردن ندارند. وقتي قراردادها طوري تنظيم ميشوند كه امثال مجيدي و منتظري مثل آب خوردن ميتوانند جدا شوند و بيرون جهيدن قزلآلا از تور هم فقط 100 هزار دلار هزينه ميبرد، معلوم است كه توقعات اين ستارههاي پرافاده، هر روز بيشتر از قبل ميشود.
بازي در تيمهايي مثل پرسپوليس و استقلال، بايد باعث افتخار بازيكنان ايراني باشد؛ موهبتي چنان بزرگ كه اين ستارهها حتي به ضرب گلوله هم حاضر به از دستدادنش نباشند، اما افسوس كه خيلي از مديران اين فوتبال به دست خودشان باعث از دست رفتن اين وجهه شدند و كاري كردند كه آقايان براي ادامه پايبندي به قراردادشان، انتظار دستبوسي دارند!
و اين جواد نكونام؛ مسافري از اسپانيا كه معلوم نيست طي شش سال حضورش در سطح اول فوتبال اروپا چه چيزي آموخته و چگونه قرار است سرمشق نسل تازه فوتباليستهاي ايراني باشد؟ آنچه در اين دو سال اخير از جواد ديدهايم، فرسنگها با توقعاتمان از يك ستاره استاندارد ملي فاصله داشته است.
او حالا به سرفصل برخي از آزاردهندهترين خاطرات فوتبالي ما تبديل شده است. وقتي چند دقيقه بعد از مكالمه خصوصي نكو و احمدينژاد، رييس دولت سابق به غيرمنصفانهترين شكل ممكن به رسانههاي ورزشي يورش ميبرد، وقتي آقاي ستاره خيلي بيخود و بيجهت روي آنتن زنده از خوشحال نبودنش در استقلال پرده برميدارد و تمرينات تيمش را به ابتكار خودش تحريم ميكند، وقتي نفر اول تيم ملي در يك بازي فراباشگاهي بازوبند آبياش را ميبوسد، وقتي نماينده فوتبال اين مملكت بياعتنا به همه جاروجنجالها در مورد اسم ليگ امارات به آرمانهاي ملتش پشت ميكند و تا آستانه حضور در فوتبال اين كشور پيش ميرود و وقتي استاد به صراحت ابراز ناراحتي ميكند از اينكه چرا به پژمان منتظري لقب دادند و به او ندادند، چه قضاوتي در موردش ميتوان كرد؟
آيا جواد نكونام حقيقتا از مسيري كه براي زندگي حرفهاي خودش برگزيده، راضي است؟ آيا واقعا شأن او اين است كه استقلال در مسير قهرماني را به تيمهاي قعرنشين قطر و تركيه بفروشد؟ آيا كاپيتان تيم ملي اين كشور بايد كسي باشد كه پاداش حاضر نشدنش در ليگ قلابي امارات را از وزارت ورزش و فدراسيون فوتبال بگيرد؟ با خودت، با ما و با خاطرات مشتركمان چه ميكني استاد نكونام؟! كاش مثل دوست صميميات مسعود در اروپا باقي ميماندي، حتي به قيمت سقوط به يك دسته پايينتر. اينطوري حداقل دلمان خوش بود كه يك لژيونر بيشتر داريم؛ نمايندهاي كه همچنان از راه دور دوستش داشتيم.
به نقل از نداي اروميه؛ صعود به جامجهاني نه، شايد ارزندهترين ميراث كرش براي فوتبال ما، نوع برخورد قاطع و ضربتياش با بازيكن سالاري بوده باشد. كاش اين ارث 10ميليون دلاري را جدي بگيريم و با كمي از خودگذشتگي، ريشه اين آفت را در فوتبال اين مملكت بخشكانيم.
کلیدواژه ها:
احساس خود را نسب به این خبر در قالب یکی از شکلک ها بیان کنید: