قاتل سريالي زنان خياباني اروميه با وجود گذشت چهار سال در سلول زندان براي مجازات طناب دار ثانيهشماري ميکند.
به گزارش احرار نيوز، قتل زنان ميانسال در مناطق فقيرنشين اروميه در سالهاي 87 و 88 وحشتي را در اين مناطق بهوجود آورده بود که برخي از زنان 50 ساله از ترس خانهنشين شده بودند و پيش خود احتمال ميدادند قرباني بعدي آنها هستند.در حالي که 3 جنايت مشابه در اروميه رخ داده بود پليس اين شهر با تلاش شبانهروزي و استفاده از تيمهاي ويژه و حرفهاي موفق به رديابي قاتل زنان اروميهاي شد و مرد شيطان صفت را که ميخواست زنان ديگري را قرباني سناريوي هولناکش کند بازداشت کرد.عامل جنايت پس از دستگير شدن در بازجوييها پرده از راز قتلهايش برداشت و اعترافات تکاندهندهاي داشت که افسر پرونده ادعا ميکند تلخترين پرونده قتل عمر خدمتياش را بررسي کردهاست.
قتل در شب باراني
نخستين روز آبانماه سال 87 پروندهاي به پليس آگاهي ارسال شد که در آن مرد 55 سالهاي از گم شدن همسر موقتش به نام جواهر 46 ساله خبر داده بود.
تلاش ما براي يافتن ردي از سرنوشت اين زن در دستور پليس قرار گرفت تا اينکه جسد زني ناشناس در يکي از کوچههاي خيابان 17 شهريور اروميه به پليس 110 اعلام شد. در آن شب باراني مأموران به محل کشف جسد رفتند و در حالي تجسسهاي خود را آغاز کردند که جسد زنناشناس در حالت نشسته به ديوار تکيه داده شده بود و بررسيها نشان ميداد که وي از خانهاي در همان نزديکي به آنجا انتقال يافته است.تحقيقات مشخصکرد اين زن خفه شده است.
همزمان با بررسيهاي پزشکي جنايي تيمي از کارآگاهان براي يافتن ردي از مشخصات قرباني دست به تجسسهاي ديگري زدند و موفق به شناسايي همسر موقت وي شدند. شوهر قرباني که از به قتل رسيدن جواهر بسيار شوکه شده بود، گفت طلاهاي همسرش دزديده شده است.از همان ابتدا دو فرضيه پيش روي کارآگاهان بازشد که ابتدا شوهر موقت وي را مظنون نشان ميداد و در دومين فرضيه به نظر ميرسيد جواهر قرباني دزد آشنايي شده است.
رديابيهاي ويژه از محدوده جغرافيايياي که جسد جواهر در آنجا پيدا شده بود پليس را به پشت در خانهاي که اين زن همراه با مرد جواني به آنجا رفته بود، کشاند.
تيم تجسس به اين خانه رفتند و پيرزني را که به تنهايي در آنجا زندگي ميکرد و خانهاش را تبديل به خانه فساد کرده بود تحت بازجويي گرفتند که وي در ابتدا قصد گمراه کردن پليس را داشت ولي هنگامي که با شواهد کارآگاهان روبهرو شد لب به اعتراف گشود و گفت: دو روز پيش مرد جواني همراه با اين زن به خانهام آمدند و يک ساعتي را در طبقه بالا بودند، چند ساعتي گذشت و متوجه شدم هيچ سر و صدايي از بالا نميآيد.
نگران شدم و بالارفتم و با جسد بيجان زن که صورتش سياه و کبود شده بود روبهرو شدم، ترسيده بودم، بنابراين به پسرم زنگ زدم و ماجرا را تعريف کردم، سپس وي آمد و جسد اين زن را در تاريکي هوا به کوچه برد، البته زماني که جسد را انتقال ميداد هيچ طلايي همراه وي نبود و فکر کنم همان مردي که همراهش آمده بود پس از به قتل رساندن وي، طلاها را نيز به سرقت برده بود.با ادعاهاي پيرزن و پسرش تحقيقات براي يافتن ردي از قاتل آغاز شد و تصاوير چهرهنگاري وي در اختيار تيمهاي گشتي قرار گرفت ولي پس از گذشت يک سال هيچ سرنخ جديدي بهدست نيامد.
قتل در انبار
دوم آبان ماه سال 88 قتل زني به نام «ثريا» 51 ساله در انبار متروکهاي در منطقه کشتارگاه به پليس جنايي گزارش شد. کارآگاهان زير باران شديد به صحنه جنايت رفتند و با جسد زني به نام ثريا که شواهد نشان ميداد وي نيز با خفگي کشته شده بود روبهرو شدند.
تجسسها براي يافتن عامل جنايت در دستور کار تيمي ويژه از پليس آگاهي اروميه قرار گرفت و پسر و داماد ثريا به عنوان مظنونان اصلي در قتل وي دستگير شدند.تجسسها نشان داد ثريا زن خياباني بوده و خيليها وي را ميشناختند و چون خانوادهاش از لحاظ اجتماعي از موقعيت خوبي برخوردار بودند، چندين بار با اين زن درگير شده و وي را از خانوادهشان طرد کرده بودند.
بررسيها در شاخه ديگري از تحقيقات بيانگر آن بود که طلا و پولهاي ثريا نيز پس از جنايت به سرقت رفته است و از سويي وي به تشخيص کارشناسان پزشکي قانوني دچار خفگي شده بود.کارآگاهان با قتل دو زن خياباني مواجه شده بودند که در فاصله يکسال به روش مشابهي قرباني جنايت شده بودند و همين کافي بود تا فرضيه سريالي بودن قتلها قوت بگيرد.پسر و داماد ثريا آزاد شدند و اين در حالي بود که نه تنها قتل را نپذيرفته بودند بلکه هيچ دليلي نيز در دخالت آنها براي قتل ثريا وجود نداشت.
قتل در ساختمان نوساز
هنوز 61 روز نگذشته بود که کشف جسد زني 50 ساله به نام زهرا در ساختمان نوساز در منطقه «ديگاله» به پليس جنايي گزارش شد، بنابر ادعاهاي صاحب ساختمان که از بستگان نزديک قرباني جنايت بود، وي چند مدتي را در آنجا زندگي ميکرد و قرار بود آپارتمانها را به مشتريان نشان بدهد.
بررسي جسد نشان ميداد وي نيز با خفگي به قتل رسيده و عامل جنايت گوشوارهها را نيز با بيرحمي از گوشهايش کنده است.
تحقيقات گوياي آن بود «زهرا» نيز قرباني سناريوي هولناک قاتل سريالي است زيرا اين جنايت مانند دو جنايت ديگر به اجرا درآمده بود و نتايج پزشکي قانوني نيز نشان ميداد هر سه زن فريب شيطان قاتل را خوردهاند.
رسيدگي به پروندهها به مراحل حساسي رسيده بود و احتمال داشت هر لحظه قرباني ديگري در نقشه شيطاني قاتل گرفتار شود، بنابراين تيم ويژهاي از پليس آگاهي مأموريت يافت تا در کمترين زمان عامل جنايتها را شناسايي کنند.
دفترچهاي مرموز
تيم ويژه با بررسيهاي ميداني خود دريافت آغاز ارتباط با زنان خياباني که به قتل رسيدهاند در خيابان عطايي صورت گرفته است. بنابراين اين منطقه تحت مراقبتهاي شبانهروزي مأموران لباس شخصي قرار گرفت و سرانجام پس از چندين هفته تلاش، يک تبهکار قديمي به نام «خليل» در همان خيابان شناسايي شد و هنگامي که مأموران قصد بازداشت وي را داشتند، پا به فرار گذاشت و با سماجت پليس، وي در تعقيب و گريزي خطرناک دستگير شد.
کارآگاهان خليل را تحت بازرسي بدني قرار دادند و دفترچهاي را پيدا کردند که نامهاي چندين زن خياباني همراهبا شماره تلفنهايشان نوشته شده بود، اين دفترچه بسيار مرموز بود. بنابراين تيم ويژه اسامي زنان را تحت رديابي قرار دادند و با احضار اين زنان و بازجويي از آنها دريافتند همه آنها بين 45 تا 50 سال سن دارند و بيشترشان با طلاق از همسرانشان جذب خانههاي فساد شدهاند.
همه سرنخها نشان ميداد وي قاتل سريالي زنان خياباني اروميه است، اما وي مدام اصرار به بيگناهي ميکرد، در حالي که به نظر ميرسيد زناني که اساميشان در ليست وي قرار داشت آيندهاي مرگبار در انتظارشان بود.
سرنوشت سياه دختر جوان در سلماس
همچنان که مرد مرموز بر بيگناهي خود اصرار ميکرد تجسسهاي پليس نشان داد دختري جوان در شهر سلماس که نزديکي اروميه است در دام شيطاني اين مرد مرموز گرفتار شده است.جالب اينکه کارآگاهان پي بردند در فاصله يک ساله بين دو قتل، خليل به اتهام فريب شيطاني دختر جواني در سلماس زنداني شده بود و وي پس از آزادي دست به قتل دوم و سوم زده است.تحقيقات ديگر گوياي آن بود که خليل اعتياد به موادمخدر دارد و پدرش نيز چند سال پيش از مادرش جدا شده و به کشور ترکيه رفته است.خليل پس از دو روز سکوت در بازجويي که اصرار داشت بيگناه است، هنگامي که دريافت پليس مادرش را تحت بازجويي قرار داده و دريافتهاند که وي سه بار طلا و جواهر را براي فروش به مادرش داده است پرده از راز جنايتهايش برداشت.
اعتراف شيطاني
به گزاش ايران، خليل ديگر به آخر خط رسيده بود و بايد همه چيز را ميگفت؛ هرآنچه که تصميم داشت به اجرا بگذارد. وي به پليس گفت: چند سال پيش و زماني که در بازار اروميه بهعنوان شاگرد مغازه کار ميکردم با زني به نام جواهر آشنا شدم و پس از مدتي با هم ارتباط پنهاني برقرار کرديم تا اينکه آن روز به خانه پيرزن رفتيم و در خلوتگاهمان به فکر اين افتادم تا وي را به قتل برسانم و پول و طلاهايش را سرقت کنم. بنابراين خفهاش کردم و با برداشتن پول و طلاها از آن خانه بيرون زدم و ماه بعد بهخاطر دختر جواني در سلماس دستگير شدم و پس از يک سال از زندان آزاد شدم و اين بار با ثريا تماس گرفتم و وي را نيز با همان شگرد قبلي به قتل رساندم و النگوهاي طلايش را دزديدم.
وي در ادامه گفت: با زهرا نيز از يک سال پيش آشنا شده بودم و چندين بار با وي ملاقات داشتم تا اينکه با اين زن و اصرار خودش به خانه نوساز رفتيم و وي نيز به سرنوشت زنان ديگر دچار شد.