1395/06/27 - 19 : 8
کد خبر: 13905
حال و هواي شهرم بوي شهريار ملک سخن را نمي‌دهد
با وجودي که امروز سالروز وفات استاد شعر و سخن و بزرگداشت روز شعر و ادبيات فارسي استاد شهريار است اما حال و هواي شهر تبريز بوي شهريار ملک سخن را نمي‌دهد.

امروز بيست و هفتمين روز شهريور ماه به نام روز شعر و ادب نامگذاري شده است تا ياد کنيم از شهريار شعر سخن، شهرياري که با شمشير قلم در همه آفاق ملک دل‌ها را تسخير کرده است تا در همه اعصار و قرون حرفي به يادگار داشته باشد. شهرياري که از بطن مردم بود و چون شعرش درون مايه مردمي داشت، آنقدر جذاب و شيرين بود که تک به تک ابيات آن به دل مي‌نشيند.

استاد محمدحسين شهريار از جمله مشاهير و مفاخر ارزشمند فرهنگ ادب ايران اسلامي است که در جايگاه برترين‌هاي شعر و ادب گهربار ايران جاي دارد، بي‌ترديد وي در قرن اخير آئينه تمام‌نماي فرهنگ و هويت اصيل ايراني است؛ استاد شهريار که برخاسته از خاک پاک آذربايجان است از منظرهاي گوناگون نماد و سمبل هويت اصيل ايراني مردم اين خطه است؛ آذربايجان که همواره مدافع هويت و اصالت ايراني و ايرانيان بوده است بزرگان و فرزانگان آن پرچمدار اين جبهه دفاع بوده‌اند؛ استاد شهريار در شعر و ادب معاصر آذربايجان از جمله اين فرزانگان است که با شعر و ادب به مصاف نبرد با بيگانگان و بيگانه‌گرايان آمد.

شهريار از برجسته‌ترين شاعران معاصر و از جمله مشاهير و مفاخر ارزشمند و هميشه به ياد ماندني تاريخ، فرهنگ و ادب ايران زمين است که بدون شک اين شاعر بزرگ در قرن حاضر به عنوان آئينه تمام‌نماي فرهنگ و هويت اصيل ايراني اسلامي است.

شهرياري که منظومه حيدرباباي آن فراتر از تاريخ، زمان و مکان مرزها را در نورديده و به صدها زبان خارجي ترجمه شده است.

* غزل معروف شهريار، علي اي هماي رحمت

‏اين شاعر پرآوازه کشورمان در سرودن انواع گونه‌هاي شعر فارسي مانند غزل، قصيده، مثنوي، قطعه، رباعي و شعر نوِ نيمايي تبحر داشت؛ از جمله غزل‌هاي معروف او مي‌توان به «علي اي هماي رحمت» اشاره کرد.

علي اي هماي رحمت تو چه آيتي خدا را //  که به ماسوا فکندي همه سايه‌ي هما را

دل اگر خداشناسي همه در رخ علي بين // به علي شناختم به خدا قسم خدا را

به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند // چو علي گرفته باشد سر چشمه ي بقا را

مگر اي سحاب رحمت تو بباري ارنه دوزخ //  به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را

برو اي گداي مسکين در خانه علي زن //  که نگين پادشاهي دهد از کرم گدا را

بجز از علي که گويد به پسر که قاتل من // چو اسير تست اکنون به اسير کن مدارا

بجز از علي که آرد پسري ابوالعجائب //  که علم کند به عالم شهداي کربلا را

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت // متحيرم چه نامم شه ملک لافتي را

با وجودي که امروز سالروز وفات استاد شعر و سخن و بزرگداشت روز شعر و ادبيات فارسي است اما حال و هواي شهر من بوي شهريار ملک سخن را نمي‌دهد.

انگار شهر من با شاعر خوش ذوق خودش غريبه است، ظاهرا متوليان فرهنگ و ادب شهر من خود را مسئول فرهنگي شهر نمي‌دانند يا شايد هم از يادشان رفته است که شهريار شيرين سخن متعلق به اين آب و خاک است.

کوچه‌ها و خيابان‌هاي شهرم هيچ تابلو نوشته‌اي ندارند که سالروز وفات استاد شهريار و روز گراميداشت شعر و ادبيات فارسي را در ذهن من شهروند زنده کند تا براي لحظه‌اي هم که شده فارغ از گرفتاري‌ها و روزمره‌گي‌هاي زندگي شهري شايد حافظه‌ام ياري کرده و هر چند کوتاه غزل‌هاي اين شاعر مردمي را با خود زمزمه کنم.

هر چند که برخي از مسئولان طي سال‌هاي گذشته از تجهيز و توسعه خانه موزه شهريار سخن گفته بودند ولي در عمل چيزي را شاهد نيستيم و از سوي ديگر مقبره الشعراي تبريز هم در حصار سازه‌هاي ناموزون شهري گرفتارشده است.

بي‌مهري‌هاي متوليان و مسئولان فرهنگي شهر تنها به استاد شهريار ختم نمي‌شود، بي‌مهري‌هايي که در حق عرفا، ادبا و بسياري از شاعران صورت مي‌گيرد شايسته نام تبريز نيست. ما نام سه علامه را بر دوش مي‌کشيم، علامه‌هايي که هميشه آبروي تبريزند و نام شهرم را شهره آفاق مي‌کنند؛ علامه اميني که حريم ولايت را پشتيبان است و علامه طباطبائي مفسر کبير قرآن مجيد و علامه جعفري که فلسفه را امانت‌دار است.

وقتي با خود انديشيده و پرونده مديريت فرهنگي مسئولان شهرم را مرور مي‌کنم مي‌بينم در حق اين بزرگواران نيز عمل قابل قبولي انجام نشده است. در طول سال نه بزرگداشتي در مقام سه علامه تبريزي صورت مي‌گيرد و نه در روزهاي تولد يا وفات اين سه بزرگوار بنر و تابلو نوشته‌اي که نشان از نکوداشت اين بزرگواران باشد در شهر نصب و اطلاع‌رساني مي‌شود.

برگزاري چند مراسم بدون فضاسازي شهري را نمي‌توان ياد شاعر بزرگي چون شهريار دانست به طوري که امروز فضاي شهر تبريز با شهرهاي ديگر ايران فرقي نمي‌کند.

ادارات و سازمان‌هاي استان نيز در اين بدسليقگي سهيم بوده به طوري که حداقل در بنرهاي تبريک عيد غدير مي‌توانستند از شعر علي اي هماي رحمت استاد شهريار استفاده کرده تا به نحوي ياد اين شاعر بزرگ را گرامي بدارند.

بدون شک آيندگان و تاريخ در مورد رفتارها و عملکرد ما به قضاوت مي‌پردازند، آنها بزرگداشت بزرگان و نخبگان و انسان‌هاي شايسته و فرهيخته را از نسل فعلي مي‌آموزند و اگر ما سرمايه گرانقدري از خود به يادگار نگذاريم بنابراين بايد پاسخگوي نسل فردا باشيم.

در پايان شعري از استاد شهريار را مرور مي‌کنيم

 

ياران چرا به خانه ما سر نمي‌زنند// آخر چه شد که حلقه بدين در نمي‌زنند

دايم پرنده‌اند به هر بام و بر دلي // ديگر به بام خانه ما سر نمي‌زنند

پنداشتند همچو  درختي تکيده‌ام // سنگي از آن به شاخه بي‌بر نمي‌زنند

چرخد نظام کار به دوران به سيم و زر // دستي به کار مضطر بي‌زر نمي‌زنند

يا رب چه شد گروه طبيبان شهر ما // سر بر من فتاده به بستر نمي‌زنند

ياران چرا که لاله عذاران روزگار // تير نگه به قلب مکدر نمي‌زنند

دستي برم به زلف سمن سا که عاشقان // چنگي چو من به زلف معنبر نمي‌زنند

بر مدعي بگو که ستيزد ز روبرو  // مردان ز پشت حربه و خنجر نمي‌زنند

با من مجنگ جان برادر که عاقلان// اندوده پيش مهر منور نمي‌زنند

من رندم و قلندر و مفلس در اين ديار // دزدان راه ره به قلندر نمي‌زنند

جور و ستم گرفته سراسر جهان ما // يا رب چه شد که حد به ستمگر نمي‌زنند

مردم دريغ مرده پرستند شهريار //  کاندر حيات سر به هنرور نمي‌زنند

 

بدون شک تبريز به دليل جاي دادن به عارفان و شاعران بي‌شمار از اين حيث بسيار غني و پربارتر است و امروزه در دشت سرزمين ايران کمتر جايي را مي‌توان يافت که نام و نشاني از سروده‌هاي شهريار در آن نباشد و شمار اندکي از مردم را مي‌توان ديد که بيتي، قطعه‌اي يا غزلي از اين شاعر معاصر پرآوازه را بر لوح خاطر نسپرده باشد و اين نشانه‌اي است از نفوذ معنوي کلام شاعر بر سراچه دل آشنا و بيگانه.

پس شهريار و در کل مقبرةالشعرا، تنها متعلق به تبريز و ايران نيست بلکه مقبرةالشعرا و شهريار متعلق به کل جهان است و اين اهميت و جايگاه ملي مقبرة‌الشعرا به عنوان يک مکان تاريخي و فرهنگي، توجه مضاعفي را از سوي دولتمردان مي‌طلبد.

و اکنون که آذربايجان از پايگاه شايسته و پيشينه درخشان خود فاصله گرفته بر تمامي مسئولان دلسوز، انديشمندان، نمايندگان مجلس و علاقه‌مندان به اين خطه، فرض است تا با همفکري و تلاش و مجاهدتي مضاعف، مسير گمشده توسعه فرهنگي استان را بازيافته و آن را در مسير احياي مجد و عظمت گذشته خود ياري دهند.

به هر حال همچنان‌که وحيد و ام‌البنين حسين‌زاده در کتاب مقبرةالشعراي تبريز آورده‌اند: اينکه شاعران مدفون در مقبرةالشعراء، خفتن در جوار شهريار را بيشتر براي خود مايه مباهات‌ مي‌دانند يا شهريار براي آرام گرفتن در معروف‌ترين مقبرةالشعراي ايران بر خود مي‌بالد دقيقا نمي‌توان گفت، اما در هر صورت، تبريز براي داشتن اين همه گوهر گرانبها در خاک عنبرينش مي‌بالد و افتخار مي‌کند.

کلیدواژه ها:
احساس خود را نسب به این خبر در قالب یکی از شکلک ها بیان کنید:
Happy sad wonder fear Hate angri
ارسال نظر
نام:
پست الکترونیک:
نظر :
سوال امنیتی :
? 4 + 4

  آخرین اخبار
حضور پر رنگ بانک توسعه تعاون در نمايشگاه رينوتکس مراغه
افتتاح نمايشگاه توانمندي هنرمندان ايراني در استانبول به مناسبت هفته زن
در موضوع قطعي برق شب يلدا، حال مردم رعايت شود
محدوده تردد ارس پلاکها افزايش يافت
تمام ادارات و دستگاه هاي اجرايي آذربايجان‌شرقي پنجشنبه فعال هستند
ثبت عميق‌ترين گمانه اکتشافي شمال‌غرب کشور در شرق معدن مس سونگون
ساعت کاري ادارات تا پايان بهمن ماه تغيير کرد
تجهيز و توانمندسازي آزمايشگاه مدارس آذربايجان‌شرقي
کلاس هاي دانشگاه هاي آذربايجان شرقي تا پايان هفته مجازي است
ستارخان به صحنه بازگشت
  پربازدیدترین اخبار
فرزندآوري در دنياي پرچالش: از سياست‌هاي دولتي تا واقعيت‌هاي اجتماعي و فرهنگي
ساعت کاري ادارات تا پايان بهمن ماه تغيير کرد
محدوده تردد ارس پلاکها افزايش يافت
ادارات آذربايجان شرقي امروز باز است
در موضوع قطعي برق شب يلدا، حال مردم رعايت شود
تمام ادارات و دستگاه هاي اجرايي آذربايجان‌شرقي پنجشنبه فعال هستند
افتتاح نمايشگاه توانمندي هنرمندان ايراني در استانبول به مناسبت هفته زن
ثبت عميق‌ترين گمانه اکتشافي شمال‌غرب کشور در شرق معدن مس سونگون
تبريز در بند ترافيک: آيا هوشمند سازي حمل و نقل عمومي و فرهنگسازي مي تواند راهگشا باشد؟
حضور پر رنگ بانک توسعه تعاون در نمايشگاه رينوتکس مراغه
کلیه حقوق مادی و معنوی این وب گاه محفوظ است.