هر جامعه اي بنابر شرايط حاکم برآن مثل دين و آيين و حوزه جغرافيايي و اجتماع انساني و.... داراي يکسري ارزش ها و هنجارهايي است که فرهنگ ناميده مي شود ?به تعبير درست ترو علمي تر که همرا ه با مفهوم جامعه است و در جامعه شناسي به صورت زيرتعريف مي شود :
احرار نيوز : هر جامعه اي بنابر شرايط حاکم برآن مثل دين و آيين و حوزه جغرافيايي و اجتماع انساني و.... داراي يکسري ارزش ها و هنجارهايي است که فرهنگ ناميده مي شود ?به تعبير درست ترو علمي تر که همرا ه با مفهوم جامعه است و در جامعه شناسي بهصورت زيرتعريف مي شود :
«فرهنگ عبارت است از ارزش هايي که به اعضاي يک گروه معين دارند،هنجارهايي که ازآن پيروي مي کنند و کالاهاي مادي توليد مي کنند.ارزش ها آرمان هاي انتزاعي هستند،حال آنکه هنجارها اصول و قواعد معيني هستند که از مردم انتظار مي رود آن ها را رعايت کنند.»
براساس تعريف هر جامعه اي داراي فرهنگ خاص است که اگر در گروه هاي کوچکتر تقسيم بندي شوند ،نام خرده فرهنگ مي گيرند و هر گروهي بنا به تعريف خودش از ارزش ها ،هنجارها و عملکرد ها توليد کننده ي آن خرده فرهنگ مي شوند.
حال آنکه در جامعه ي ما و در بين اکثريت مردم واژه ي بي فرهنگ به کار گرفته مي شود و اين واژه دهان به دهان در بين مردم کوي و برزن ،تحصيل کردگان و حتي قشرهاي فرهنگي جامعه جاي خود را باز کرده است و هر شخصي که مطابق ارزش هاي گروهي و فردي آن شخص يا گروه عمل نکنديا لباس نپوشد و معاشرت نکند به خيل عظيم بي فرهنگان اضافه مي شود و کار به جايي مي رسد که ديگر همه ي افراد جامعه به نوعي انگ بي فرهنگ مي خورد و بي فرهنگ تلقي مي شوند،که اين مسأله در نوع خود باعث سوِء تعبيرها و کژ فهمي ها در بين مردم مي شود ،اين امر با توجه به زندگي اجتماعي مردم که هرروزه با يکديگر در حال تعامل و ارتباط هستند همخواني نداشته و به نسبت تعريف از فرهنگ هر شخص که تشکيل يک گروه و هر گروهي که در کل تشکيل يک اجتماع مي دهند ،با توجه به تعريف خود از ارزش ها ،به نوعي داراي فرهنگ هاي خاص خود هستند حتي آدم هاي معتاد ،بزهکار و خلافکار و ....... نيز به نسبت خود بويي از فرهنگ تعريفي در بين گروه خود را برده اند و نمي شود گفت که اين افراد از هيچ فرهنگي برخوردار نيستند ،که بلکه به نوعي وابسته ي همان گروه خرده ي خود هستند هرچند که در جامعه به عنوان گروه ضد فرهنگ عنوان گردند.
×جامعه شناسي آنتوني گيدنزـنشر ني
محمدمهدي معارفي