معيار ارزشگذاري بر يک اثر هنري چيست؟ بعضي سن هنرمند، بعضي کيفيت کار، و بعضي گالريدار را و بعضي همهي اين عناصر را دخيل در قيمت يک اثر عنوان ميکنند.
به گزارش احرار نيوز : معيار ارزشگذاري بر يک اثر هنري چيست؟ بعضي سن هنرمند، بعضي کيفيت کار، و بعضي گالريدار را و بعضي همهي اين عناصر را دخيل در قيمت يک اثر عنوان ميکنند. اما هر کس که بخواهد دست به تحليل بازارِ هنر زند، بايد کار خود را با رد اين توهم آغاز کند که ارزش يک اثر هنري به مثابهي يک کالا در بازار به هيچ عنوان ربطي به کيفيت اثر ندارد. شايد در نگاه اول منطقي باشد که کيفيت اثر بايد تعيين کننده ارزش آن باشد، اما واقعيت نشان ميدهد که هميشه آثار با کيفيتتري هستند که گوشهي آتليهها خاک بخورند درحالي که آثاري به مراتب پايينتر به راحتي فروش کنند. در اين سلسه مقالات سعي شده است منطق دورني اين بازار آشکار شود.
مهمترين مولفهاي که کار هنرمند را برند ميکند، حراجيها هستند. در همين چند سال اخير شاهد بودهايم که چگونه بعضي از هنرمندان ايراني با ورود به حراج کريستيز در دبي تبديل به برند شدند. البته اگر بعد از آن کارشان پسرفت نکرده باشد، به هيچ عنوان پيشرفت نکرده است. معمولا در اين دو حراجيِ برند، کريستيز و ساتبيز، چه چيزي خريداري ميشود؟ مسلماً يک نقاشي يا يک مجسمه. اما اين فقط ظاهر قضيه است. اصل چيزي که خريده ميشود شيوهاي است که ديگران خريدار را نگاه ميکنند.
گاهي خريدار اثر هنري فارغ از خريد اثر، بر سر خريد وجهه و براي تأييد منزلت اجتماعيشان رقابت ميکنند و رقم بالاتر را پيشنهاد ميکنند. نقاشي که در خانه مينشيند و بهترين اثر روزگار را هم خلق ميکند هيچگاه نميتواند اقبال فروش يا حتي توجه را از آن خود کند، مگر اين که شروع به معرفي و بازاريابي براي خود کند.
هنرمند امروز براي بقاء خود در اين بازار بايد همچون يک تاجر رفتار کند. داشتن "ارتباط" از تکنيک، طراحي، رنگشناسي، تاريخ هنر و ديگر چيزها مهمتر و حياتيتر است. بالاخره هرچه باشد ميتواند چند روزنامه و مجلهي خارجي نگاه کند، يا سفرهاي خارجي برود تا ايدههايي براي خود دست و پا کند. او بايد با اصول برندسازي آشنا باشد و طبق آنها عمل کند تا شايد بخت با او يار باشد و بتواند هويتي برندشده از آن خود بسازد.
از سوي ديگر در صورت آموزش صحيح به جوانان در خصوص بازديد از موزهها و گالريها ، زيرساخت هاي لازم براي ايجاد ذائقه هنري در نسل جديد دوستداران آثار هنري فراهم خواهد آمد .با اين رويکرد نسل جوان جامعه متوجه ميشوند اثري كه امروز براي اولين بار به ديوار نگارخانه نصب شده، ده سال ديگر چقدر ارزش پيداميكند؛ در اين صورت افراد علاوه بر بازديد از نگارخانهها به خريد آثار هنري معاصر نيز راغب خواهند شد.
همچنين فضاي گالريها براي جذب بينندگان بسيار مهم است. اگر ما به گالريها به عنوان يك موجودزنده نگاه كنيم. متوجه خواهيم شد كه براي هر نمايشگاهي با توجه به اينكه آثار كلاسيك هستند يا مدرن و ... بايد نور و فضا تغيير پيدا كند.
از آنجا که گالري محل مواجه بين اثر هنري و مشتريان بالقوه هنري است گالريدارها ميتوانند با مديريت كارآمد و همه مسايلي كه به نوعي به عرصه اقتصادي مربوط ميشود فضايي فراهم كنند كه محصول هنري به بهترين شكل در اختيار مشتريان قرار گيرد.
اين نقش اقتصادي در ايجاد سبك آوانگارد كه توسعه هنر محسوب ميشود، نقش بسيار مهمي را بازي ميكند.
در سالهاي اخير حرکت هاي جسته و گريخته اي در راستاي احداث و رونق نگارخانه هاي شهر تبريز از سوي دولت و بخش خصوصي انجام يافته است با اين حال بنظر مي رسد هنوز هم تبريزي ها با نمايشگاه هاي هنري و نگارخانه ها بيگانه اند . سکوت رسانه اي هنرمندان"مرگ ارتباط" نيز مزيد بر علت شده و رکود اقتصاد هنر را در شهر موجب شده است .
اميد است با برنامه ريزي هاي اصولي و مدون ضمن فرهنگ سازي هنرمندان خويش را دريابيم .
مهيا فريد تقي زاده
*گرافيست