1391/12/26 - 08 : 42
کد خبر: 659
سبک زندگي ما
در حکايت يکي نبودن
افق ها و ايده ها و ايده آل هاي رفيعي که دين به ما نشان داده است ذائقه مان ما را تا بدانجا بلندنظر و خوش سليقه و مشکل پسند بار آورده است که به ذره اي کمتر از آن ايده آل ها رضايت نمي دهيم.
عدم سازگاري ميان " بود و نمود"ها - البته با نسبتهاي مختلف - خصيصه ترديد ناپذير بخش عمده اي از جامعه ماست. در چرائي اين عارضه دلايل چندي را ميتوان برشمرد اما اساسي ترين آنها را شايد بتوان نگاه حداکثري (ايده آليستي) مردم ما از انسان و جهان دانست. اين که از هر چيز و هر کس انتظاري حداکثري و آرماني داشته ايم و اين نگاه ذائقه ما تا آنجا به تيزي و وسواس راه برده است که کمترين کمبود و نقصي را از هيچ چيز و هيچکس بر نتابيم و تمام بود و نبود او را به ضرب همين کمبود ناديده بگيريم و همين يک عارضه کافي است که افراد جامعه اي را برآن دارد تا براي حفظ حيثيت اجتماعي خويش به هر حيلتي خود را در قواره آن ايده آل ها نشان دهند. تلخ تر اينکه گاه اين ظاهرپردازي هاي حتي اجباري شخص را تا آنجا پيش مي برد که خود نيز به داشته هاي غير واقعي و ادعايي خويش باور مياورد و آن شخصيت کذايي همه تار و پود وجودي او مي شود و اين البته همان بحران هويتي است که اغلب ما خود را ازآن مبرا مي دانيم. و بي ترديد تکثير چنين انسانهايي به توليد جامعه اي خواهد انجاميد با افرادي از درون تهي و از بيرون پر رنگ و پر مدعا. به گمان من ما اين نگاه حداکثري را از برکت دين بي بديل مان داريم. افق ها و ايده ها و ايده آل هاي رفيعي که دين به ما نشان داده است ذائقه مان ما را تا بدانجا بلندنظر و خوش سليقه و مشکل پسند بار آورده است که به ذره اي کمتر از آن ايده آل ها رضايت نمي دهيم و البته اين رسالت و اعجاز بي ترديد دين است که بهترين ها را نشان دهد و بالاترين ها را بنمايد اما اين موهبت بي نظير و منظر بلند اگر با تربيتي درست همراه نباشد که نگاه آدمي را به حقيقت ها و واقعيت ها هم زمان باز کند، او را به ورطه آرمانگرايي محض مي راند که نتيجه اش ذکر شد. اما اين واقعيت ظريف را نبايد از نظر دور داشت که از زيبايي هاي همين دين يکي اين که در اوج بلند نمايي و اوج نگاري، چشم بر واقعيات وجودي انسان نمي بندد که "لا يکلف الله نفسا الا وسعها" و ما را نيز به رعايت ظرفيت ها و ظرافت هاي هم نوعان تاکيد ميکند اما چنانکه گفته شد نگاه مطلق بين آدمي همواره او را به ديدن و خواستن بالاترين ها خوانده و خود و ديگران را به داشتن بالاترين ها واداشته است و چون احراز آني چنين خصايصي از انساني با اين مختصات مقدور نيست، ناگزير او را به نماياندن ويژگيهاي نداشته وادار کرده است .به گمان من اگر شرط اساسي هر تحول اخلاقي و اجتماعي حضور خود واقعي انسان هاست؛ لاجرم نظام تربيتي ما بايد براي پروراندن انسانهايي برنامه ريزي و همت کند که پيش و بيش از داشتن ظاهر خوب، به داشتن واقعيت خوب بها دهد و بر اين حقيقت عميق باور داشته باشد که تجاهر به بدي اگر مذموم است، تظاهر به خوبي نيز به همان اندازه مذموم است.
کلیدواژه ها:
احساس خود را نسب به این خبر در قالب یکی از شکلک ها بیان کنید: