1394/05/20 - 9 : 54
کد خبر: 5196
زير پوست شهر تبريز
روايتي تلخ از کوچه پس کوچه‌هاي تبريز / خودرو‌هاي گرانقيمت در غروب محله‌اي فقيرنشين
احرارنيوز:زير پوست شهر تبريز در برخي محله‌هاي حاشيه‌اي که در آن افراد غريبه را از دور با نگاه‌هاي خود شکار مي‌کنند و دوست دارند بدانند کيستي، واقعي تلخ در شرف جريان است، وقايعي هولناک...

امنيت‌هاي رقيق‌تر از لحاظ رؤيت و مشاهده امّا گاهي به مراتب خطرناک‌تر وجود دارد.

فرض کنيد ناامني‌اي که ناشي است از ترويج مواد مخدر؛ اگر چنانچه محيط گردشگاه ما، محيط بوستان ما، محيط خيابان ما، محيط مدرسه‌ ما جوري باشد که آن کسي که وارد آنجا مي‌شود - به خصوص جوان‎ها؛ عمدتاً جوان‎ها - در مقابل ترويج مواد مخدر ايمني نداشته باشند، اين ناامني، ناامني خيلي خطرناکي است.

بيانات مقام معظم رهبري در ديدار فرماندهان نيروي انتظامي جمهوري اسلامي 06/02/1394

فقر و اعتياد، مواد مخدر در اشکال مختلف، بزهکاري‌هاي متعدد، توسعه‌نيافتگي، واژه‌هايي هستند آشنا که امروز بيشتر در کنار بحث حاشيه‌نشيني اخت شده‌اند به خصوص در کلانشهرهاي کشور که تبريز هم از اين مسئله در اين بين بي‌بهره نبوده است، حاشيه‌نشيني که حاصل مهاجرت بي‌رويه روستاييان به دلايل مختلف به شهرهاي بزرگ و براي رسيدن به تحقق آرزوهايشان بوده است.

اما بخشي از اين مهاجرت‌ها نتيجه معکوس را در بردارند و باعث بروز حوادثي ناگوار در زندگي افراد مي‌شود به نوعي حتي براي رسيدن به آرزوهاي خود دست به کارهاي مختلفي در زندگي خود مي‌زنند تا معاش زندگي را تامين کنند، عدم موفقيت در زندگي درصدي از اين افراد را به دام اعتياد مي‌کشاند که آغازي براي گام نهادن در تاريکي است.

در بحث حاشيه‌نشيني تبريز هم بهره خوبي برده و به گفته محمد عزتي معاون شهرسازي و معماري شهرداري تبريز همزمان با  29 فروردين سال‎جاري در جمع دانشجويان و اساتيد دانشکده معماري دانشگاه علم و صنعت تهران؛ شهر تبريز با حدود پنج هزار هکتار بافت فرسوده و حاشيه‎نشين روبه رو است،به گفته يکي ديگر از مسئولان تبريز در حدود نيم ميليون نفر جمعيت تبريز در بافت حاشيه‌نشين و به عبارتي صريح‌تر در 20 محل مشخص زندگي مي‌کنند که از جمله اين محلات و مناطق مي‌توان به ترلان درسي، يوسف آباد، ملازينال، شهرک ارم، شهرک انديشه، اماميه، آخماقيه، حافظ، خليل‌آباد، وحدت، داداش ‌آباد، سيلاب، احمدآباد، کوثر، مفتح، طالقاني، عباسي، قره‌باغي، همت‌آباد، لاله، مارالان، منبع، حجتي و کجوار و چند محله ديگر اشاره کرد که متاسفانه نام اغلب اين محلات با بحث اعتياد و توزيع مواد مخدر گره خورده است که "ترلان دره‌سي" يا "دره ترلان" نمونه‌اي از آنهاست.

از همه اين آمارها که بگذريم مردمي در اين محلات زندگي مي‌کنند که به دلايل مختلف گرفتار فقر و اعتياد مي‌شوند و ناگفته نماند برخي که با وجود فقر به درستي زندگي مي‌کنند، هرچند با مشکلاتي روبه رو هستند اما با وجود برخي معضلات در محله نگران آينده فرزندان خود هستند تا مبادا در دام اعتياد گرفتار شوند و بر همين اساس هميشه چشم انتظار نگاه دلسوزانه مسئولان به اين مسئله بوده و هستند.

با اينکه در رابطه با بحث اعتياد مسئولان و پرسنل خدوم نيروي انتظامي و مبارزه با مواد مخدر مجدانه تلاش مي‌کنند، اما تلاش آنها به تنهايي کافي نيست و همه ارگان‌هاي ذي‌ربط در اين مسئله بايد تلاش کنند.

ناگفته نماند با توجه به ابلاغيه سياست‌هاي کلي مبارزه با مواد مخدر توسط مقام معظم رهبري، در دولت تدبير و اميد نيز نگاه ويژه‌اي به اين امر آغاز شده و در استان آذربايجان‌شرقي نيز اين امر دنبال مي‌شود و آمارهاي مختلفي ارائه مي‌شود، هرچند قابل قدرداني است اما کافي نيست.

حال با توجه به اينکه هر روز آماري در ابعاد مختلف از مسئولان ارائه مي‌شود، در مورد مسئله اعتياد، در اين گزارش از کنار همه اين مسائل رد شديم تا گزارشي ميداني از چند نمونه از حرف‌ها و درد و دل‌هاي افراد گرفتار به فقر و اعتياد را مطرح کنيم و در اتمام و نتيجه اشاره‌اي خواهيم کرد به برخي از نواقص راه مقابله و مبارزه.

 

****

براي شنيدن حرف‌ها و مشاهده زندگي افراد گرفتار و وضعيت معيشت و زندگي خانواده‌هاي اين افراد همراه مددکاران جمعيت خيريه امام علي(ع) به محله "ترلان دره‌سي" رفتيم، محله‌اي پر از کوچه پس کوچه و پله‌هايي پيچ در پيچ که در آن افراد غريبه را از دور با نگاه‌هاي خود شکار مي‌کنند و دوست دارند بدانند کيستي، متن زير نتيجه مشاهدات ما بوده است.

 

سينه خواهم شرحه شرحه از فراق تا بگويم شرح درد اشتياق

در بدو ورود سراغ يکي از خانواده‌هاي مبتلا به اعتياد مي‌رويم، مي‌گويد: شوهرم به جرم حمل مواد مخدر در زندان بسر مي‌برد، حکمش اعدام بود که به حبس ابد تبديل شد؛ يک دختر و يک پسر دارم، که دخترم ترک تحصيل کرده و پسر 19 ساله‌ام براي تامين معاش خانه کارگري مي‌کند.

مارا به منزل خود دعوت مي‌کند، در خانه را که باز مي‌کنيم با اتاق کوچکي که مستقيم مشرف به ورودي است روبه رو مي‌شويم؛ خبري از يخچال و تلويزيون نيست، گذران زندگيشان با پول يارانه است، نه در کميته امداد و نه در بهزيستي به ادعاي خودشان پرونده‌اي ندارند، ترک‌هاي گوشه و کنار خانه نيز بر غم دو چندان فقر اين خانواده افزوده است.

حمام، دستشويي و آشپزخانه مشترک است، روزي به زور يک وعده غذا مي‎خورند، زندگي برايشان فقط گذر ثانيه‌هاست و اميدي براي آينده پيش رويشان نيست.

 

فقر وقتي گريبانگير يک پدر مي‌شود

اهالي محل با توجه به حضور ما نشاني خانه دختري 9 ساله را نشانمان مي‌دهند که نتوانسته بود به مدرسه برود،... مردي ميانسال در را به رويمان باز مي‌کند. حدوداً 60 ساله با موهاي خاکستري که غبار ايام گرفته، ما را به گرمي مي‌پذيرد.

به سختي حياط پشتي را رد مي‌کنيم تا وارد خانه شويم، وضعيت بهداشتي و بوي نامطبوع سرويس‌هايشان مناسب نيست.

از پسرش برايمان مي‌گويد، پسري که 23 ساله به بيماري صرع مبتلاست و با توجه به وضعيت نامناسبش حتي از مدرسه بهزيستي هم عذرش را خواسته‌اند.دخترش 9 ساله است و بعد از دو سال موفق شده کلاس اول را پشت سر بگذراند و به خاطر شرايط سخت زندگيشان درس خواندن برايش مشکل است؛ در ضمن پدر يک دختر و پسر کوچک ديگري نيز هست.

او در کنار همسر دومش زندگي مي‌کند و هر دو بي‌سواد هستند، همسر سابق نيز سال‌ها پيش به او خيانت کرده و از ميانشان رفته بود، قوت روزانه‌اشان نان خشک بود به خشکي روزگار ولي دلشان گرم بود به گرماي تابستان! داغ و عطش دلشان سيري‌ناپذير به اميد آمدن روزهايي بهتر...

 

جهل و بي‌هويتي

سراغ خانه‌اي ديگر مي‌رويم، از دور بوي پيه آب شده و دود مي‌آيد. مرد ميانسالي با موهايي سپيد کرده از سختي روزگار... در را که باز مي‌کند از پشت پرده مي‌توان کاملاً به فضاي داخل خانه پي برد.

دختري هفت ساله دارد که تا به امروز بدون داشتن هويت زندگي کرده و اخيراً چند ماهي مي‌شود که بي‌قرار شناسنامه‌اي است تا حضورش را به جامعه بقبولاند. هرچند کودکان ساکن حاشيه شهرها چه هويت داشته و چه نداشته باشند، حضورشان در متن جامعه کمرنگ است و اکثراً در حاشيه باقي مي‌مانند.

گذشته از اين مسئله، دردناک‌تر از بي‌هويتي جهلي است که دختري 14 ساله را در دو سالگي محکوم به معلوليتي ابدي کرده است، دختري که تمام زندگيش تاوان جهل خانواده شد تا براي هميشه در دوران کودکي‌اش باقي بماند.

 

وقتي مهرباني هم قرباني اعتياد مي‌شود

و خانه اي ديگر، دختري کوچک با چهره‌اي بي‌ريا و چشماني زيبا که انگار ناي خنديدن ندارد، در را برايمان مي‌گشايد، سميه نام دارد و 13 سال از لحظه‌هاي عمرش به تاراج خزان اعتياد رفته است، دختري معصوم که در اين وانفساي بي‌رحم زندگي اشتياق و ذوق به تحصيل را نمي‌تواند پنهان کند. و برايمان مي‌گويد: خواهري دارد با سه سال اختلاف بزرگتر از خودش و پدري که به خاطر فرو رفتن در گرداب اعتياد در کمپ به سر مي‌برد و در اين ميان از مهر مادري هم به دليل گرفتاري مادر در اين گرداب اعتياد محروم مانده است.

چه مي‌تواند بکند وقتي مهرباني هم قرباني اعتياد مي‌شود.

سميه‌ها کودکان معصوم اين کوچه و خيابان‌ها هستند، آنهايي که دنيايشان بيش از چند پله و کوچه خاکي نيست، آنهايي که ديدهايشان محبوس اين کوچه‌هاي خاکي است و روياهايشان پر از وحشت، بيم‌هايشان در عمق قلب‌هايشان پنهان است.

و اما ما و مسئولان، ما هم شرمندگاني هستيم و بس...

 

معصوميتي که قرباني بي‎تدبيري مسئولان مي‌شود

به سراغ خانه‌اي ديگر مي‌رويم و باز دختري ديگر، 12 ساله به اسم سارا که سرنوشتي همچون سميه دارد، اما کمي متفاوت و سخت‎تر، مانند سميه از نعمت نوازش دستان پدر محروم است، پدرش در کمپ است و محروم از مهرباني مادر، وقتي مادرش نيز درگير اعتياد است و ساعات شبانه‎روز خود را در گوشه و کنار اين شهر لابلاي مرداني سپري مي‎کند که او را به ازاي جرعه‎اي از گرماي بدن بي‎جانش مي‎خواهند و برادري کوچک که در بهزيستي است و خواهري بزرگتر از خودش که خود وضعيت مناسبي ندارد.

با همه اين‎ها پدر بزرگي دارد مهربان که سختي روزگار کمرش را خم کرده و با ما از بي‎مهري‎هاي روزگار مي‎گويد و گلايه مي‌کند.

شيرازه خانواده‌اش از هم پاشيده شده است و توان مالي اداره خانواده از هم پاشيده را ندارد، چند ماهي است که کرايه منزل عقب افتاده و تنها اميدش خداست، انتظاري هم از مسئولان ندارد؛ نه در بهزيستي و نه در کميته امداد پرونده‌اي ندارد، مدارکش را نيز يکي از بيمارستان‌هاي تبريز به دليل عدم تسويه مالي بستري شدن نوه کوچکش گرو نگه داشته است.

با همه اين مسائل نگران سارا هست و از بهزيستي به دليل دادن حضانت به نوه بزرگش گلايه‌مند است، به اعتقاد او دختر 18ساله‌اي که متعلقه بوده و درآمد چنداني ندارد چگونه مي‌تواند حضانت دختر 12 ساله را نيز بر عهده بگيرد؟

ه خاطر اين مسئله به بهزيستي و کميته امداد مراجعه کرده و با هفت خوان رستم در تشکيل پرونده مواجه شده است، نگران آينده ساراست چرا که با منجلاب فساد فاصله چنداني ندارد.

وقتي شايعات به سرعت پخش مي‌شوند و مردم کوچه و بازار عادت دارند به راحتي برچسب بزنند، و چه بسيارند دخترکاني معصوم همچون سارا در گوشه و کنار اين شهر...

 

خوب است مسئولان گاهي اخبار را هم نگاه کنند

وقتي از بي‌تدبيري گفتيم، ياد رضا و سهيلا زوج کارتن‌خوابي افتادم که نزديک به سه سال از وجود سرپناه بي‌بهره اند، در منجلاب اعتياد بلاي خانمانسوز گرفتار شده و از عرش به فرش آمده‌اند. زمستان سرد امسال را در دامنه کوه عينالي در چادري پاره بدون مايحتاج سر کردند، تابستان داغ امسال نيز به لطف مسئولان در عينالي به سرمي‌برند.

به ادعاي خودشان اعتياد را ترک کرده و در حال مصرف شربت هستند، از طريق فروش زباله‌ها و پس ماند زباله‌هاي محله‌هاي بالاي شهر و تکدي‌گري در جايگاه‌هاي سوخت، امرار معاش مي‌کنند، با توجه به اين مسائل پيگير وضعيت آنها شديم و حتي اخيراً يک گزارش در بخش خبر شبکه سهند پخش شد.

به بهزيستي مراجعه کرديم اما آنها به بهانه اعتياد و متهجر بودن مسئله را به پليس مبارزه با مواد مخدر ارتباط دادند، کميته امداد نيز به دليل اعتياد، از خود رفع مسئوليت کرد.

ماجراي کار به اينجا ختم نمي‌شود و بدي ماجرا اينجاست که به يکي ديگر از مسئولان مراجعه کرديم و شرايط اين زوج را تشريح کرديم و حتي به گزارش پخش شده در بخش خبري هم اشاره کرديم اما متاسفانه انگار گزارش را نديده بوده و اطلاعي نداشتند.

اما با تمام اينها لازم ديدند تا به صورت حضوري از شرايط اين زوج با خبر شوند که جاي تقدير دارد.

 

خودرو هاي گرانقيمت در غروب محله‌اي فقيرنشين، معادله‌اي قابل تامل

آفتاب غروب مي‌کرد و کارمان تا حدودي تمام شده بود، همراه با مددکاران جمعيت امام علي(ع) حدود 50 بسته غذايي در بين خانواده‌ها توزيع کرده بوديم،....آماده رفتن شديم، در "کيان کوچه" باز هم همان نگاه‌هاي پر از پرسش تعقيب‌مان مي‌کردند.

بالاخره چند نفر نزديک شدند و چيزهايي پرسيدند که قابل توجه و تامل بود. يک از آنها پرسيد براي  چه کاري آمديد، شما غريبه‌ايد پس در اين صورت يا موادفروش هستيد يا مامور. 

وقتي از علت حضور و هدفمان در محله گفتيم، قانع شدند...

در ادامه حضور در اين محله از تردد خودروهاي مدل بالا در اين محله تعجب کرديم، در پرس و جوها متوجه شديم که با غروب آفتاب و تاريک شدن هوا، ماشين‌هاي مدل بالا ترددشان در اين محله بيشتر به چشم مي‌خورد، پولدارهايي که يا براي خريد مواد و يا براي خريد و فروش دختران و زناني که در منجلاب فساد گرفتار شده‌اند در اين محله جولان مي‌دهند و اخبار تاييد نشده‌اي از کرايه کودکان براي دستفروشي و گدايي توسط باندهاي مخصوصي به گوشمان رسيد که به دليل موقعيت خاص برخي از خانه‌ها متاسفانه موفق به پيگيري آن نشديم.

طبق اظهارات برخي از اهالي محل هنوز هم زير پل "ترلان دره‌سي" هر از گاهي به جولانگاه معتادان تبديل مي‌شود که در بين آنها حتي زنان و دختران جوان مشاهده مي‌شوند.

 

در آخر اينکه.....

همه اين مسائل تنها نمونه‌اي کوچک از مصايب موجود در حاشيه کلانشهر تبريز بود که اگر کمي دقيق‌تر و ريزتر وارد جزئيات شويم، ناراحت‌کننده‌‌تر خواهد بود.

مثل قتل پدر به خاطر يک ذره شيشه که مجال گفتنش در اينجا شايد خوب نباشد و يا داستان زندگي امثال سميه و سارا که انتهايي تلخ در انتظارشان هست، همه اين را گفتيم تا شايد تلنگري باشد براي مردم براي احساس مسئوليت در قبال همنوعان خود همچنين مسئولان که هرچند تلاش مي‌کنند اما گاهي يک غفلت و سپردن حضانت امثال سارا به افرادي که داراي صلاحيت نيستند، آنها را به ناکجا آباد مي‌کشاند.

بايد در اينگونه مسائل دقت کافي به عمل آيد تا کودکان معصوم را از ورود به وادي‌هاي تاريک دور کنيم تا در فضايي امن رشد کنند چرا که آنها نهال‎هايي جوان هستند و براي ثمره خوب دادن بايد دور از منجلاب رشد کنند.

بايد خانواده‎ها را حتي در چنين محلاتي با برگزاري نمايش و برنامه‌هاي مختلف حتي اگر شده به وضوح از عواقب اعتياد آگاه کنيم. بايد با مشارکت هم فقر و فساد را ريشه‌کن کنيم همچنانکه رهبر معظم انقلاب اسلامي در بيانات خود در ديدار مردم استان ايلام در سالروز ولادت اميرالمؤمنين (ع) فرمودند:"از جمله‌ چيزهايى که مردم را به بهشت نزديک مي‌کند، بهبود معيشت مردم است؛ کادَ الفَقرُ اَن يَکُونَ کُفرا. جامعه‌اى که در آن فقر باشد، بيکارى باشد، مشکلات معيشتىِ غيرقابل حل وجود داشته باشد، اختلاف طبقاتى باشد، تبعيض باشد، شکاف طبقاتى باشد، حالت آرامش ايمانى پيدا نمي‌کند. فقر، انسان‌ها را به فساد مي‌کشاند، به کفر مي‌کشاند؛ فقر را بايد ريشه‌کن کرد. کار اقتصادى، فعّاليّت اقتصادى بايد به‌ طور جدّى در برنامه‌هاى مسئولان قرار بگيرد، که خوب امروز به حمدالله مسئولان دنبال اين چيزها هستند. فکرها را بايد منتظم کرد، راه را بايد درست تشخيص داد، درست بايد حرکت کرد.

پويا خوش پيمان _ علي سليمي

کلیدواژه ها:
احساس خود را نسب به این خبر در قالب یکی از شکلک ها بیان کنید:
Happy sad wonder fear Hate angri
ارسال نظر
نام:
پست الکترونیک:
نظر :
سوال امنیتی :
? 2 + 5

  آخرین اخبار
شروع بهره‌برداري از پروژه‌هاي ورزشي شهر از هفته آينده ورزشي
رشد 153 درصدي امانت کتاب در استان
جديت ايران و آذربايجان براي ساخت پايانه کلاله - آغبند
افتتاح مدرسه هوشمند در شهر جديد سهند
رتبه سوم تبريز از لحاظ نوسازي بافت فرسوده در سطح کشور
لايروبي 1200 کيلومتر از رودخانه‌هاي اولويت‌دار آذربايجان شرقي
اجراي 15 پروژه جديد بخش خصوصي با 1000 ميليارد تومان ارزش سرمايه گذاري در تبريز
اجراي 5آيتم عمراني و مطالعاتي براي تکميل پروژه تقاطع غير همسطح آذربايجان
مسير دسترسي به ورزشگاه يادگار امام (ره) تبريز اصلاح شود
تدوين برنامه جامع اصلاح و بهبود روشنايي معابر
  پربازدیدترین اخبار
جديت ايران و آذربايجان براي ساخت پايانه کلاله - آغبند
شروع بهره‌برداري از پروژه‌هاي ورزشي شهر از هفته آينده ورزشي
انتقاد امام جمعه تبريز از عوارضي آزادراه سهند-تبريز
افتتاح مدرسه هوشمند در شهر جديد سهند
رشد 153 درصدي امانت کتاب در استان
1200 ميليارد تومان اعتبار آسفالت‌ريزي شهرداري تبريز در سال جاري
جشن روز کارگر با حضور پاکبانان شهرداري برگزلر مي شود
نخستين موزه برق و روشنايي تبريز راه‌اندازي مي‌شود
نشست شهرداران شهرهاي جاده ابريشم فردا برگزار مي‌شود
تساوي تراکتور و استقلال در ايستگاه بيست و پنجم
کلیه حقوق مادی و معنوی این وب گاه محفوظ است.