احرار: دختر شهيد احد محمدي نسب کاش روزي پدرم به خوابم بيايد تا کمي با او درد دل کنم...
دختر شهيد احد محمدي نسب:
کاش روزي پدرم به خوابم بيايد تا کمي با او درد دل کنم
همسر شهيد احد محمدي نسب:
احد هر لحظه و در غم و شادي در خانه و در کنار ماست
پسر شهيد احد محمدي نسب:
دلم براي پدر خيلي تنگ شده
اينها بخشهايي از صحبتهاي خانواده شهيد احد محمدي نسب هست که در حاشيه حضور همکاران تراکتورسازي اين شهيد در منزلش به مناسبت هفته دفاع مقدس گفتند.
شهيد احد محمدي نسب در سال 65 و در عمليات کربلاي 5 در منطقه شلمچه توسط رژيم بعثي به اسارت گرفته شد و طي 4 سال تا آزادي کامل در زندان تکريت اسير بودند
ايشان پس از تحمل 51 ماه اسارت، 15 شهريور سال 1369 و در قالب اولين کاروان اسراء وارد ميهن عزيزمان شد.
اين شهيد بزرگوار 7 سال بعد از آزادي از اسارت در 28 اسفند و در روزهاي پاياني سال 1376 و همزمان با آغاز سال نو، بر اثر جراحت و اثرات شيميايي ناشي از جنگ تحميلي شربت شيرين شهادت را نوشيده و به خيل همرزمان شهيدش پيوستند.
شهيد احد محمدي پس از بازگشت به ميهن جذب کارخانه تراکتورسازي شدن و تا روزهاي پاياني بهواسطه اهميتي که براي کار و تلاش قائل بودند در اين مجموعه و در عرصه توليد فعاليت داشتند.
همزمان با هفته دفاع مقدس جمعي از کارکنان و مديران گروه صنعتي تراکتورسازي ايران با حضور در منزل اين شهيد بزرگوار ياد و خاطره اين عزيز و جانفشانيهاي او و همرزمانش را گرامي داشته و از خانواده و مادر فداکارش قدراني و تقدير کردند.
در حاشيه اين مراسم مادر، همسر و فرزندان شهيد از اخلاق و رفتار، حضور او در کنارشان و دلتنگيها و بيقراريهايشان به ما گفتند.
عبدالهي
9/7/1403