تيرماه سال گذشته بود که رسيدگي به اين پرونده آغاز شد. پرونده اي که در آن متهمان سعي در پاک سازي صحنه جنايت کرده بودند تا بر اعمال مجرمانه خود سرپوش بگذارند و قتل را مرگ جلوه دهند؛ غافل از اينکه تيزبيني بازپرس پرونده تمام نقشه هاي آنان را نقش برآب مي کند.
ماجرا از 10 سال قبل آغاز شد، زماني که نادر و سميه که نسبت فاميلي دور هم داشتند، به هم علاقه مند شده و باهم وارد رابطه دوستي مي شوند؛ رابطه اي که زياد دوام نمي آورد و با ازدواج سميه با مردي ديگر به نام محمد به بن بست مي خورد. سميه با محمد ادواج مي کند و حاصل اين ازدواج 3 فرزند قد و نيم قد مي شود.

ملاقات دوباره عاشق و معشوق قديمي 
اما بعد از سال ها با ملاقات دوباره سميه و نادر در يک مهماني فاميلي عشق نهفته بيدار شده و اين دو عاشق و معشوق قديمي بار ديگر رابطه خود را از سر مي گيرند. رابطه اي که اينبار نيز نه تنها به بن بست مي خورد بلکه عاقبت خوشي نيز پيدا نمي کند.
بعد از آغاز دوباره اين رابطه دوستي، نادر و سميه براي نيل به اهداف نامشروع خود بارها و بارها با قرص هاي خواب آور روي مي آورند تا با ريختن آن در نوشيدني محمد، وي به خواب عميق فرو برود و اين دو بتوانند رابطه نامشروع خود را در خانه سميه انجام دهند.
سميه چندين بار به همين روش شوهر خود را بيهوش و به اهداف خود رسيده بود، اما اين اواخر، با توجه به رفت و آمدهاي زياد نادر به منزل آنان، و نيز اندکي نيمه بيهوش شدن محمد، وي شديدا به ماجرا مشکوک و تذکرات لازم را به نادر مي دهد که رابطه تو و زن من بيش از يک رابطه فاميلي معمولي و بيش از اندازه است و به همين دليل حتي نادر را نيز کتک مي زند.

برنامه ريزي نقشه قتل محمد
اما سميه و نادر وقتي مي بينند محمد به رابطه آنها شک کرده نقشه قتل وي را برنامه ريزي مي کنندتا با از سر راه برداشتن وي، بتوانند به وصال هم برسند. اينگونه مي شود که نادر اقدام به خريد قرص خواب آور به همراه ماده سمي مي کند و آن ها را در اختيار سميه قرار مي دهد تا نقشه شوم خود را عملي کنند.
سميه نيز مو به مو نقشه را اجرا مي کند اما با توجه به قوي هيکل بودن محمد نقشه آنان در بين راه منتهي به شکست مي شد که نادر سر مي رسد و با طنابي که با خود داشت اقدام به خفه کردن محمد مي نمايند.

سعي در صحنه سازي
بعد از اطمينان از قتل محمد، نادر و سميه در همان صحنه جنايت نيز اقدام به برقراري رابطه ناشروع مي کنند! بعد از رابطه، سميه بچه هايش را برمي دارد و به خانه پدري اش مي رود. نادر نيز طناب را پاره و با خود مي برد. طوري صحنه سازي مي کند که انگار مقتول در اثر استنشاق گاز مونواکسيد کربن به قتل رسيده است.  
اما وقتي گزارش فوت مرد 33 ساله در منزل به اورژانس و پليس گزارش مي شود، بازپرس ويژه قتل در صحنه حاضر و با اعلام احتمال وجود رد پاي جنايت در فوت اين جوان، دستور انتقال جسد به پزشکي قانوني براي بررسي هاي بيشتر را صادر و به کارآگاهان پليس آگاهي دستور تحقيقات و کشف رمز و راز اين حادثه را صادر مي کند.
کارآگاهان در تحقيقات خود، با عمليات فني پليسي تحت راهنمايي بازپرس پرونده، به رد پاي همسر مقتول مي رسند و با تحقيقات از وي به متهم دوم پرونده يعني همان نادر مي رسند. اما سميه و نادر در بازجويي ها، هر کدام قتل را بر گردن ديگري مي اندازند و خود را بي گناه نشان مي دهند.  
بازپرس پرونده با استناد به مستندات و آثار باقي مانده در صحنه جنايت، موفق به کشف رمز و راز نهفته در پشت پرده اين جنايت مي شود و در نهايت هر دو متهم لب به اعتراف مي گشايند.
پرونده اين متهمان با صدور کيفرخواست از شعبه ويژه قتل دادسراي عمومي و انقلاب تبريز به شعبه اول دادگاه کيفري يک آذربايجان شرقي ارسال و جلسه محاکمه آنان برگزار مي شود. جلسه اي که در آن قضات دادگاه مربوطه، با توجه به مستندات پرونده و نيز صدورکيفرخواست از شعبه بازپرسي و همچنين درخواست قصاص از سوي اولياي دم مقتول، هر دو متهم پرونده، سميه 29 ساله و نادر 31 ساله، را به قصاص نفس از طريق آويختن به چوبه دار در محوطه زندان مرکزي تبريز محکوم مي کنند.
گزارش رکنا حاکي است اين راي در ديوان عالي کشور منتظر تاييد نهايي است تا به مرحله اجرا دربيايد.