احرار: خانه سالار ملي ( باقرخان) براي ماندن، ملتمسانه کمک مي خواهد نه براي خود که براي زنده نگهداشتن روح مشروطهچيها و آزاديخواهان دوران طلايي قاجار. سلسلهاي که از کهنشهر تبريز برخواست و حفظ تمام اسناد و بناهايي که نشاني از آن روزها باشد، بر اين شهر واجب است.
تاريخ ايران زمين دونيم است، قبل و بعد از مشروطيت. روح آزادي خواهي در ايران زمين از خانه مبارزاني چون ستارخان و باقرخانها شروع ميشود و سرتاسر ايران را ميگيرد و اکنون خانه مبارز بزرگ آن، باقرخان خرابه اي بيش نيست و نيازمند احيا و مرمت فوري است.
هويت يک شهر با بناها و مکانهاي تاريخي آن شهر مشخص ميشود. از طرفي بناها و اماکن تاريخي به فضاي شهر، روح شهري خاصي ميدهند که آن را از بقيه شهرها متفاوتتر ميکند.
روح شهري تبريز را با قدم زدن در کوچهها و خيابانهاي تاريخي اين کهن شهر ميتوان تا مغز استخوان حس کرد. مناظر و بناهاي تاريخي شهر از محلات تاريخي دربدار گرفته تا دالانهاي توي در توي و شلوغ بازار، از بلنداي ارگ عليشاه تا گنبد آجري شکل مسجد کبود، از کبوتران مسجد صاحب الامر تا بادگيرهاي کوههاي سرخ عون بن علي و همه و همه روح انسان را در اين شهر بيدار ميکنند.
در کنار تمام اين بناها، تبريز با خانه هاي تاريخي خود نيز زبانزد بقيه شهرهاست، خانه مشروطه، پروين، ختايي، نيکدل، استاد شهريار و بسياري از خانه هاي ديگر که هر کدام سندي بر فرهنگ و ادب اين کهن شهر است. اما در اين ميان گويا خانه شخصيتي اساطيري که مردم آذربايجان ارادت خاصي به آن دارند و در تاريخ خود به آن مي بالند مورد بي مهري واقع شده و آن خانه، خانه باقرخان است خانه اي که در گذر بي رحمانه زمان به خرابهاي مبدل شده و چنان تاسف بار است که شايد نبود آن بهتر از بودنش به اين شکل باشد. اين دعايي است بي رحمانه، ولي اي کاش روزگار آن خانه را سالها قبل از ما ميگرفت تا خود شاهد اين روزهايش نباشد.
ستونهاي ريخته شده و نا استوار، در و پنجره هاي کنده شده، سقف فرو ريخته و تمام اجزاي ويران شده خانه که زماني شاهد فعاليتهاي مبارزان مشروطهخواهان بودند. تاريخ ايران زمين از اين خانه به دو نيم تقسيم شد قبل و بعد از مشروطه. اما اين خانه اکنون به حال خود رها شده و ساماندهي و نگهداشت آن درگير مشکلات بين سازمانهاي ذي ربط و مشکلات اداري و مالي است.
چنانچه عابدين خرم، استاندار آذربايجان شرقي از تملک و احياء خانه تاريخي باقرخان به عنوان يکي از اولويت ها و خواسته هاي مردم استان و تبريز از دولت آيت الله دکتر سيد ابراهيم رئيسي ياد کرد و عزت الله ضرغامي وزير ميراث فرهنگي، گردشگري و صنايع دستي نيز وعده بر تحقق اين خواسته مردم آذربايجان داده بود. در اين راستا دوره اول سفر رئيس جمهور مردمي به تبريز بر مردم آذربايجان آمد داشت و شهرداري تبريز با اعتبار ?? ميليارد تومان براي تملک خانه تاريخي باقرخان و زمين هاي اطراف آن براي احداث پارک و تبديل شدن به يک مجموعه گردشگري و تفريحي هزينه کرد ولي بعد از تملک همچنان همتي براي مرمت و بازسازي آن از سوي متوليان ميراث فرهنگي ديده نشد.
اکنون اين خانه براي احيا فرصت چنداني ندارد. اين خانه تمام زور خود را براي باقي نگهداشتن بقاياي خود تا اين لحظه زده و ستونهاي آن ديگر تواني براي ايستادن ندارند. سقف خانه فرو ريخته و نهايتا يکي دو سال اگر اين چنين پيش برود هويدا خواهد بود، تا با خاک يکسان شود. اين خانه براي ماندن، ملتمسانه کمک مي خواهد نه براي خود که براي زنده نگهداشتن روح مشروطهچيها و آزاديخواهان دوران طلايي قاجار. سلسلهاي که از کهنشهر تبريز برخواست و حفظ تمام اسناد و بناهايي که نشاني از آن روزها باشد، بر اين شهر واجب است.
هرچند خطه آذربايجان به آزادي خواهانش همچون ستارخان و باقرخان شهره دارد ولي اين افراد شخصيت ملي دارند. چراغ مشروطه را از کوچه اميرخيزي و کوچه سالار دربندي که بعدها سالارملي در خيابان امام ناميده شد، روشن کردند ولي نهايتا سرتاسر ايران را نوراني ساختند.
قدر دانستن گوشه خدمتي که باقرخان و همسنگريهايش در راه مشروطه براي ايران کردند، کافيست تا تمام پروژهها و طرحهاي گردشگري را نيمه کاره رها و براي احياي اين خانه از همين حالا شروع کرد که شايد فردا صبح خيلي دير شده باشد. انصاف نيست چنين بيرحمانه با يادگار شخصي که ما تاريخ خود را به او و امثال ايشان مديونيم، رفتار کنيم. چرا که از خشت به خشت اين خانه تاريخ، هويت، استقامت و مبارزه طلبي ميبارد.
حال دلمان روشن است به سفر دور دوم رئيس جمهور به تبريز، اين بهترين مجالي است که با تعيين تکليف و يا تامين اعتبار ملي براي احيا خانه، شاهد مرمت و بازسازي و تبديل آن به يکي از قطب هاي گردشگري تبريز باشيم.
اکنون مهم احياي خانه است چه به دست اداره ميراث فرهنگي باشد که وظيفه ذاتي در اين زمينه با اين ارگان است يا از اعتبار ملي که اين امر شايد در ازاء خيلي از پروژههاي که بايد با اعتبار ملي حل و فصل ميشد ولي با اعتبارات شهري تامين شد، باشد تا به سرمنزل مقصود برسد.
با وجود اينکه خانه باقرخان مشهور به سالار ملي در سال 99 ، در فهرست آثار ملي کشور به ثبت رسيده و بعدها زمين آن توسط شهرداري تبريز براي احياء تملک شد ولي عملا نمودي از احيا و بازسازي در آن ديده نمي شود. طي اين سالها چندين بار مسئولان وعده مرمت و بازسازي آن را دادهاند و البته يک سري فعاليتهاي نيز انجام شد ولي نهايتا نتيجهاي که بايد مي داشت، نداشت.
اکنون در آستانه سفر دور دوم هيات دولت به تبريز، مردم آذربايجان دل نگران اين موضوع هستند که آيا احياء و بازسازي خانه تاريخي باقرخان جز مصوبات اين سفر خواهد بود يا نه؟