احرار: محمد رستمپور پژوهشگر کارشناس سياسي اصولگرا در يادداشتي در کانال شخصي خود «اثر» در يادداشتي به اثرات منفي فيلترينگ اينستاگرام پرداخته. نکاتي که نه امنيتي هستند و نه اقتصادي. او اعتقاد دارد اينستاگرام يک بستر گفت و گو و يک محيط بزرگ براي سرگرمي جمعي است و از مسئولان خواسته در اين تصميم دقت بيشتري داشته باشند.
صدها تحليل و مصاحبه و تبيين و تشريح از خصوصيات و مطالبات معترضين، چرايي اعتراض، نقش دانشگاه و آموزش و پرورش در اعتراضات، زنانه يا نوجوانانه بودن يا نبودن، فرهنگي و اجتماعي بودن يا اقتصادي بودن يا نبودن، جايگاه نسل جديد، شکاف هويتي، خانواده و رسانه و از اين دست موضوعات منتشر شده. برخي تند و صريح و برخي کند و گرد تا بلکه سياستگذار را در آنچه در خيابان در حال روي دادن است، آگاه کند. به جرأت ميتوان گفت هيچ فايدهاي نداشته و در همچنان بر همان پاشنه ميچرخد. با قدرتِ سياسي ناآگاه و کور و کري روبروييم که همچنان در تشخيص مسأله دچار انحراف است. نشانههايي از اين اعوجاج و اختلال در دسترس است که يکي از آنها و صرفاً يکي از آنها، فليترينگ تمامي شبکههاي اجتماعي و اخيراً اختلال در ابزارهاي خدماتي خارجي به بهانه دستيابي به حاکميت سايبري است.
در اين چند خط مجال آن نيست در مورد مخالفت با اختلال و فيلترينگ از حيثها و جوه متعدد و مختلف بحث کنيم. تنها آنچه بايد بدان اشارتي داشت، تقليل کارکرد اينستاگرام به کسب و کارهاست که براي جبران آن، بستههاي حمايتي در نظر گرفته شده تا مهاجرت به پلتفرمهاي داخلي سرعت گيرد. موضوع اساسي اين است که در پنج سال اخير، جمهوري اسلامي در تأمين هر کارکردي شکست خورده، از فراهمسازي تفريح براي نسلي که به تعبيري بومي جزيره ديجيتال ميداند تا تسهيل ارتباطات داخلي و خارجي براي شبکهسازي در حيطههاي مختلف اجتماعي و حتي ساخت همين بازار کمدردسر، آن را به دوش اينستاگرام انداخته. گزاره «عوضش امنيت داريم» به گزاره «عوضش اينترنت داريم» تبديل شده و حالا با تغيير دولت و چه بسا تغيير معادله هزينه-فايده، ناگهان يک شبه اينستاگرام، شبکه سازماندهي آشوب ميشود و هشتگهاي شهادت و محتواي سردار شهيد را پاک يا حذف ميکند.
نکته اساساً محکومسازي روحاني و جهرمي يا تقديس رئيسي و زارعپور نيست که معترضان اصلاً چنين تفکيکي ندارند و به شکل کلي از دولت و مجلس و جناحهاي سياسي عبور کردهاند. مسأله اين است که اينستاگرام غير از کسب و کارها که در تعداد و گردش مالي آن اختلافاتي وجود دارد، اتفاقاً صحنه وبگردي و تفريح خيل پرشماري از نوجوانان و جوانان، صرف نظر از رويکرد سياسي آنان است. مسأله اين است که ارتباطات غيرسياسي ميان گروههاي مختلف داخلي در حيطه هنر، رسانه، آموزش و هزاران عنوان ديگر و همچنين ارتباطات ميان ايرانيان و خارجنشينان که هيچ وجه معاندت با نظام سياسي ندارد، اينک در اينستاگرام ظهور پيدا کرده. نميتوان دانشگاه به دانشگاه چرخيد و شعار گفتگو و اداي تساهل و رواداري داشت و اصليترين مکان و موضع بيان و ابراز و تعريف خود را از شهروند جمهوري اسلامي گرفت.
هيچ خردمندي در اعمال حاکميت سايبري ايران ترديدي ندارد اما راه و شيوه آن، ابهام و کليگويي و فرار از شفافيت و احاله به نهادهاي امنيتي و موش و گربه بازي نيست. راه آن، فيلترينگ بيضابطه نيست. راه آن، ناديده گرفتن صدا و بيان ساکنين پلتفرم نيست. هر گونه سياستي، هر شکل از مهاجرتي به پلتفرم داخلي، نياز به اعتماد و رضايت دارد. اعتماد و رضايت يکشبه ساخته نميشود و به ويژه با آدرس غلط دادن و در پارهاي اوقات، خلاف واقع گويي و تبعيض در اعطاي دسترسي به اينترنت بدون فيلتر بدون توضيح و شفافيت، لکهدار ميشود. اختلال در اعصاب و آرامش مردم ويرانگرتر از اختلال در معيشت مردم است.
به محض تصريح در بيان اين جملات، مجريان و عاملان ميپرسند ايده شما چيست. اين پرسش از اين باب نيست که نظر شما را بگيرند، بلکه از اين جهت است که بگويند شما که راهکاري نداريد يا راهحل و راهبرد شما-از ديد آنان-عملياتي يا عاقلانه نيست، پس سکوت پيشه کنيد تا «پروژه حاکميت» پيش برود. و اين اقدام به ساکت کردن منتقدان و مخفي شدن پشت الفاظي مانند «نظام» و «حاکميت» و به ويژه هزينهکرد از جايگاه و نام رهبري، رويه گروهي است که نميخواهند سياست شکل بگيرد و با شعار «مرگ يک بار، شيون يک بار» کار را تمام کنند. غافل از آنکه کار تمام نميشود، نه از آن جهت که همراهي اجتماعي رخ نميدهد، بلکه از اين رو که امکان فني آنچه اينان دنبال ميکنند-البته اگر براي خودشان آشکار باشد-شدني نيست.