احرار: مراسم يادبود مرحوم «اميرحسين ميرزائيان»، مترجم ادبيات داستاني و کتابهاي روانشناسي، با حضور برخي دوستان، مترجمان و اعضاي خانوادهي آن مرحوم در کتابفروشي «فرهنگان» با همکاري مجموعهي فرهنگي هنري فرهنگان و انتشارات «نفير» برگزار شد.
مراسم يادبود مرحوم «اميرحسين ميرزائيان»، مترجم ادبيات داستاني و کتابهاي روانشناسي، با حضور برخي دوستان، مترجمان و اعضاي خانوادهي آن مرحوم در کتابفروشي «فرهنگان» با همکاري مجموعهي فرهنگي هنري فرهنگان و انتشارات «نفير» برگزار شد.
بنا بر گزارش روابطعمومي مجموعهي فرهنگان، طي مراسمي در کتابفروشي «فرهنگان» (شعبهي بلوار)، ياد و خاطرهي مرحوم «اميرحسين ميرزائيان»، مترجم جوان و حرفهاي عرصهي ادبيات داستاني و کتابهاي روانشناسي، گرامي داشته شد. در اين مراسم علاوه بر اعضاي خانوادهي آن مرحوم يعني پدر، مادر، خواهران و بستگان، محمود فرهادي (مشاور مديريت مجموعهي فرهنگان)، سمانه رزاقي (مديرمسئول انتشارات نفير) و برخي مترجمان فعال کشور از جمله خانمها هنگامه ديانتي، عفت کياني، سميه اصغري ساراجوق، فاطمه رمضاني و همچنين دوستان دوران دانشگاه اميرحسين ميرزائيان حضور داشتند.
در آغاز مراسم، احمدرضا حجارزاده (خبرنگار و مجري مراسم)، ضمن تشکر از حاضران براي گردهمايي در اين مراسم، ابراز داشت:«چهقدر يک انسان ميتواند خوشبخت باشد که مراسم يادبود او در مکاني برگزار بشود که به آن تعلق داشت و در آن فضا نفس ميکشيد و کار ميکرد. امروز در هفتمين شب از دستدادن مرحوم «اميرحسين ميرزائيان» اينجا جمع شديم تا علاوه بر ابراز همدردي با خانوادهي اين مترجم خوب کشور، او را به لطف توصيف دوستان و همکارانش بيشتر بشناسيم، و چهقدر متاسفيم که براي مراسم از دستدادن اين عزيز فرهيخته اينجا گرد هم آمدهايم. شايد اين گردهمايي ميتوانست رونمايي از تازهترين ترجمهي مرحوم ميرزائيان باشد. افسوس که جامعهي ادبي کشور خيلي زود يکي از بهترين مترجمان خود را از دست داد».
سپس از سمانه رزاقي (مدير نشر نفير) دعوت شد تا چند دقيقهاي از تجربهي همکاري با زندهياد اميرحسين ميرزائيان سخن بگويد. رزاقي،که همچون ساير حاضران به سختي ميتوانست بر اندوه و پريشانحالي خود بابت درگذشت اين مترجم مسلط باشد، دربارهي اميرحسين ميرزائيان گفت:«پيش از هر چيز ضايعهي درگذشت اميرحسين ميرزائيان را به خانوادهي محترم ايشان تسليت ميگويم. بنده به عنوان همکار آقاي ميرزائيان در نشر نفير اين حق را بر گردن خودم ميدانستم که حتماً يادبودي از ايشان انجام بشود، آن هم در محيطي که متعلق به خود اوست؛ محيطي که از کودکي با آن بزرگ شده. خيلي خوشحالم که امروز خانوادهي آقاي ميرزائيان را اينجا ميبينم اما متاسفم که در شرايطي تلخ و جاي خالي ايشان، اين برنامه را برگزار ميکنيم. جايگاه او در عرصهي ادبيات و ترجمه، چه آثار رمان و روانشناسي و چه کارهاي کودک، محفوظ است و تلاش و زحمات ايشان قابلستايش است».
مدير نشر نفير افزود:«بايد خيلي زودتر از آنکه اميرحسين ميرزائيان را از دست بدهيم، چنين مراسمي برگزار ميشد. متاسفيم که ايشان در سن خيلي پايين از دنيا رفتند. اميدوارم امروز روحشان در اين جمع حاضر و شاد باشد و صحبتهاي دوستان و خانوادهشان بتواند موجب آرامش و خوشحالي آن مرحوم باشد. به خاطر زحماتي که ايشان براي ادبيات کشيدند، اين حق را بر گردن همهي ما دارند که بايد پاس نهاده بشود. به همين دليل، گرچه شاعر نيستم، ولي به خودم اجازه دادم چند بيتي را براي آقاي ميرزائيان بنويسم و امروز در اين جمع بخوانم».
رزاقي در پايان شعر خود را قرائت کرد.
محمود فرهادي (مشاور مديريت مجموعهي فرهنگان) سخنران بعدي مراسم بود که چنين گفت: سخت است اما بايد پيش از هر چيز به خانوادهي محترم آقاي ميرزائيان تسليت عرض بکنم و از خداوند بخواهم به آنها صبر عطا بکند. از دستدادن چنين عزيز انديشمند، فرهيخته و باسوادي و از همه مهمتر يک انسان کامل بسيار سخت است. اميدوارم سختيها و غمها به زودي برايشان تمام بشود. فکر نکنيد اميرحسين ديگر بين ما نيست؛ کتابهايي که اينجاست نشان ميدهد اميرحسين هميشه بين ماست و خواهد بود. تمام اين کتابها را کودکان، نوجوانان و بزرگسالان در سالها و سنين مختلف خواهند خواند. پدر و مادرها و خود من که فرزند کوچکي دارم هميشه از اين کتابها تعريف ميکنيم. اميرحسين مطمئناً در زايش نسل آتي ما موثر بوده است».
فرهادي سخنان خود را چنين به پايان رساند:«به جاي اينکه در پايان کلام بخواهم از طرف مجموعهي فرهنگان به خانواده اميرحسين ميرزائيان تسليت بگويم، ميخواهم تبريک بگويم که چنين فرزندي را تربيت و بزرگ کرديد و تحويل جامعه داديد. شما آنچه را بايد، انجام داديد. شما وظيفهتان را نسبت به مردم، جوانان و نسلهاي دههي هشتاد و نود و حتا قبلتر انجام داديد. وقتي صحبت از برگزاري اين مراسم شد، به دوستان گفتم به جاي نصب بنرهاي متعدد، بهتر است فقط يک شعر با ترجمهي اميرحسين را روي تخته بنويسيم تا همه بدانند ترجمهکردن از کسي که برندهي جايزهي نوبل بوده، ايرلندي بوده و در ادبيات و شعرش پر از افسانه و اسطوره است، چه کار سختي است و اميرحسين چهقدر خوب اين شعر را به زبان فارسي برگردانده. تمام متنهاي او سرشار از چيزي است که از دل برآمده. بنابراين خانوادهي محترم اميرحسين عزيز، تبريک مجموعهي فرهنگان را به خاطر داشتن چنين فرزندي پذيرا باشيد. اميرحسين هميشه کنار ماست. مطمئن باشيد».
در ادامهي مراسم، يکي از خواهران اميرحسين ميرزائيان با بيان تشکر از همدردي دوستان و همکاران در اندوه درگذشت غيرمنتظرهي اين مترجم، متن کوتاهي را که يکي از دوستانش ارسال کرده بود، روخواني کرد.
در اين متن آمده بود: «کتاب دنياي ديوانه را در دست دارد و نميداند چهقدر دنيا بدون او ديوانهتر خواهد شد. او رفت و ما را با اين دنياي ديوانه تنها گذاشت که وقتي بود با هنر و نشاط حاصل از هنر و انساندوستياش اين دنياي ديوانه را اندکي قابل تحمل ساخته بود و شايد هم همين دنياي ديوانه بود که چون اسيري تبع لطيف و احساسات ظريفش را در خود حل کرد و او را به کام مرگ کشاند. نميدانم کتاب «مرگ قسطي» را خوانده بود که ما هر لحظه اقساط مرگ را پرداخت ميکنيم تا به تمامي آن را تحويل بگيريم. با سن کم اقساط سنگين مرگ را چهقدر زود پرداخت و رفت. اميرحسينجان اين دنياي ديوانه ديگر بدون تو جاي بدتري است براي زندگي، براي بچهها؛ همانهايي که سفارش کردي مراقبشان باشيم، همان کودکان درونآسيبديده و رنجور باز در منجلاب اين دنياي ديوانه غرق خواهند شد و ديگر چون تويي نيست که فريادشان را بشنود و به ما توصيه کند که مواظبشان باشيم. اميرحسين،کودک درونت از رنجِ بودن در اين دنياي ديوانه لبريز بود، و اينک در کنارت به آرامشي رسيده و لاجرم از خشم و هياهو تهي شده است. تو هم به جمع حسرتهايمان اضافه شدي. وقتي بزرگ شدي و از اهالي امروز شدي، ديگر نبودي تا حظِ محضرت را ببريم و دريغا دريغا».
خانم ميرزائيان افزود:«کساني که اميرحسين را ميشناسند، ميدانند که دغدغهي او،کودکان کار بود. دغدغهي او، کودکان سيستان و بلوچستان بود. دغدغهي او با دغدغههاي ما خيلي متفاوت بود. اميدوارم روحش شاد و در آسايش باشد».
آقاي فرزان يکي ديگر از حاضران در اين مراسم بود که دربارهي اميرحسين ميرزائيان گفت:«در معرفيهايي که دوستان از اميرحسين داشتند، دو عنصر خيلي برجسته به چشم ميخورد؛ دو عنصري که نهايتي در آنها پيدا نيست و ميتواند زندگيساز باشد. هر کجا ما مشکلي ميبينيم، در غياب اين دو عنصر است. اين دو عنصر، عشق و آگاهي است. اميرحسين را در همين دو کلمهي عشق و آگاهي ميتوان توصيف کرد. عشقي به کودکان و انسانها و جامعه داشت و راهي که براي نمايش اين عشق انتخاب کرد، يعني کتاب! فکر ميکنم دوستداران و داغداران اميرحسين اگر ميخواهند روح او واقعاً شاد باشد يا بزرگداشتي براي او برگزار بکنند، بايد راهش را ادامه بدهند. بايد بتوانيم در همين جهتها فعاليت بکنيم، چون تمام مشکلات ما در جاييست که اين دو عنصر کمرنگ ميشود».
فرزان گفتههاي خود را با غزلي از حافظ به پايان برد و پس از او «احمد رزاقي»، شعر «رسم زمونه» را براي حاضران به شيوهي آوازي خواندند.
همايون فتاحي (پسرخالهي اميرحسين) در اين مراسم يادبود، با تحسين پدر و مادر اميرحسين ميرزائيان، تلاش اين والدين فرهنگي را در ايجاد علاقهي اميرحسين به کتاب و کتابخواني ستايش کرد.«عفت کياني» و «فاطمه رمضاني» نيز دو مترجمي بودند که از همکاري خود با اين مترجم ياد کردند و به برخي ويژگيهاي شخصيت او اشاره داشتند.
فاطمه رمضاني، با بغض و اشک فراوان از اميرحسين ميرزائيان چنين ياد کرد:«امروز ما جمع شديم در سوگواري يک دوست، يک همکار، برادر و فرزند. اميرحسين تو در روزهاي سخت همراه من بودي. من امروز باور نميکنم که اينجا نشستهام براي سوگواري تو، ولي ميدانم ياد اميرحسين در روح تمام آثاري که از خودش به جا گذاشت، در خاطرهي همهي کودکان و نوجوانان و حتا بزرگسالاني که کتابهاي اميرحسين را ميخوانند زنده است. اميرحسين عاشق بود؛ عاشق فرهنگ، عاشق هنر و عاشق کودکان، و هرگز نميرد آنکه دلش زنده شد به عشق. اميرحسين زود ما را ترک کرد اما هميشه بين ما حضور خواهد داشت».
آقاي سياوشنيا (همدورهي تحصيلي اميرحسين ميرزائيان در دانشگاه) آخرين سخنران اين مراسم بود. او در وصف مرحوم ميرزائيان گفت:«اميرحسين خاص بود. خاص زندگي کرد و خاص هم از بين ما رفت، ولي هميشه در ميان کتابها هست. من هنوز کسي را نديدهام که در 18 سالگي اساطير شرق و غرب عالم را بلد باشد! روانشناسي يونگ و فرويد بلد باشد. زماني که ما در دانشگاه حتا اسم اين آدمها را نشنيده بوديم، آثار اين افراد را خوانده بود و به همين دليل، اساتيد دانشگاه هميشه نگاه ديگري به او داشتند. اميرحسين براي ما فقط يک دوست نبود، يک سرمشق بود. حيف شد که دنيا مهلت نداد ما بيشتر از او بهره ببريم. بايد اينجا از خانوادهي ميرزائيان تشکر بکنم، چون پرورش چنين شخصي، کار هر کسي نيست».
گفتني است اميرحسين ميرزائيان متولد خرداد سال 1364، فارغالتحصيل مقطع کارشناسي ارشد رشته ادبيات انگليسي از دانشگاه آزاد اراک و مترجم و مدرس زبان انگليسي بود که به علت سکته مغزي دار فاني را وداع گفت.
از اين مترجم جوان و حرفهاي کشور، 84 عنوان کتاب در مقام مترجم باقي مانده که 41 عنوان از آثار او در کتابخانهي ملي فهرستنويسي شده و 27 عنوان کتاب ديگرش در زمينههاي روانشناسي، کودک و نوجوان و ادبيات داستاني به چاپ رسيده است. ميرزائيان در همکاري با نشر «نفير»، سمت دبيري مجموعهي ادبيات کلاسيک جهان را بر عهده داشت. او با مطبوعات و ناشراني مانند نردبان، ذکر، قاصدک، جيحون، کتابسراي نيک و سايت کتابخواني کانون پرورش فکري کودکان و نوجوانان نيز همکاري کرده بود.
مراسم يادبود مرحوم «اميرحسين ميرزائيان» توسط مجموعهي فرهنگي «فرهنگان» و انتشارات «نفير» برگزار شد.