احرار: افسردگي پس از زايمان، نوعي بيماري افسردگي است که مدتي پس از زايمان در زنان ظاهر ميشود و از افسردگي عادي بسيار قدرتمندتر است و ماندگاري بيشتري دارد. اين افسردگي را نبايد ساده تلقي کرد؛ اين بيماري يک اختلال جدي است و ميتوان با درمان بر آن غلبه کرد.
تولد نوزاد آميزهاي از احساسات بسيار قوي از هيجان و لذت تا ترس و اضطراب دارد. اين اتفاق به نظر خوشايند، ميتواند منجربه افسردگي مادر شود که هيچکس انتظار آن را ندارد. افسردگي پس از زايمان نشانه نقص، علاقه نداشتن به نوزاد يا ضعف شخصيتي مادر نيست؛ بلکه تنها يک عارضه ساده زايمان است.
گاهي اوقات يک دليل آشکار براي افسردگي پس از زايمان وجود دارد، اما نه هميشه. ممکن است مادر احساس پريشاني يا گناه کند؛ درحاليکه خانواده انتظار دارند که وي بابت داشتن نوزاد خوشحال باشد. با اين حال، افسردگي پس از زايمان ميتواند براي هر کسي اتفاق بيفتد و اين تقصير مادر نيست.
علائم افسردگي زايماني
برخي از مادران بعد از تولد نوزاد، نوع شديد و طولانيمدتي از افسردگي به نام «افسردگي بعد از زايمان» را تجربه ميکنند. علائم افسردگي پس زايماني، مشابه به علائم افسردگي در زمانهاي ديگر است که شامل خلق و خوي پايين، نداشتن انرژي و علاقه براي انجام کارهاي روزانه و ساير علائم ديگري است که به مدت حداقل دو هفته طول ميکشد.
وابسته به شدت افسردگي بعد از زايمان، مادر نوزاد ممکن است براي مراقبت از خود و نوزاد خود با مشکل مواجه شود، احتمال دارد انجام کارهاي ساده و آسان براي او سخت و دشوار به نظر آيد.
افسردگي بعد از زايمان رايجتر از تصور افراد است. مطالعه روي ?? هزار مادر با نوزاد تازه متولد شده، نشان داد که حدود يک نفر از هر هفت مادر دچار افسردگي بعد از زايمان شدهاند؛ همچنين مطالعهاي ديگر بيان ميکند که افسردگي بعد از زايمان در جوامع شهري نسبت به جوامع روستايي شايعتر است.
درباره فردي که دچار افسردگي بعد از زايمان است، درمان به موقع ميتوان به مديريت علائم و پيوند مادر و کودک کمک کند. افسردگي پس از زايمان درمان نشده ممکن است براي ماهها يا بيشتر باقي بماند.
علل ايجاد افسردگي بعد از زايمان چيست؟
علل جسماني و روحي هر دو در افسردگي بعد از زايمان نقش ايفا ميکنند:
تغييرات جسماني:
بعد از تولد فرزند کاهش چشمگير هورمونها (استروژن و پروژسترون) در بدن ميتواند منجر به اين بيماري شود؛ ساير هورمونهاي ساخته شده توسط غده تيروئيد نيز ممکن است سريعاً افت پيدا کنند که ميتواند باعث احساس خستگي، تنبلي و افسردگي شود.
علل روحي:
هنگامي که مادر دچار محروميت از خواب ميشود ممکن است براي مديريت حتي مشکلات کوچک دچار مشکل شود؛ بنابراين ممکن است در مورد توانايي خود براي مراقبت از کودک اضطراب داشته باشد. ممکن است شوق کمتري داشته باشد و با احساس هويت خود درگير باشد يا احساس کند کنترل زندگي خود را از دست داده است. ممکن است از تغييرات جسمي بعد از زايمان احساس بدي داشته باشد هرکدام از اين موارد ميتواند منجر به افسردگي بعد از زايمان شود.
تأثير روحيه مادر افسرده بر کودک
مادر افسرده نميتواند مانند يک مادر سالم براي فرزندانش والدگري کند، چرا که غم فراوان و رنج حاصل از افسردگي، مانع از تعامل مثبت با بچههايش ميشود. کودک به دليل افسردگي مادر هميشه مورد غفلت واقع ميشود و هر زمان با اشتياق به سمت مادر ميدود با بيحوصلگي پس زده ميشود.
کودک مجبور است در تنهايي خود آرام بازي کند، چون مادر انرژي کافي ندارد تا با او همراه شود و هر موقع صداي شيطنت کودک را ميشنود از او ميخواهد آرام باشد. مادر افسرده گذشته و حال کودک را به گونهاي غمگين و تاريک رقم ميزند به طوري که آينده او هم تحت تأثير قرار ميگيرد.
مادر افسرده رفتارها و شيطنتهاي کودک را که متناسب با هنجارهاي رشدي او است به طور اغراق آميزي منفي ارزيابي ميکند، اين مادران به خصوص براي پسران خود، برچسب بيش فعالي، سرپيچي و پرخاشگري ميزنند و به دليل بيماري خود، قادر به تشخيص مشکلات روحي کودک خود نيستند و فکر ميکنند گوشهگيري کودک طبيعي است.
مادر افسرده نميتواند با فرزندش دلبستگي ايمن ايجاد کند. احساس بيگانگي بين مادر و فرزند هميشه حس ميشود، هر چه افسردگي مادر شديدتر باشد و تعداد عوامل استرس زا در زندگي او بيشتر باشد يا از حمايت اجتماعي کمتري برخوردار باشد شرايط بدتر است و تأثير منفي که بر کودک ميگذارد به مراتب بيشتر است.
بروز اختلالات رواني
کودک ممکن است حالات افسردگي مادر را تقليد کند و به مرور ياد بگيرد و مانند او رفتار کند؛ از آنجا که مؤلفههاي لذتجويي و ابراز هيجان را در محيط خانه دريافت نميکند، پس کمتر شادي ميکند. مادر افسرده نسبت به رفتارهاي کودک خود واکنش شديدتري نشان ميدهد و تربيت او فاقد روشهاي تشويق کودک است. تمام اينها به نافرماني و پرخاشگري، اضطراب و افسردگي در کودکان دامن ميزند، همچنين اين کودکان در بزرگسالي نيز سطوح پاييني از همدلي را نسبت به درد و رنج ديگران نشان دهند.
روابط اجتماعي آشفته
افسردگي مادر، در روابط اجتماعي و خلقيات کودک در بزرگسالي، تأثير منفي زيادي ميگذارد. به خاطر افسردگي مادر، کودک نميتواند ارتباط و تعامل مثبتي با او داشته باشد؛ بنابراين ممکن است اين ذهنيت در او ريشه بگيرد که فردي مزاحم است که دوستداشتني نيست و لياقت دوست داشته شدن هم ندارد؛ پس به تدريج به سمت انزوا کشيده ميشود، مهارتهاي ارتباطي و تعامل با ديگران به درستي در او شکل نميگيرد، عزت نفس خود را از دست ميدهد، اعتماد کردن به ديگران براي او سخت ميشود و ادامه اين روند باعث گوشهگيري بيشتر در کودک ميشود.
ابتلاء به اختلال شخصيت وابسته
مادر افسرده، حس طردشدگي و تنهايي را در کودک تداعي ميکند. کودکان مادر افسرده ممکن است فردي وابسته شوند که به هر قيمتي شده نميخواهند محبت ديگران به خصوص افراد خاص زندگي را از دست بدهند؛ پس خودشان را ناديده ميگيرند تا ديگران را راضي نگه داريد. از طرفي به دليل اينکه در زندگي ناديده گرفته شدند، نميتوانند خودشان را دوست داشته باشند يا به خودشان عشق بورزند، شايد از نظر ديگران يک فرد آرام و مهربان باشند، ولي خودشان در درون احساس بدبختي و درماندگي ميکنند.
خانواده درمان افسردگي مادر را جدي بگيرند
تشخيص زودهنگام علائم افسردگي پس از زايمان براي بهبودي سريع و کاهش چشمگير خطر براي مادر يا نوزادش و پيشگيري از حملات بعدي ضروري است؛ همچنين ارزيابي زنان مستعد در دوران بارداري به پيشبيني احتمال يک دوره افسردگي پس از زايمان کمک زيادي ميکند. افسردگي پس از زايمان يک امر جدي است و افراد مبتلا به آن بايد در اسرع وقت به يک مشاور مراجعه و کمکهاي لازم را دريافت کنند.
براساس علائم و مشخصات موجود، روش درمان افراد متفاوت است که به وسيله متخصصان تعيين ميشود. برخي روشها درمان دارويي هستند و برخي ديگر مشاوره، ممکن است فرد به هر دوي اين درمانها نياز داشته باشد. دو درمان، يکي درمان شناختي رفتاري (CBT) و درمان بين فردي در درمان افسردگي پس از زايمان ثابت شده است.
آموزش مادر جديد و خانوادهاش درباره ناراحتي رواني که تجربه کرده و نياز به ثبتنام زودهنگام در يک مرکز بهداشتي براي بارداري بعدي بسيار مهم است. همچنين مادر ميتواند آموزشهايي ببيند تا او را در بارداري بعدي کمک کند.
راهکارهايي براي درمان افسردگي پس از زايمان
اگر علائم افسردگي پس از زايمان در مادري ظاهر شود، بايد در اسرع وقت به پزشک مراجعه کند تا سريعتر تحت درمان قرار گيرد. دو درمان اصلي دارودرماني و روان درماني براي افسردگي پس از زايمان وجود دارد و هر کدام را ميتوان به تنهايي استفاده کرد؛ اما معمولاً زماني که همزمان استفاده شوند، مؤثرتر هستند.
روان درماني:
يک روانپزشک، روانشناس يا ساير متخصصان سلامت روان ميتوانند به فردي که دچار افسردگي پس از زايمان شده است، مشاوره ارائه دهند. رواندرماني ميتواند به مادر نوزاد کمک کند تا افکار مخرب خود را بشناسد و راهبردهايي براي مقابله با آنها به کار بگيرد.
خودمراقبتي
اين بخش از درمان ممکن است کمي دشوارتر از آن چيزي باشد که به نظر ميرسد. تمرين خودمراقبتي به اين معنا است که مادر بايد در درمان خود مشارکت فعال داشته باشد و به سلامت خود بيشتر اهميت دهد.
مادر نبايد بيش از توانايي خود مسئوليت بپذيرد. در ماههاي اول پس از زايمان، مادر و کودک هر دو نياز به دريافت مراقبتهاي حرفهاي و تخصصي دارند و حضور يک پرستار کودک با تجربه يا پرستار در منزل در کنار مادر بسيار سودمند خواهد بود.
روشهاي درمان به اکثر زنان کمک ميکند تا در مدت شش ماه احساس بهتري داشته باشند؛ اگرچه ممکن است براي برخي از مادران، درمان مدت بيشتري طول بکشد، پس از مشورت با پزشک، چند راهکار ديگر نيز وجود دارد که ميتوان براي مقابله با افسردگي پس از زايمان انجام داد که عبارت است از:
کاهش مسئوليتهاي خانه
- لازم است مادر براي انجام کارهاي خانه و امور منزل از ديگران کمک بگيرد و کارهاي غيرضروري را رها کند؛ اولويت اين است که مادر از انرژي خود براي رفع نيازهاي اوليه خود و نوزاد کوچک استفاده کند.
- در اين شرايط استفاده از مؤسسه خدمات پرستاري در منزل ميتواند يک گزينه عالي براي کمک به مادر افسرده باشد. لازم است پيش از تولد کودک با پيشبيني هزينه پرستار کودک و برنامهريزي براي استخدام يک پرستار کودک با تجربه اقدام کرد.
خواب و استراحت کافي
در شرايطي که مادر نميتواند به بيرون از خانه برود، انجام کارهايي مانند حمام آب گرم، خواندن کتاب يا هر چيز ديگري که به او کمک ميکند تا به آرامش برسد، سودمند خواهد بود، مديتيشن و ماساژ ممکن است به کاهش تنش و به خواب رفتن مادر کمککننده باشد.