فيلم «موقعيت مهدي» به خوبي نشان ميدهد که مردي شايسته، کم حرف و با نگاههايي عميق چگونه در بستر سرد و سفرههايي خالي از امکانات همچون کوهي استوار نمادي بي بدليل براي يک تاريخ باشد.
هادي کريمي راد* نام مهدي باکري را در جاي جاي کشورمان بر تابلوي خيابانها و اتوبانها ديده ايم و جسته و گريخته از برادران باکري شنيده ايم، ترکهايي امروز نيستند و ما تنها با آنچه که از ايشان شنيده ايم مي شناسيمشان، موقعيت مهدي اما روايتگر گوشهاي از زندگاني حميد و علي خصوص مهدي باکري است.
فيلم در شش پرده به گوشههايي از زندگاني فرماندهي مفقودالاثر ميپردازد. پردههايي مختلف، که هر يک مستقل و در عين حال بهم پيوسته يکديگر را پوشش ميدهند تا در پردهي نهايي موقعيت سنگين مهدي شکل بگيرد؛ فارغ از کليشههاي مرسوم روايت و قصه پردازي و به دور از قهرمان پروري و نشان دادن کارهاي خارق العاده از قهرمان آثاري اينچنيني.
شاه کليد اين روايت اما جايي است که رزمنده جوان ترک زبان براي برگرداندن برادر شهيد خود به خط ميزند و وقتي با اين جمله همرزم ديگر خود مواجه ميشود که آقا مهدي برادر خودش معاون لشگر را هم گفت به عقب برنگردانيم ميگويد: من مهدي باکري نيستم!
هادي حجازي فر در اولين اثر بلند سينمايي خود توانسته است در شخصيت پردازي و القاي حس در موقعيتهاي مختلف از صحنههاي نبرد تا زندگي شخصي خوب عمل کند و در فصول مختلف اثر خويش، به دور از قوانين کلاسيک فيلمنامه نويسي زندگينامه را در بستر جنگ، درد و خون ريزي روايت کند.
ايفاگر نقش مهدي باکري خود هادي حجازي فر است که ما پيش از اين و در ايستاده در غبار وي را در نقش حاج احمد متوسليان ديده بوديم که در آنجا نيز همانند موقعيت مهدي دست به کاري سترگ در به تصوير کشاندن يکي از اسطورههاي جنگ زده بود. شخصيت مکمل آقا مهدي باکري، يعني حميد باکري با بازي وحيد حجازي فر نيز خوب از کار در آمده است که در اين ميان نبايد از به کارگيري موسيقي فولکلور آذربايجاني در کنار زبان فيلم يعني ترکي آذري نيز به آساني عبور کرد که با انتخابي به جا و درست و در کنار ساير عوامل به خوبي توانسته اند در القاي محيط خانوادگي و ميدان نبرد به مخاطب ايفاي نقش نمايند.
هادي حجازي فر در موقعيت مهدي با درک کافي از آنچه که در فيلمنامه ي مشترکش با ابراهيم اميني نوشته است در شخصيت پردازيِ قهرمان اثر خويش و نيز قراردادن وي در موقعيتهاي مختلف در کنار تمرکزِ کافي روي تک تک کاراکترها به خوبي توانسته است تا تأثيرات مختلف تصميمات مهدي را در موقعيتهاي مختلفِ برههاي از زندگي آقا مهدي باکري به نمايش بگذارد.
تصميماتي چون بازگشت پيکر برادر به شرط بازگشت پيکر همه ي شهدا تا ماندن و ادامهي نبرد.
موقعيت مهدي به خوبي نشان ميدهد که مردي شايسته، کم حرف و با نگاههايي عميق چگونه در بستر سرد و سفرههايي خالي از امکانات و با زخمهاي فراوان همچون کوهي استوار نمادي بي بدليل براي يک تاريخ باشد.
*هادي کريمي راد عضو انجمن منتقدان سينماي ايران