احرار: موانع موجود در ورودي محلات قديمي و بافت فرسوده شهري تبريز بايد به گونهاي رفع شود تا در مواقع بحراني و حوادث احتمالي، تردد خودروهاي امدادي دچار مشکل نشود.
حبيب حسينقلي زاده*: بعد از ظهر15 بهمن 1400صداي انفجار مهيبي، ترس را به جان اهالي محلههاي چهارراه عباسي و يوسف آباد و بيلانکوه انداخت. صداي انفجار به قدري شديد بود که از چندين خيابان دورتر نيز شنيده شد. محل انفجار نرسيده به چهارراه عباسي و تقريباً پشت پمپ بنزين بود به عبارت ديگر اين نزديکي مرکز سوخت رساني خود ميتوانست آبستن حادثهاي بزرگتر و فجيعتر باشد.
گزارشهاي اوليه حاکي از روي دادن انفجار به دليل تجمع و جرقه مواد محترقه و ترقه در حين آماده سازي بوده است. ساختمان اصلي به صورت صد در صد تخريب شد و چند ساختمان کناري هم دچار صدمات بالايي شدند، اکثر شيشههاي منازل و چند خودروي پارک شده در محدوده انفجار نيز شکستند و متأسفانه سه نوجوان جان خود را از دست دادند.
اما جالبترين و چه بسا تأسف بارترين بخش ماجرا جايي بود که صداي آژير خودروهاي امدادي ميآمد، اما از خودشان خبري نبود!
خودروهاي آتشنشاني و آمبولانس دنبال مسيري براي ورود به منطقه حادثه ميگشتند که دو راه ورودي داشت، دو معبري که تنها براي تردد خودروهاي سواري مناسب بود نه تردد ماشين آلات سنگين امدادي!
بعد از هماهنگيهاي لازم، درب کارگاه ربع رشيدي از طرف خيابان پشتي باز شد و خودروهاي آتش نشاني و آمبولانس وارد منطقه عملياتي شدند، مسيري که گل و لاي آن امکان حرکت را کند کرده بود، اما با تمام مشکلات خودروهاي امدادي به محل حادثه رسيده و اقدامات امدادي و درماني شروع شد.
اين محله داراي چندين کوچه و خانوار است، اين حادثه و انفجار نشان داد که براي رسيدن به محلات و منازل، با مشکلات فراواني روبرو هستيم که اگر بحراني مشابه روي دهد، کادر امدادي، شهروندان و مسئولان را با چالشها و دردسرهاي بسياري مواجه خواهد ساخت.
در اين حادثه سه ساختمان در کانون حادثه اصلي قرار داشتند، اما اگر بعد اين حادثه را بيشتر در نظر بگيريم، توان امدادي سازمانهاي امدادي به صورت ناحق و نابجا زير سوال ميرود.
موانع موجود در وروديهاي اين محله و ساير محلات قديمي و بافت فرسوده شهري بايد به گونهاي رفع شود تا در مواقع بحراني و حوادث احتمالي، شاهد اينگونه به هم ريختگي و ناهماهنگي اقدامات امدادي نباشيم.
حال بايد اين مورد رو ضرب در چندصد محله و کوچه شهري کنيم که بافتهاي فرسوده، حاشيه نشيني و نامطمئن شهري و حتي بلندمرتبه و برجها، غالب کالبد ساختاري آن را تشکيل ميدهند. شايد در نگاه اول بگوئيم که امکان پذير نيست، اما بسياري از همان محلههاي قديمي با اندکي جسارت و طراحي، همکاري مردم و حمايت و خلاقيت مسئولان سياسي و شهري ميتوانند به مسيري امن و مناطقي مطمئن تبديل شوند. لازم است که اين موانع شناسايي و با کار کارشناسي مرتفع گردد، که اصلاح اين امور در بحرانها خود را نشان ميدهد و تبعات رضايتمندي مردم از مسئولان را بدنبال دارد.
چند حادثه ريزش آوار و انفجار که در مناطق مختلف شهر و در طي يکي دو ماه گذشته روي داد، به روشني نشان داد که مديريت شهري با بحران و اقدامات امدادي در بحران چندان اشرافيت ندارد و بايستي بيش از پيش، مسئولان بحران و شهرداري ورود پيدا کنند و در رفع اين مشکلات، حتماً نظرات کارشناسان امدادي را در نظر بگيرند. حوادث و بحرانهاي بزرگ و کوچک بيخ گوش شهر ماست. زنگ اين بحران در چند حادثه اخير و زلزلههاي چند روز گذشته به صدا درآمد. اميدواريم که هم مردم و هم مسئولان صداي اين زنگ بيدار باش را شنيده باشند.
* فعال رسانه و کارشناس اورژانس تبريز