چند روز از حمله گرگ آدمخوار به دو نفر از اهالي روستاي گلوجه محمدخان هشترود و زخميکردن آنان ميگذرد. حالا بسياري از روستاييان درباره اين موضوع صحبت ميکنند و نگران اين هستند که گرگ بيسروصدا دوباره به روستا و ميان خانههاي اهالي برگردد و طعمهاش را از ميان افراد بزرگسال يا کودکان بردارد؛ ماجرايي که مادربزرگها و پدربزرگهاي روستا بارها در مورد آن به فرزندان و نوههاي خود هشدار داده بودند اما کسي جدي نميگرفت.
، روزنامه «جام جم» در ادامه نوشت: پس از حمله گرگ به حامد و محمد ابراهيمي، اهالي روستا چهارچشمي مراقب خودشان و فرزندانشان هستند. گرگي که به اين عمو و عموزاده حمله کرد، ديگر به بز، گوسفند، مرغ، خروس و لقمههاي کوچکتر از دهانش راضي نيست. حيوان درنده درپي شکار آدمهاست و براي همين بود که به اهالي گلوجه محمدخان حمله کرد.
شبيخون گرگ
محمد ابراهيمي يکي از اهالي روستاي گلوجه است که گرگ به او حمله کرد و دستش هنوز هم به خاطر فشار دندانهاي تيز گرگ ورم دارد. ابراهيمي ?? ساله گفت: «ساعت حوالي ?? شب بود و داشتم با برادرزاده ?? سالهام به خانهمان ميرفتيم تا به او قرص سردرد بدهم که ناگهان حيواني به برادرزادهام - حامد- حمله کرد و او را گرفت. اول فکر کردم سگ است اما خوب که دقت کردم، ديدم گرگ است. گرگي با اندازه متوسط که ميخواست آدمخواري کند. من اين گرگ را ديده بودم که هر روز سراغ گوسفندان ميرفت اما فکرش را نميکردم روزي به خود ما هم حمله کند. يکي از همسايههاي ما چند سگ دارد که هميشه آن اطراف هستند. اما آن شب از شانس بد، همسايهمان سگها را بسته بود و هيچکدام نبودند که به کمک ما بيايند. وقتي گرگ برادرزادهام را گرفت، جلو رفتم و با گرگ درگير شدم تا حامد را رها کند. قبل از درگيري با گرگ، چند بار مورد حمله سگها قرار گرفته بودم و ميدانستم چطور از خودم دفاع کنم. براي مبارزه با گرگ هم تصميم گرفتم از همان شيوه استفاده کنم.
ابراهيمي ميخواست گلوي گرگ را بگيرد اما دستش ناگهان وارد دهان گرگ شد و حيوان بهشدت دست او را گاز گرفت. دستش را در جيبش کرد تا با چاقويش حيوان را از پا درآورد: «ميخواستم با چاقويي که در جيبم بود، حيوان را بکشم اما نشد و دستم وارد دهانش شد که گاز گرفت. بعد با دست چپ گردنش را گرفتم که حيوان فرار کرد و رفت. پس از فرار گرگ، هر دو زخمي شده بوديم و از سوي ديگر به خاطر گازگرفتگي گرگ بايد به بيمارستان ميرفتيم. آن شب حدود ?? سانتيمتر برف آمده بود و امکان اينکه آمبولانس بيايد، وجود نداشت و براي همين خودروهاي دومحوره هلالاحمر به کمکمان آمدند. ما را به بيمارستان بردند و پس از تزريق واکسن و پانسمان به خانه برگشتيم. تا حالا نديده بودم گرگ به انسان حمله کند و اين اولين بار است.»
سعيد سليماني که يکي ديگر از اهالي روستا و از اقوام محمد و حامد ابراهيمي است، ادامه داد: «ديده بوديم که گرگ حوالي گله گوسفندان پرسه بزند و به هواي شکار، حمله کند. ولي اينکه به انسان و کودک حمله کند، براي خود ما هم عجيب بود. اولين بار است که چنين اتفاقي در روستا ميافتد. مادرم هميشه به خواهرزادهام- حامد- ميگفت مراقب خودت باش، گرگ ناغافل حمله ميکند. خواهرزادهام نيز هميشه اين هشدار جدي مادرم را به شوخي ميگرفت و ميخنديد اما پس از حمله گرگ، ديگر به توصيه او عمل ميکند و مراقب است.»