احرار: يک استاد دانشگاه گفت: براساس آمار دههي آخر ماه مهر سال جاري، پيکرهي آبي درياچه اروميه نسبت به زمان مشابه سال گذشته حدود 1.5 ميليارد متر مکعب کاهش حجم داشته است، البته بيش از 650 متر مکعب نيز وسعت آن کاهش يافته است.
جلال شيري در گفتوگو با ايسنا در خصوص عوامل دخيل در خشکي درياچه اروميه اظهار کرد: عوامل دخيل در خشکي درياچه اروميه به گونهاي نيستند که بتوان يک يا دو عامل مشترک را به عنوان عامل اصلي معرفي کرد؛ اگر عوامل هم محدود باشند، مجزا از هم عمل نکردهاند، يعني عوامل دخيل در اين امر مجزا نبوده و اثر آنها بر هم افزايشي است چراکه هم افزايي اين عوامل، علت اصلي خشک شدن درياچه است.
وي ادامه داد: عوامل به صورت منفرد نيز تاثيرپذير از هم هستند لذا اين مسئله، خشک شدن درياچه اروميه را پيچيدهتر ميکند، اما اگر بخواهيم جزئيتر بررسي کنيم، يکي از دلايل عمدهي آن، تغييرات آب و هوايي و کاهش نزولات جوي است؛ اگر رخدادهاي بارشي را در يک زمان بررسي کنيم، کاهش نزولات جوي و ميزان برف و باران که به نحوي ورود جريانهاي زيرسطحي و سطحي را کنترل کرده و منبع اصلي تغذيه است، سبب شده تا خروجي رودخانهها نيز کاهش يابد لذا با صرف نظر از عوامل انساني، يکي از عوامل، کاهش ورودي آب به سطح زمين در اثر کاهش نزولات جوي و تغييرات اقليمي است.
وي افزود: فعاليتهاي بصري و اقدامات انسانزاد نيز در اين اتفاق بسيار اثرگذار است، البته در مورد عوامل انسانزاد موارد متعددي مطرح است که بايد بررسي شود. شيري در رابطه با عوامل انسانزاد اين مسئله گفت: عوامل انسانزاد مجموعهاي از عوامل در هم تنيده شده است؛ توجه نکردن به آورد رودخانهها در اثر نامناسب بودن بستر آنها در طول سالهاي متمادي، حفر چاههاي غير مجاز در حاشيهي درياچه اروميه و حتي برخي پروانههايي که ميتوانستند براي چاه صادر نشوند، توسعه ي بيرويه اراضي کشاورزي و به تبع آن مصرف بيرويه آب در اين بخش از عواملي هستند که در کنار دلايل اقليمي سبب کاهش تراز آب و خشکي درياچه شدند.
وي خاطرنشان کرد: بايد در نظر داشت که وقتي صحبت از توسعهي فعاليتهاي کشاورزي ميکنيم، اين امر اصلا به اين معنا نيست که ما مخالف کشاورزي هستيم؛ کشاورزي يکي از اساسهاي اصلي استقلال در کشور به لحاظ غذايي و اقتصادي است، اما امکان اين امر وجود داشت که دهههاي گذشته با تدابير علمي، بهرهگيري از نظرات کارشناسي دقيق، مطالعات ميداني و تحليلهاي واقعي از مسأله اين توسعه به نحوي رقم بخورد که حداقل فشار به آبهاي سطحي و تحت الارضي وارد شود و از اين محل نيز به عنوان منبع ارزشمند در مصرف آب صرفهجويي شده و بخش کشاورزي نيز به عنوان يکي از بخشهاي عمده و اساسي دچار لطمهي جدي نشود.
وي يادآور شد: کاهش تراز درياچه دلايل متنوعي دارد که مهمترين آن عوامل اقليمي است، البته در کنار آنها، مسائل انسانزاد که ناشي از مسائل مديريتي و مديريت منابع آب در اين منطقه و حوزه آبريز درياچه اروميه بوده، بسيار تأثيرگذار است. اين استاد دانشگاه تبريز متذکر شد: درياچه اروميه يکي از مهمترين حوزههاي آبريز کشور و دومين درياچه آب شور دنيا است و اختصاصات کيفي و کمي خود را دارد، اما حجم آن کاهش يافته و به دليل قدرت تبخير پذيري، پهنههاي آب سطحي به سرعت در معرض تبخير قرار ميگيرد و اين جمع شدههاي آبهاي سطحي به پيکرهي درياچه اروميه اضافه نميشود لذا به تراز اکولوژيک نميرسد که اين امر باعث شد تا هدفگذاريهاي سالهاي قبل به طور کامل محقق نشود، عليرغم اينکه زحمات زيادي کشيده شد، پايش طرحها نيز بر عهدهي دانشگاه تبريز بوده و مشکلاتي نيز به مسئولين ذيربط اعلام شد، اما کاهش نزولات جوي و تغييرات اقليمي از يک طرف و نبود استقرار و مديريت يکپارچهي منابع آب يا همان از طرف ديگر، باعث شد تا مشکلات حل نشوند. وي ادامه داد: در کنار اين مسائل و مشکلات، بيتدبيري در مديريت برداشتهاي غير مجاز در حوزهي آبريز درياچه اروميه سبب شد تا فشار مضاعف بر آبخوانها وارد شود که بايد توجه شود.
وي اضافه کرد: در رابطه با اقداماتي که براي درياچه اروميه و احياي آن انجام شده است، بايد گفت که کارهايي انجام شده و فعاليتهايي نيز در طول چندين سال براي احيا و بازگشت آن به تراز اکولوژيک انجام شده است، اما چيزي که در حال حاضر مشاهده ميشود، به لحاظ تحليل علمي حاکي از آن است که اين فعاليتها کافي و موثر نبوده و نيازمند هدفگذاري زمانمند است.
شيري بيان کرد: دليل اين امر را در چند جا ميتوان جستجو کرد؛ دلايلي که سبب تغييرات اقليمي و کاهش نزولات جوي شد که البته اين مشکلات در تمامي حوزههاي آبريز کشور وجود دارند و نبود استقرار و مديريت يکپارچهي منابع آب و پرداخت به اين مفهوم عيني و عملي مهم، يکي از دلايلي است که باعث شد تا اهداف محقق نشوند.
وي گفت: به لحاظ علمي مديريت يکپارچهي منابع آب نيازمند بسيج امکانات سازمانهاي مرتبط و همهي ذينفعان حوزه آبريز است، به نحوي که حداقل عايدات اقتصادي، فرهنگي، رفاهي، اجتماعي و زيست محيطي در ساماندهي منابع آب و حوزهي آبريز استفاده شود
. وي اظهار کرد: به دليل نبود وحدت رويه در سازمانهاي مختلف، ناهماهنگي بين فعاليتها، موازيکاريها، ناهمسوييهايي که به لحاظ علمي و فني بايد تحليل ميشدند و در کنار آنها، غافل شدن از اصل موضوع و هدف قرار دادن اقدامات، در مجموع سبب شد تا آنچنان که بايد، شاهد احياي اين پيکرهي آبي مهم در کشور نباشيم. اين استاد دانشگاه يادآور شد: بحث منابع طبيعي از جمله منابع آب، چيزي نيست که مستقيماً مرتبط با يک سازمان يا قشر خاصي باشد؛ برآيند فعاليتهاي سازمانهاي مختلف و اقشار مردم است که يک مديريت بهينه را براي پيکرههاي آبي و هر نوع منابع طبيعي مانند منابع آب رقم خواهد زد، يعني تا زماني که يک اعتماد دو طرفه بين مردم و سازمانهاي اجرايي وجود نداشته و ساختار مديريت منابع آب به لحاظ مشارکت دادن ذينفعان که همان مردم هستند، بوجود نيايد، اهداف مورد نظر تحقق نخواهند يافت. وي ادامه داد: تا زماني که در سطوح مختلف مديريتي اين باور بوجود نيايد که احصاي نيازهاي منطقه، نظرات و تجربيات کشاورزان و ذي نفعان سبب ميشود تا بستههاي حمايتي خوبي تهيه شود، استقرار کامل مديريت به هم پيوسته آب به راحتي امکان پذير نخواهد بود.
وي گفت: به لحاظ سياستهاي کلان نظام، از منابع پشتوانهاي سياستي کافي براي استقرار مديريت به هم پيوسته براي حفاظت کمي و کيفي منابع آب برخوردار هستيم، اما در کنار اين قضيه، استفادهي مناسب و بهينه از اين پتانسيل محقق نشده و لازم است تا سازمانهاي اجرايي، تقنيني و قضايي با همافزايي بيشتر در جهت حل اين مسأله هدفگذاري کنند.
شيري افزود: اگر بحث کاهش تراز درياچه اروميه و بخشهايي از اين پيکره را به عنوان يک مسأله قلمداد کنيم، موضوعي است که سياستگذاري شده و براي عموم مردم نيز قابل درک است، يعني از فاز ادراک و احساس نيز گذشته و به صورت عيني قابل درک بوده و لازم است تا اساسي، فني و علمي شروع به شناسايي ريشهها و عللي شود که آنها را ذکر کرديم، يعني تا زماني که به کاهش تراز آب به صورت يک مسأله نگاه نکرده و ساختار حل مسأله را براي آن تعريف نکنيم عليرغم اينکه شايد اين اقدامات حجم بالايي نيز داشته باشد، اما به لحاظ کمي حالت اقدامات پراکنده خواهد داشت و همسويي لازم جهت رسيدن به هدف زمانمند و مشخص انجام نخواهد شد. وي خاطرنشان کرد: فرآيند مسئله شناسي، حل مسأله و ارائهي راهکارها موضوعي است که بايد با ورود جدي دانشگاهها، مراکز پژوهشي، بروندادهاي سياسي، فعاليتهاي انديشکدهاي استان و کشور محقق شود و به نظر من لازم است تا دانشگاههاي آذربايجانهاي غربي و شرقي به ويژه دانشگاه تبريز و اروميه، ورود جدي و عملي به اين موضوع داشته باشند تا فرآيند حل آن به صورت جدي محقق شود، البته ورود دانشگاههاي مادر و استفاده از پتانسيلها، دو جنبهاي است که بايد بررسي شود؛ جنبه اول ورود دانشگاهها به منظور رصد و پايش اقدامات انجام شدهاي است که مستلزما دستگاههاي دولتي آنها را انجام ميدهد، اما بحث دوم حل شدن يکبارهي اين موضوع است تا مردم حل شدن آن را به صورت عيني و ملموس ببينند. وي متذکر شد: دانشگاهها بايد به صورت فرايند حل مسألهاي وارد شوند تا مساله به صورت علمي و دقيق شناسايي شود، طي يک پژوهش متقن و محکم ريشهها کاملا احصا شده و در کنار آن، با فعاليتهاي مراکز پژوهشي دو دانشگاه و کسب نظر و همکاري نهادهاي بيروني، بستههاي سياستي در نظر گرفته شده در اختيار سازمانهاي مرتبط و دولت قرار داده شود تا توسط سازمانهاي مرتبط وارد مرحلهي اجرايي شود.
اين استاد دانشگاه تبريز بيان کرد: يکي از مواردي که مورد درخواست ما است و رئيس جمهور نيز به آن تاکيد کرده، تشکيل ستاد درياچه اروميه است؛ تقريبا ستاد در حال جمعآوري است و صرفا به يک مرکزي در آذربايجان غربي محدود شده است که اين امر چندان مسأله را درمان نخواهد کرد. وي افزود: تاکيد ما اين است که اين مرکز و ستاد با مساعدت رئيس جمهور و هيأت دولت احيا شده و مرکزيت آن در آذربايجان غربي و شرقي باشد و دانشگاههاي مادر دو استان نيز در حوزههاي خود به صورت جدي به حل اين مسأله، شناسايي، ارائهي راهکار، پايش اقدامات و بستههاي سياستي که پيشنهاد داده شده بپردازند؛ البته اين ستاد بعد از احيا نيز بايد فعاليت مستمر، عيني و ملموس با نهادهاي مختلف و قواي سه گانه نيز داشته باشد.
وي در پايان تاکيد کرد: اميدواريم در آيندهاي نزديک، اين موارد جامهي عمل پوشيده شود تا از امکانات و استعدادهاي دانشگاه استفاده شود و مرکزيت ستاد براي جلوگيري از تمرکز زدايي در تهران به استانها سپرده شود تا کساني که شناخت مستقيم از منطقه داشته و مسائل را لمس کرده و بهتر ميشناسند، وارد کار شوند و با حمايتهاي دولت و وزارت خانههاي مرتبط شاهد احياي درياچه باشيم.