احرار: با مشکل تازه اي که براي زندگيشان پيش آمده بود مي توانست حق و حقوقش را بگيرد و برود سوي زندگيش! بار مسئوليت سنگين زندگي و مسائل و مشکلاتي آن بر دوش نکشد مي توانست مثل خيلي هاي ديگر فقط به فکر خودش باشد و درگير دلخوشي هاي خويش!
اما او از پنجره ي ديگر به زندگي مي نگرد ؛ به باور او اينکه مرد خانه پس ازسالها تلاش براي تامين رفاه خانواده ديگر نتواند کار کند دور از انصاف است که زن خانه قدر ناشناسانه ترک زندگي کند براي همين مردانه پاي زندگيش ايستاده است..
نگاهي در زندگي و افکار و تلاش اين زنان براي کسب روزي حلال هر کدام يک داستان اموزنده براي زندگي است.
وارد غرفه عطاري که مي شوي بوي انواع گياهان دارويي ، ادويه جات، زيره، بابونه، آويشن، و ... به مشام مي رسد. هر گياه دارويي را در نايلون ها و قوطي هايي بسته بندي کرده و با سليقه خاصي در کنار هم چيده اند، پشت ويترين زني حدود پنجاه ساله همراه دختر جواني در کنار هم ايستاده اند ، چند لحظه بعد مرد مسني دارويي براي رفع سنگ کليه سفاش مي دهد، خانم قوطي دارو را برمي دارد و شروع مي کند به توضيح فوايد گياه و نحوه ي استفاده از آن و دختر جوان نيز مشغول مرتب کردن بسته ها و قوطي هاست.
فرصت را مغتنم مي شمارم و باب سخن را با آنها بازمي کنم.
زن درحاليکه مشغول مرتبط کردن بسته هاي رنجفيل و بابونه و .. است داستان زندگيش را اينگونه روايت مي کند: شوهرم از اصناف بود و در زمينه پخش مواد غذايي از جمله سيب زميني و پياز و .. فعاليت داشت ؛ شغل آبا و اجدادي اشان بود فوت و فن کار را از پدرش فرا گرفته بود و چرخ زندگيمان را بخوبي مي چرخاند؛ بعدها در بازار شرايطي پيش آمد که ورشکسته شد سپس افسردگي گرفت و ديگر هرگز با جامعه مانوس نشد. با شرايطي که براي او پيش امد به فکر افتادم تا با پيدا کردن راهي، خود مخارج زندگي خانواده ارا تامين نمايم .
او طريقه آشنا شدن با اين حرفه را اينگونه نقل مي کند: از طريق مسجد محل با اين حرفه آشنا شدم، و با توجه به اينکه در دبيرستان رشته تجربي خوانده بودم و به نحوي اين حرفه را هم سو با تحصيلاتم مي دانستم جرقه فعاليت دراين حرفه در ذهنم زده شد و از همان مسجد محل در جريان برگزاري کلاسهايي با عنوان فروشندگي گياهان دارويي (عطاري ) در سازمان فني حرفه اي قرار گرفتم و پس از اخذ مدرک توانستم با وام 20 ميليون توماني که از طريق کميته امداد استان در اختيارم قرار گرفت عطاري طب الرضا را با همراهي عروس و پسرم آغازکنم.
از او در مورد نقش اشتغال در زندگيش مي پرسم؛ با احساس رضايتي که در چهره اش بخوبي مشهود است مي گويد: از اينکه مي توانم با فعاليت خود مخارج زندگي را تامين کنم خرسندم اما بالاخره مشکلات زيادي در زندگي زناني که به نحوي سرپرستي خانواده را بر عهده دارند وجود دارد .
وي ادامه مي دهد: زنان بسياري وجود دارند که آبرومندانه براي امرار معاش خانواده تلاش مي کنند؛ اينکه مرد خانواده بعد از عمري تلاش براي اداره زندگي ديگر قادر به تامين رفاه خانواده نباشد نبايد ازطرف افراد خانواده طرد شود با توجه به مشکلات اقتصادي که در جامعه وجود دارد، شرايطي از اين قبيل براي هر خانواده اي ممکن است پيش بيايد، اينجاست که زن خانواده مي تواند با فداکاري و اتکا بر تواناييهايش، رفاه خانواده اش را تامين کند و حفظ کيان خانواده را بر عهده بگيرد در گذشته هم بوده اند، زناني که با بافندگي، ريسندگي بخشي از مخارج خانواده را بر عهده مي گرفتند و .اگر زنان جامعه ما بتوانند اين نکات را مد نظر قرار دهد و در تامين رفاه خانواده تلاش کنند ، شاهد بروز اين همه فساد در جامعه نخواهيم بود.
در ادامه کمي لحن جدي اش رنگ مي بازد و گريزي به مشکلاتي که با آن دست و پنجه نرم مي کند مي زند و مي گويد: پسرم با وجود اينکه بسيار درسخوان است و در رشته فيزيک اتمي تحصيل مي کند ، اما به دليل کمک به ما براي گذران زندگي نتوانسته است فارغ التحصيل شود. نيم نگاهي به عروسش مي اندازد و ادامه مي دهد : حدود 4 سال از عقد پسرم مي گذرد، اما مشکلات اقتصادي سبب شده است تا فاصله عقد و عروسي اين دو جوان اين همه طولاني شود.
مشغول صحبت هستيم که آقايي تقاضاي بروشور مي کند و خانم محل بروشورها را نشانش مي دهد. زن عطار در ادامه به علاقه اش براي توسعه کارش اشاره مي کند و مي گويد: پسرم توانسته است شرکتي را به ثبت برساند و برند آن را نيز گرفته است و در نظر داريم با راه اندازي شرکت بسته بندي در آينده چند نفر را هم جذب کنيم تا بتوانيم گامي در جهت اشتغال برداريم.
مسير زندگي به مانند، جاده اي است پر از پستي و بلندي ؛ گاهي در نشيب گاهي در فراز ، تصميمي که شخص در پيچ و خم هاي زندگي مي گيرد تا حدود زيادي به باور ها و اعتقاداتش بر مي گردد. اينکه هر يک از اعضاي خانواده بتوانند با مسئوليت پذيري قطار زندگي را به پيش برانند ريشه در اعتقادشان و نحوه نگرش ان ها به مقوله زندگي دارد.
گفتگو: سهيلا عباسپور شاهمرسي