خبرگزاري فارس: صادق محصولي گفت: در حق شهيدان مهدي و حميد باکري اجحاف شده و من واقعاً متأسف شدم و بايد به خاطر طرح موضوعات اين چنيني شرمنده اين دو بزرگوار مخصوصاً شهيد مهدي باکري بود.
به گزارش گروه «حماسه و مقاومت» چندي پيش در يکي از روزنامههاي اصلاح طلب گفتگويي به خانم «فاطمه اميراني»(همسر شهيد حميد باکري) صورت گرفته بود. در آنجا موضوعاتي مطرح شده بود که سالهاي گذشته هم بارها توسط خانم اميراني مطرح شده بود. به خصوص زماني که نام صادق محصولي براي تصدي در پست وزارت کشور در دولت نهم مطرح شد.
لذا بهتر ديديم براي روشن شدن اين موضوعات و براي شفاف شدن تاريخ دفاع مقدس گفتگويي کوتاه با صادق محصولي انجام شود و پاسخ وي را پيرامون اين موضوعات را بشنويم:
* فارس: جديدا در گفتگويي موضوعاتي مطرح شده پيرامون شما و برادران باکري که اگر موافق باشيد گفتگوي کوتاهي در اين زمينه داشته باشيم؟
بايد گفت اين موضوع طوري طرح شده که در حق شهيدان مهدي و حميدباکري اجحاف شده و من واقعا متاسف شدم و بايد به خاطر طرح موضاعاتي اين چنيني شرمنده اين دو بزرگوار مخصوصا شهيد مهدي باکري بود.
من با اين دو عزيز، اختلافي نداشتم و موضوع در واقع مورد سوء استفاده يک جرياني که در گذشته تحت عنوان دوم خرداد بروز کرد و بعدها با نام اصلاحات شناخته شد، قرار گرفته است. طرفداران اينها در اروميه زمان جنگ هم يک نظرات و ديدگاهها و اقداماتي داشتند که موجب شد به خاطر اين ديدگاهها و اقدامات، نماينده وقت امام در سپاه - شهيد محلاتي - نسبت به اين جرياني که در سپاه سابق اروميه بود عکسالعمل نشان بدهند بطوري که شهيد محلاتي شخصا به اروميه تشريف آوردند و تصفيه سپاه سابق اروميه را انجام دادند.
![](http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1391/12/07/13911207000021_PhotoL.jpg)
سردار شهيد حميد باکري
*فارس: مقداري بيشتر در مورد اين جريان توضيح بدهيد.
جريان به اين صورت بود که بر خلاف اغلب نيروهاي سپاه پاسداران که حامي حوزههاي علميه، روحانيت و ولايت فقيه بودند در سپاه اروميه، افرادي حضور داشتند که تفکرات ضد روحانيت داشتند. البته نه همه نيروهاي پاسدار بلکه تعدادي از مسئولان که بيشتر کار بخشهاي ايدئولوژيکي و سياسي سپاه سابق اروميه را انجام ميدادند. از نمونه هاي بارز اين تحرکات، فروش روزنامه «امت» متعلق به جنبش مسلمانان مبارز که آقاي پيمان در آن نقش اساسي داشت و يا فروش مجله «اتحاد جوان» که زير مجموعه آقاي لطفالله ميثمي و از منشعبين منافقين بود، در سپاه سابق اروميه را مي توان ذکر کرد.
خب ديدگاه فکري اين افراد با فروش اين گونه روزنامه و مجلات کاملا روشن است. بعد از آمدن شهيد محلاتي به اروميه، آنهايي که تفکرات التقاطي داشتند ازسپاه تصفيه شدند. آن موقع، بنده هنوز به عضويت سپاه در نيامده بودم و حضور من در اروميه با تصدي فرمانداري اروميه درسال 59 و قبل از شروع جنگ تحميلي و سپس معاونت سياسي استانداري با حکم حضرت آيت الله مهدوي کني- وزير کشور وقت- بود .
شهيد محلاتي آنهايي که در اين جريان فکري موثر بودند و برخلاف جهت مسير انقلاب و امام حرکت ميکردند را تصفيه کردند.
مثلا در آن زمان فضاي تهمت پيرامون شهيد بهشتي در اقشاري از جامعه رواج داشت اما در کل سپاه اين گونه نبود آن هم در ميان فرماندهان سپاه، ولي درسپاه اروميه کاملا فضا متفاوت بود و متأسفانه اين گونه حرفها و تهمت ها از زبان اغلب مسئولان سپاه سابق اروميه شنيده مي شد.
مجموعه اين کارها باعث شد که از مرکزيت سپاه به اروميه آمدند و سپاه اروميه را تصفيه کردند. در اين زمان شهيد مهدي باکري بصورت رسمي در سپاه حضور نداشتند و وي شهردار اروميه بود و غير از شهرداري بيشتر فعاليتشان در جهت آموزش رزمي بسيجيان اروميه بود. از طرفي هم استان شاهد تحرک و عمليات نيروهاي ضد انقلاب بود. اين نيروهاي ضدانقلاب تحت عنوان آزادسازي کردستان فعاليت ميکردند و بيشتر با نام حزب کومله و حزب دموکرات شناخته ميشدند.
آن زمان که سپاه اروميه تصفيه شد، شهيد مهدي باکري در شوراي فرماندهي سپاه نبود که جزو تصفيه شدهها باشند. از سوي ديگر وقتي از افراد مورد اعتماد انقلاب، پيرامون افراد منحرف سوال ميشد اين نکته مورد تاکيد قرار ميگرفت که برادران باکري جزو منحرفين نبودند. ولي به خاطر فضايي که شوراي فرماندهي آن موقع پس از تصفيه ايجاد کرد، حميد باکري به همين دليل از سپاه رفتند. ولي شهيد مهدي باکري مدتي پس از تصفيه سپاه، مسيوليت عمليات سپاه اروميه را به عهده گرفت و بعد از شدت جنگ تحميلي، آقاي مهدي باکري به جنوب رفتند و در تيپ نجف اشرف که برادرمان سردار شهيد احمد کاظمي فرماندهي آن را به عهده داشتند به عنوان جانشين به فعاليت مشغول شدند.
![](http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1391/12/07/13911207000019_PhotoL.jpg)
شهيدان مهدي و حميد باکري
من وارد سپاه نشده بودم، تا مهرماه سال 60 که تصميم گرفتند مناطق ده گانه سپاه را راهاندازي بکنند. خب سپاه استانهاي آذربايجان شرقي، غربي و اردبيل به اسم منطقه پنج سپاه شد. فرماندهان سپاه در مرکز به اين نتيجه رسيدند که من در تبريز سپاه منطقه پنج را راه اندازي و به عنوان فرمانده منطقه به خدمتگزاري مشغول شوم. جلساتي را با هم گذاشتيم. در ابتدا من مسئوليت فرماندهي را نميپذيرفتم و حتي يکي از مسئولان سپاه به نام سردار غفور حاج سالم را به عنوان فرمانده منطقه پنج سپاه پيشنهاد دادم. - سردار غفور از وروديهاي ابتداي سپاه بود و همه افراد مرکزي سپاه هم او را ميشناختند- آقاي غفور هم اين مسئوليت رانپذيرفت. از سوي ديگر من در اين زمان معاون استاندار شده بودم. در اروميه هم فضاي سياسي خيلي خراب بود. يعني استان از لحاظ فکري تحت تاثير التقاطيها و نهضت آزاديها بود. من که به عنوان فرماندار آنجا رفتم جاي کسي مشغول شده بودم که بنيصدر او را پس از عزل از فرمانداري به عنوان نماينده دائم دولت خود در سازمان ملل معرفي کرده بود که اگر درست يادم باشد نامش اتابک بود. با رفتن ما به آن منطقه و آغاز فعاليتهاي مذهبي و عقيدتي و سياسي، همين انحرافيون و التقاطيون سپاه سابق اروميه در يک جلسهاي که نوار آن هم موجود است ميگويند: اين محصولي و دوستانش آمدهاند که مطهري را جاي شريعتي بگذارند و ما نميگذاريم که چنين کاري صورت بگيرد.
به هر حال پس از حدود يک ماه، بنده فرماندهي منطقه پنج سپاه را پذيرفتم که بايد گوشزد کنم فرماندهي محترم کل سپاه از مدتي قبل حکم بنده را صادر کرده بودند و منتظر رضايت من بودند. گفتن اين نکته هم بد نيست که بدانيد، بعد از تصفيه سپاه اروميه، برادري فرمانده بخش عمليات شد که ازسرداران بزرگ و نامشان شهيد مهدي اميني بود.
نام شهيد مهدي اميني در واقع در کنار نام شهيدان باکري در استان شهرت دارد. او مهندس بود و فارغالتحصيل دانشگاه تبريز بود. و حدود دو ماه پس از پذيرفتن فرماندهي بخش عمليات توسط آقاي اميني، ايشان در عمليات پاکسازي منطقه گوگ تپه مهاباد به شهادت رسيدند.
برداشت من اين است که درآن موقع، شهيد مهدي باکري احساس غبن و حسرت کردند که مهدي اميني شهيد شد و وي آن توفيق عظماي شهادت را آن موقع بدست نياورد.
به هر حال سپاه مرکز به مناطق سپاه دستور داد که بايد هر منطقه يک تيپ يا لشکر را راهاندازي کند که ما تيپ و سپس لشکر عاشورا را راهاندازي کرديم. خب منطقه بايد نيرو و امکانات ميداد و اين مورد هم به خوبي اقدام شد. وقتي که تيپ درست شد خود آقا مهدي فرمانده تيپ شدند. تيپ و سپس لشکر عاشورا از بهترين و قويترين يگانهاي رزمي سپاه بودند.
*فارس: فرمانده تيپ را چه کسي انتخاب ميکرد؟
مي شود گفت که فرمانده کل سپاه با نظر مثبت فرمانده سپاه منطقه فرد مورد نظر را انتخاب مي کرد. خب چون شهيد مهدي باکري نيروي عملياتي خوبي بود و در عملياتهاي گذشته آب ديده شده بود و در سپاه اروميه هم در بخش عمليات کار کرده بود ايشان براي فرماندهي تيپ انتخاب شد. اول تيپ و سپس لشگر عاشورا از بهترين و قويترين يگانهاي رزمي سپاه شد.
* پس اين صحبتهايي که در مورد شما و اختلافاتتان با برادران باکري مطرح ميشود چه دليلي دارد؟
اين حرفها که مطرح است بر ميگردد به تفکر سياسي همسر سابق شهيد حميد باکري. وگرنه اختلافي بين من و برادران باکري وجود نداشت. حتي وقتي که عمليات شروع ميشد ما به لشگر عاشورا ميرفتيم. به عنوان مثال در عمليات سلمان کُشته و سامواپا که ظاهرا به نام عمليات مسلم بن عقيل(ع) بود، روزهايي من در کنار شهيد مهدي باکري در لشکر حضور داشتم، آن زمان هم آقا مهدي و هم آقا حميد در لشکر حضور داشتند. يا در عمليات ديگر که شهيد مهدي باکري از ناحيه پهلو دچار آسيب شده بود من شخصا به اهواز رفتم ودرمنزل شهيد مهدي باکري از ايشان عيادت کردم. پس بين ما اختلافي نبود در اصل اختلاف بين ما و جريان التقاطي و تصفيه شدگان سپاه سابق اروميه بود که بعد از شهادت برادران باکري اينها سوء استفاده کردند و گفتند بله معلوم شد که ما حق بوديم. در صورتي که شهيد مهدي باکري در تاييد تصفيه سپاه توسط شهيد محلاتي و افکار انحرافي سپاه سابق اروميه، در مجالس عمومي، بارها سخنراني کردند.
از همه بارزتر موضوعي که اين افراد ميخواهند از کنارش بگذرند اين موضوع است که شهيد حميد باکري ميخواست اولين بار به لشگر عاشورا برود. اين جريان شايد مربوط به نيمه دوم سال 60باشد. آقا حميد به لشکر عاشورا ميرود و آنجا آقا مهدي باکري از او ميپرسد که: تو رفتهاي از منطقه مجوز حضور در لشکر عاشورا را بگيري؟ که حميد آقا ميگويد:نه . آقا مهدي ميگويد: چون زمان تصفيه سپاه شما در سپاه نمانديد براي حضور درجبهه بايد از سپاه منطقه مجوز بگيريد.
حميد آقاي باکري آمد پيش من که عنوان فرماندهي منطقه پنج را داشتم. او به من گفت: رفتهام پيش آقا مهدي باکري و او به من گفته بايد براي حضور در لشگر از شما اجازه بگيرم.
در جوابش گفتم: هيچ مشکلي نيست. فقط از براي اينکه فردا روزي که معلوم نيست کدام يک از ما شهيد شود و کدام يک زنده بمانيم و در آينده دچار مشکل سوء استفاده التقاطيها نشويم فقط شما لطفي کن و نظرات خودتان را مکتوب بکن که اگر اتفاقي افتاد ما متهم به چيزي نشويم.
آقا حميد گفت: خوبه، و نوشت: اينجانب حميد باکري اعلام ميکنم که هرگونه ارتباط سياسي، عقيدتي، معنوي، فرهنگي و ... خود با سپاه سابق تصفيه شده اروميه را نفي ميکنم و آنها را منحرف و ضد روحاني و ضد ولايت ميدانم و در پايان هم امضاء کرد و آن نوشته هم در پرونده پرسنليايشان قرار گرفت و موضوع هم به آقا مهدي باکري منتقل شد و ايشان هم خوشحال شدند و پس از آن حميد آقا را در لشکر به کار گرفتند.
* در يک گفتگويي عنوان شده که حميد باکري چند روز در سپاه اذيت شد و تحقير شد تا مجوز حضور در جبهه را بگيرد.
نه اصلاً چنين نبود. يک بار ايشان مراجعه کرد و اين مطلب به او گفته شد و با استقبال اين مطلب را نوشتند. يعني زوري به کسي مثل حميد باکري که نميتوان گفت که بگو موضوعي حق است که در واقع حق نيست و يا بنويس حرفي که ناحق است، حق است. يعني اين حرف که به حميد آقا موضوعي را تحميل کردهاند، توهين به شهدا محسوب ميشود. منتهي بعد از شهادت آقا مهدي و حميد آقا جريان التقاطيون به دنبال سوء استفاده از آنها مي گشتند و ميخواستند بگويند که در ميان افرادي که در سپاه اروميه تصفيه شدند افرادي حضور داشتند که تا ردههاي بالاي سپاه آمده بودند و شهيد شدند. در صورتي که همان گونه که ذکر شد شهيد مهدي باکري به هيچ وجه تصفيه نشده بود و شهيد حميد باکري هم دو سه سال قبل از شهادتش از جريان سپاه سابق اروميه تبري جسته بود.
حتي من يادم هست که وقتي شهيد محلاتي براي تصفيه به اروميه آمدند توسط التقاطيون تهديد به ترور شدند. با اسلحه دور ماشين شهيد محلاتي ميچرخيدند و رژه مي رفتند. منتهي از آنجا که فضاي دوم خرداد و دولت اصلاحات که شکل گرفت اغلب اين التقاطيها به دولت آمدند. يادم هست يکي از همين اعضاي شوراي فرماندهي سپاه سابق اروميه، معاون استاندار شد که بعدا به جرم جاسوسي و ارتباط با ميت يعني سازمان جاسوسي ترکيه بازداشت و محاکمه و زنداني شد.
اين صحبتها بعد از معرفي شدن نام من به مجلس، به عنوان وزير کشور، درنامهاي که خانم اميراني همسر سابق آقا حميد به مجلس نوشته بودند هم مطرح شده بود. خب بنا بود که موضوع اين نامه توسط نمايندگان چپ در مجلس مطرح شود و ما هم به آن پاسخ دهيم . جوابهاي ما هم جوابهاي محکمي بود که به خاطر شهدا سالها سکوت کرده بوديم. چون با اين کارهاي ايشان، شأن شهدا پايين ميآمد. ولي پيغامي از توسط همسر مکرمه آقا مهدي باکري به بعضي از نمايندگان مجلس فرستاده شد که تقريبا اين گونه بود: «به فلاني بگوييد خواهشاً وارد اين موضوع نامه و شهيدان باکري نشود» به آن طرفيها هم چنين پيغامي داده بودند.
آقاي انصاري نماينده وقت زنجان و از فراکسينون دوم خردادي ها هم که مدتي استاندار آذربايجان غربي بود به من گفت که به ما همسر شهيد مهدي باکري پيغام داده اند که وارد اين موضوع نامه خانم اميراني نشويم و چيزي در اين رابطه طرح نکنيم، شما وارد ميشويد؟ در جوابش گفتم: شما و دوستانتان از ابتدا وارد اين جريان شدهايد و صحبت کردهايد. اگر شما حرفي نزنيد که من پاسخي نميدهم.
به همين دليل به نگام راي اخذ اعتماد اينجانب در صحن علني مجلس مطلبي راجع به اين موضوع مطرح نشد و من هم صحبتي نکردم.
البته بايد توضيح بدهم که کسي که اخيرا هم اينگونه مطالب مورد اشاره شما را منتشر کرده در دوره هاي گذشته براي انتخابات مجلس نامزد ميشود که به دليل داشتن اعتقادات سياسي انحرافي توسط شوراي نگهبان رد صلاحيت ميشود. همچنين وي درجريان انتخابات 88 هم حامي نامزد جريان فتنه بودند.
* فارس: مطلب ديگر اين است بعضي مدعي شدند تا زماني که شهيدان باکري در لشکر عاشورا حضور داشتند، سپاه منطقه پنج امکانات خيلي کمي در اختيارلشکر قرار ميداد و با شهادت آن دو نفر امکانات نظامي تازه در اختيارلشکر قرار گرفت.
بنده تنها فرماندهاي بودم که به دليل حمايت قوي از يگان عملياتيمان که لشکر عاشورا باشد از طرف فرماندهي کل وقت سپاه پاسداران ـ آقاي رضايي ـ تشويق شدم و ابلاغ شد به آقاي شمخاني که به عنوان تشويقي مرا به همراه هياتي از دولت به سفر خارج بفرستند. و حتي به ديگر فرماندهان مناطق سپاه کارهاي منطقه پنج را مثال ميزدند که ببينيد محصولي در تجهيز لشکر عملياتي وابسته به منطقه چگونه خوب عمل ميکند. و به دليل موفقيت بنده در منطقه پنج، يکسال بعد از طرف فرماندهي محترم کل سپاه به عنوان مسئول دفتر تحقيق بازرسي کل سپاه منصوب شدم. ضمنا دو سه سال بعد از رفتن بنده از منطقه پنج، شهيدان باکري با فاصله حدود يک سال از هم شهيد شدند و در اين مدت برادران ديگري فرمانده منطقه پنج بودند. بنابراين، اين حرف که بعد از شهادت آن عزيزان امکانات تازه و زيادي به لشگر داده شد از اساس دروغ است.
پس مي بينيد که اين نوع مطالبي که مطرح مي کنند صرفا کاربرد سياسي دارد که متاسفانه بعضي از افراد غافل با طرح آنها، شان شهدا را رعايت نميکنند. درصورتي که اصل اين مباحث به تصفيه سپاه سابق اروميه بر مي گردد و آن هم توسط نماينده حضرت امام (ره) يعني شهيد والا مقام حضرت آيت الله محلاتي صورت گرفت و دست خط ايشان هم در منحرف دانستن جريان التقاطي سپاه سابق اروميه موجود است. خداوند به همگي ما توفيق دهد که به جاي طرح موضوعات دون شان شهدا، با عمل به توصيه اصلي و مشترک شهداي گرانقدر و امام الشهدا، يعني تبعيت کامل از ولايت فقيه، موجبات خوشنودي ارواح طيبه آنها را هر چه بيشتر فراهم کنيم.
گفتگو از حسين جودوي
|