احرار: والدين به فرزندان خود ميآموزند که در برابر برخي خطرات مانند آتشسوزي يا عبور از خيابان بترسند و محتاط باشند. داشتن کمي اضطراب، کودکان را از خطرات بالقوه دور نگه ميدارد. اما گاهياوقات کودکان از هر موقعيت يا برخي اجسام که خطرناک و تهديدکننده نيستند، ميترسند. با اين ترسهاي کودکان چه بايد کرد؟
ناديا زکالوند: کودکان در دورههاي مختلف زندگيشان ممکن است از چيزهاي گوناگوني هراس داشته باشند. منبع ترس آنها هم معمولا با بزرگتر شدنشان تغيير ميکند. مثلا، اگر در خردسالي از تاريکي يا هيولا ميترسند، وقتي بزرگتر شدن اين ترس جاي خود را به ترس از دزدي يا خشونت ميدهد. با دست انداختن کودک نميتوان حس او را تغيير داد. بلکه براي از بين بردن اين ترسها بايد روشهاي مناسبي بهکار برد.
کودک ترسو و دلايل آن
برخي از کودکان ترسوتر از کودکان ديگر هستند که برخي از دلايل زير علت آن است:
* آسيبپذيري ژنتيکي
برخي از کودکان بهطور ذاتي و ژنتيکي خلق و خويي حساس و احساسيتر از ديگر کودکان دارند و به همين دليل ترسوتر ميشوند.
* اضطراب والدين
اگر پدر و مادر يا هر دو والدين مضطرب باشند، کودک با مشاهده رفتار آنها، اين ويژگي را ميآموزد.
* والدين بيش از حد مراقب
والدين بيش از حد مراقب ( که به والدين هليکوپتري هم معروفاند)، کودک را به خود وابسته ميکنند. کودکان وابسته وقتي دور از والدين هستند احساس ناتواني ميکنند و به همين دليل به اختلال اضطراب عمومي (فراگير) مبتلا ميشوند. در اين نوع اختلال، کودک بيش از اندازه و غيرمنطقي مضطرب است.
* حوادث اضطرابآور
جدايي والدين يا بيماريهاي سخت کودک يا يکي از اعضاي خانواده، کودک را به اضطرابهاي مزمن مبتلا ميکند.
ترس رايج نوزادان
وقتي نوزادان به ? تا ? ماهگي ميرسند، ارتباطي قوي با والدين يا مراقبان خود برقرار کردهاند. جدايي از اين افراد که براي آنها «خاص» هستند، حتي براي مدتي بسيار کوتاه، آنها را بهشدت مضطرب ميکند تا جاييکه بيوقفه گريه ميکنند. گاهياوقات ترس از اين جدايي باعث ميشود، تا اندازهاي از غريبهها هم بترسند.
نوزادان بهمرور زمان و با بزرگتر شدن از اين مرحله عبور مي کنند. اما براي اينکه اين اضطراب جدايي و ترس از غريبههاي نوزادان خود را مهار کنيد، چند روش زير پيشنهاد ميشود:
* در خانه هر وقت از اتاقي به اتاق ديگر ميرويد و نوزادتان ناراحت ميشود، در صورت امکان او را با خود ببريد يا هر وقت جلوي چشم او نبوديد، با صداي بلند با او حرف بزنيد تا صدايتان را بشنود.
* وقتي از اتاق بيرون ميرويد، به او بگوييد برميگرديد و هر وقت به اتاق برگشتيد، با صداي بلند برگشتتان به اتاق را اعلام کنيد. با اين کار او به شما اعتماد ميکند.
* اجازه دهيد کودکتان با افراد جديد آشنا شود. البته در اين زمان، کودکتان بايد در آغوش خودتان باشد. بدينترتيب کودک متوجه ميشود که آن فرد جديد خطري ندارد.
* هر زمان که کودکتان مضطرب ميشود، با کلامي آرام و مطمئن با او صحبت کنيد.
* اگر نوزاد را که در حال گريه است، همانطور رها کنيد، اضطراب او شديد ميشود. بنابراين به گريههاي کودک اهميت بدهيد.
ترسهاي رايج کودکان نوپا
کودکان وقتي به 2تا 3 سالگي خود ميرسند، بهمرور ياد ميگيرند چگونه از پس احساساتي چون خشم برآيند. اما بزرگترين ترسشان اين است که گرفتار همين احساسات قوي خود شوند. اين کودکان معمولا درک کمي از اندازه خطر دارند و گرفتار ترسهاي غيرمنطقي ميشوند. مثلا، ممکن است از افتادن به درون چاه دستشويي بترسند.
براي کمک به کودکان در اين سن ميتوانيد کارهاي زير را انجام دهيد:
* کودکتان را تشويق کنيد از ترسها و اضطرابهايش صحبت کند.
* وقتي کودک ترسي غيرمنطقي دارد، به احساس او احترام بگذاريد. زيرا کودکان در اين سن، درک صحيحي از اندازه واقعي خطر ندارند.
* کودکتان را مجبور نکنيد با ترسهايش روبهرو شود و با آنها مقابله کند، زيرا اين کار شرايط را بدتر ميکند. اين برخورد با ترسها بايد بهآهستگي صورت گيرد.
ترسهاي رايج کودکان دبستاني
هرچه کودکان، دنياي اطراف خود را بيشتر ميشناسند، ترسهاي آنها هم بزرگتر ميشود. برخي از ترسها واقعي و برخي ديگر ناشي از تصوراتشان است. از ترسهاي رايج اين کودکان بايد به ترس از تاريکي، دزد، جنگ، مرگ، جدايي يا طلاق والدينشان اشاره کرد. روح و هيولا هم از ترسهاي ناشي از تصوراتشان است.
براي مهار ترس کودکي که در اين سن قرار دارد، کارهاي زير توصيه ميشود:
* به کودکتان نشان دهيد که شما ترسهاي او را جدي ميگيريد.
* به سوالهاي او درباره مرگ يا جنگ، جوابهاي درست بدهيد و به او بفهمانيد که به تمام سوالهايشان پاسخ خواهيد داد.
* کودکتان را تشويق کنيد تا با ترسهايشان روبهرو شود. البته فراموش نکنيد که آنها را مجبور به اين کار نکنيد. اين تقابل با ترسها بايد آهسته و قدم به قدم انجام شود.
* به کودکتان اجازه دهيد کنترل برخي چيزها را در دست داشته باشد. مثلا، اگر از ورود دزدها به خانه ميترسد، از او بخواهيد خودش پنجره يا در اتاقش را شب هنگام ببندد و در صورت لزوم قفل کند.
* نوشتن خاطرات روزانه، به کودکان در داشتن حس ثبات و امنيت کمک ميکند و موجب کاهش اضطراب فراگير آنها ميشود.
ترس از تاريکي
بسياري از کودکان از تاريکي ميترسند. از آنجاييکه ما انسانها در تاريکي نميتوانيم اطراف را بهراحتي ببينيم، بسيار آسيبپذير به نظر ميرسيم و ممکن است دچار ترس و وحشت شويم و اين موضوع هم در کودکان صدق مي کند. همچنين وقتي کودکان به رختخواب ميروند، موضوعات بسيار کمي براي فکر کردن دارند و به جاي افکار واقعي، شروع به خيالپردازي ميکنند و چون قدرت تخيل کودکان بسيار قوي است، بيشتر مواقع بين واقعيت و تصوراتشان نميتوانند تمايزي قايل شوند. به همين دليل وجود هيولاها را باور کرده و به محض تاريک شدن اتاق، وحشت ميکنند.
کمک به کودکي که از تاريکي ميترسد
با روشهاي زير ميتوانيد ترس از تاريکي کودکتان را درمان کنيد:
* از او بپرسيد که دقيقا از چي ميترسد.
* به او نشان دهيد که احساس او را درک ميکنيد. البته مراقب باشيد شريک ترسهايش نشويد.
* به او اطمينان دهيد که هيچ چيز تهديدکنندهاي وجود ندارد و اينکه هيولاها واقعي نيستند. در ضمن اين کار را با بررسي کردن اتاق او مثلا، داخل کمدها يا زير تخت انجام ندهيد. زيرا با اين کار کودک تصور ميکند شما هم به وجود هيولاها باور داريد.
* اگر کودکتان از تاريکي به دليل احتمال وجود دزدها ميترسد، به او تمام قفلهايي که درهاي خانهتان را قفل ميکنند نشان دهيد تا خيال او از بابت بسته بودن کامل درها راحت شود.
* از کودک بپرسيد، چه کارهاي ديگري ميتوان انجام داد تا از ترسهايش کم شود. شايد بهتر باشد موقع خواب يکي از اسباببازيهايش را بغل کند.
* گاهياوقات نگرانيهاي ديگر مانند ترس از جدايي يا مرگ والدين، ترس از تاريکي کودکان را شدت ميبخشد. بنابراين با کودکتان درباره اين مسائل صادقانه صحبت کنيد.
کمک گرفتن از متخصصان روانشناختي کودکان
اگر ترسهاي کودکتان در زندگي روزمره و بازيهاي او تداخل ايجاد ميکند، حتما باکمک متخصصان روانشناختي کودکان، مشکل او را حل کنيد تا بهتر بتوانند اضطراب و نگرانيهايشان را مديريت کنند.
منبع: