احرار:يخچالهاي تاريخي تبريز در محلات هشتگانه آن از جمله نمادهاي هويتي و ميراثي اين کهنشهر در روزگاراني محسوب ميشوند که امروز نشاني از شکوه و عظمتشان بر جاي نمانده است.
انگيزه من در سياه کردن اين سطور، مشاهده خبري مبني بر آغاز طرح رطوبت زدايي از يخچال تاريخي «صادقيه» توسط معاونت فني و عمراني شهرداري منطقه هشت تبريز است، زيرا از قديم گفته اند: «ملتي که گذشته خود را نشناسد و آن را قدر نداند، از خود بيگانه يا برده ديگران ميشود».
يخچال هاي طبيعي دست ساز، بخشي از هويت معماري تبريز در يک هزار سال اخير محسوب مي شوند که تا پيدايش و گسترش برق و يخچالهاي برقي، نقش اصلي را در تامين يخ مورد نياز مردم در فصول گرم سال ايفا مي کردند؛ بخش عمده اي از آنها يا در مناطق مجاور رودخانه «ميدان چايي» قرار داشتند و يا در مناطق دورتر از رودخانه جاري از مرکز شهر، قنات هاي تاريخي، آب را به يخچال هاي اعيان نشينان محلات هدايت مي کرد.
داستان از اين قرار است که مالکان يخچال ها در فصل زمستان، آب رودخانه «ميدان چايي» (مهران رود) را به يخچال خود هدايت مي کردند و آب يخ بسته را در فصل تابستان براي مصرف خود و مردم محل به شکل قالبي مي شکستند؛ حتما با در نظر داشتن وضعيت فعلي «ميدان چايي» و آب کثيف جاري بر بستر آن از خود مي پرسيد که مگر مي شود اين آب را نوشيد؟
اما بايد گفت تا چهار دهه قبل هم آب تميز دامنه هاي شمال سهند که اتفاقاً کارشناسان مسايل آب از آن با عنوان «بهشت آب هاي ايران» نام مي برند، بر بستر رودخانه «ميدان چايي» جاري بود و مادران مان ظروف و لباس و فرش خانه را تا زماني که لوله کشي آب شهري عمومييت نيافته بود، همانجا مي شستند.
تا آن سال ها که هنوز دو طرف رودخانه به بلوار و خيابان تبديل نشده بود و خانه هاي دو سه هزار متري اعيان در محله ششگلان تن به ديوار سنگي رودخانه مي ساييد، درختان تبريزي بلندقامت با برگ هاي نقره فام خود در طرفين آب سر به آسمان مي ساييدند و ميهماني هزاران لک لک و مرغ ماهيخوار بر آشيانه هاي ساخته شده بر بلنداي آنان از زيبايي هاي دل انگيز تبريز محسوب مي شد.
تا آن سال ها که در واقع تا اوايل دهه 1370 نيز امتداد داشت، آواز لک لک ها و مرغان ماهيخوار که راه خود را تا انتهاي رودخانه «ميدان چايي» در رودخانه پرآب و دايمي «آجي چاي» مي کشيدند، صداي غالب پيرامون رودخانه مرکزي شهر بود و کودکان محلات «خياوان» در جنوب رودخانه و «دوه چي»، «سرخاب» و «اميره قيز» در شمال آن، روزهاي خود را با هياهوي لک لک ها و مرغان ماهيخوار و پريدن از اين طرف رودخانه به آنسويش سپري مي کردند.
آري! رودخانه «ميدان چايي» تا آن سال ها نه تنها منبع تامين سردآب هاي تبريز و تبريزيان بود، بلکه جريان زندگي در اين کهن شهر سِرآلود و سر به مهر نيز با آب جاري در آن معنا مي يافت؛ در اين ميان سيل هاي خروشان بهاري «ميدان چايي» نيز سرشار از اتفاقات تلخ و شيرين فراوان بود که نقل حکايتش در اين مقال نمي گنجد و بازگويي جزييات آن بماند به فرصتي ديگر.
از اصل داستان دور نيفتيم؛ يخچال هاي تاريخي تبريز که به نظر برخي از معمرين شهر و کارشناسان حوزه ميراث، تعدادشان به بيش از100 عدد مي رسيد، اميد مردم براي تهيه يخ در روزهاي گرم تابستان بودند؛ هر چند که آب جاري بر قنوات «حسن پادشاه»، «شاه چلبي»، «قوچري باشي»، «توپچي باشي» و... دهها رشته قنات تاريخي ديگر نيز از نظر گوارايي و خنکي، دست کمي از يخ يخچال هاي «صادقيه»، «قائم مقام»، «قاضي» و ... نداشتند.
اما صد حيف و هزار افسوس که آغاز خيابان کشي و مسيرگشايي ها در پهلوي اول، ادامه آن در پهلوي دوم و تشديد آن از اوايل دهه 1370 شمسي، تيشه بر ريشه آثار تمدني و ميراثي باقيمانده «تبريز»ي زد که تجربه هفت بار پايتختي سلسه هاي حکومتگر ايراني را بر پيشاني داشت؛ در هاي و هوي توسعه و آباداني شهر، «يخچال»هاي تاريخي تبريز نيز مانند ديگر نمادهاي تمدني قديم از قبيل عمارات، کاخ ها، کاروانسراها، حمام ها، مساجد و قنوات، قرباني تيغ تيز بيل ها و کلنگ ها، در 90 سال قبل، و بولدوزرها، در دهه هاي اخير» شدند و چيزي از انان باقي نماند جز دو سه مورد و نام هايي که نشان از عظمت گذشته دارند.
حال از صدها يخچال قديمي تبريز در عمل جز سه چهار مورد باقي نمانده از قبيل «صادقيه»، «قايم مقام»، «قاضي» و «بيلانکي» و «له له بيگ» و ... که حتي از اين تعداد نيز تنها دو تاي اولي به مدد ثبت در فهرست آثار ملي و حساسيت رسانه اي شان، حال و روز نسبتاً خوشي دارند آن هم به شرطي که اصول «مهندسي نگهداري» درباره شان مراعات و جاري شود.

تصويري از يخچال تاريخي قايم مقام با کاربري سفره خانه
يخچال «قايم مقام»، بزرگ ترين يخچال تاريخي باقيمانده تبريز
من لذت حضور در يخچال تاريخي «قايم مقام» را در يکي از روزهاي گرم مرداد 1391 تجربه کردم؛ به دعوت يکي از اعضاي فاميل ميهمان ناهارشان در اين يخچال طبيهي شديم. ابتداي ورود به يخچال محود بزرگي، عظمت و تلاش پيشينيان براي ساخت چنين بناي معظمي شده بوديمه که پس از بازسازي و مرت به سفره خانه، تغيير کاربري يافته بود. اما تنها پس از گذشت 10 دقيقه خنکاي يخچال براي ما به سرماي آزار دهنده اي تبديل شد و ناگزير گشتيم که ناهار را با عجله به پايان برسانيم.
يخچال «قائم مقام» يکي از يخچالهاي تاريخي واقع در شهر تبريز است که گفته ميشود يکي از بزرگترين و قديميترين يخچالهاي ايران ميباشد؛ وسعت آن بيش 200 متر مربع است. اين يخچال در يکي از محلههاي قديمي و اعيان تبريز، «ششگلان» واقع شده است. نکته جالب اينکه کوچه محل استقرار اين يخچال به همين مناسبت در بين مردم تبريز به «يخچال دربندي» (کوچه يخچال) معروف است. به عبارت ديگر وجود يخچال در اين کوچه به بخشي از هويت مکاني و فرهنگي ساکنان آن تبديل شده است.
قدمت اين يخچال به دوره والي گري عباس ميرزا ميرسد و بناي آن منسوب به تاج ماه بيگم، خواهر ناتني قائم مقام است. اين يخچال تاريخي و طبيعي 11 متر زير زمين واقع شده و دسترسي به آن از طريق پله امکانپذير است. البته فراموش نکنيد که اين بنا، يک يخچال بسيار بزرگ است و سرد!
قدمت يخچال «قايم مقام» به 220 سال قبل مي رسد و افسوس که اقدام بجا و درست سازمان هاي مسوول در تبديل آن به سفره خانه و عمومي کردن کاربريش، دوام چنداني نداشت و در آن از مدت ها قبل به رودي دوستداران ميراث فرهنگي و تبريز گردي بسته است.

تصويري از تخريب يخچال بيلانکوه (کلانتر)
يخچال بيلانکوه (بيلانکي)، يادگار خاندان کلانتر باغميشه اي
يخچال «بيلانکوه» از ديگر يخچالهاي تاريخي به يادگار مانده از دوران شکوه و عظمت تبريز در دوراني است که اين کهن شهر به «دارلسلطنه» ملقب و مشهور بود. اي بناي قاجاري در خيابان بيلانکوه چهارراه عباسي واقع شده و در واقع بخشي از مجموعهي خاندان حکومتکر کلانتر باغميش هاي محسوب مي شود که علاوه ب راين داراي عمارت تاريخي، کاروانسرا و حمام نيز بود. بيلانکوه که در افواه عمومي تبريزيان «بيلانکي» ناميده مي شود، يکي از محلات تاريخي شهر تبريز است که در دوره ايلخاني، بنيانگذاري شهرک دانشگاهي ربع رشيدي بر اهميت آن افزود. متاسفانه يخچال بيلانکوه مانند عمارت تاريخي کلانتر و حمام باقيمانده از مجموعه اين خانواده معروف تبريزي در سال هاي گذشته به دست فراموشي سپرده شده و تخريب گشته است؛ تنها پرداخت رسانه هاي محلي هر از چند گاهي اين بنا و ديگر آثار باقيمانده خاندان کلانتر باغميشه اي را که ميرزا ابراهيم شان به دليل شجاعت در دفاع از به توپ بستن مجلس اول به دست لياخوف روس و شهادتش در راه آزادي خواهي در ايران معروفيت تام يافت، در کانون توجه افکار عمومي قرار مي دهد و مسوولان سازمان هاي متولي مانند ميراث فرهنگي و آموزش و پرورش و در مواقعي شهرداري را ناگزير از تکرار سخنان هميشگي مبني بر داشتن برنامه براي مرمت و احياي آنها مي کند.
اما نکته قابل توجه اينکه يخچال بيلانکوه تبريز که مانند بسياري از همتايان خود به مزبله و آشغالداني اهل محل تبديل شده، در 28 اسفندماه سال 1385 با شماره 18687 به ثبت آثار ملي ايران رسيده است. اين يخچال که ميتواند به عنوان يکي از مکانهاي گردشگري تبريز به کار گرفته شود و با نام يخچال کلانتر نيز شناخته ميشود، در وضعيت بسيار نامناسبي قرار گرفته و به کلي تخريب شده است.

تصويري از يخچال صادقيه در حريم بازار تاريخي تبريز
يخچال صادقيه؛ ميراث صفوي در بازار تاريخي تبريز
يخچال «صادقيه» را براي نخستين بار در اوايل دهه 1380 شمسي و در حين ساخت ضلع جنوبي زيرگذر صاحب الامر ديدم؛ داستان از اين قرار بود که به عنوان خبرنگار و براي تهيه گزارش ميداني از طرح ساخت زيرگذر ضلع جنوبي صاحب الامر رفته بودم که در مسير به طور اتفاقي به بناي اين يخچال تاريخي برخوردم. خوب به خاطر دارم که در آن زمان بخشي از سقف يخچال به دليل برخورد تيغه هاي ماشين آلات سنگين فرو ريخته بود و من و همکار عکاسم توانستيم به داخل يخچال راه يابيم. داخل يخچال فقط مقداري آبِ مانده بود. البته در آن زمان نام يخچال و قدمت آن را نمي دانستيم؛ خوشبختانه رسانه اي شدن موضوع و حساسيت افکار عمومي باعث شد که بنا از تخريب در امان بماند و بعدها با ورود ميراث فرهنگي و همکاري شهرداري تبريز مرمت و بازسازي شود.
خوشبختانه بعدها معلوم شد که يخچال صادقيه، يکي از يخچالهاي تاريخي تبريز است که قدمت آن به زمان صفويه ميرسد. اين يخچال توسط دولت صفوي براي مصارف شخصي ساخته شده و بعدها در زمان قاجار به مصرف عموم درآمد. اين يخچال تا حدود 60 سال پيش و دوره پهلوي باز بود و فعاليت مي کرد. در اصلي ورود به يخچال بسته است و براي ورود به اين يخچال بايد وارد موزه مشاغل شده و از زيرزمينها به داخل يخچال رفت.
بازسازي يخچال هاي تاريخي تبريز توسط شهرداري تبريز؛ وعده اي که ناتمام ماند
بيستم اسفند ماه 1394 بود که سعيد حاجي زاده، رئيس وقت کميسيون فرهنگي اجتماعي شوراي اسلامي تبريز در جمع خبرنگاران اعلام کرد يخچالهاي تاريخي تبريز بازسازي ميشوند.
حاجي زاده در آن نشست خبري با استناد به مصوبه کميسيون فرهنگي اجتماعي شوراي اسلامي تبريز که اتفاقاً در محل يخچال تاريخي «قائم مقام فراهاني» برگزار شده بود، اين خبر خوش را داد که بنا بر اين مصوبه مقرر است يخچالهاي تاريخي اين کلانشهر به عنوان جاذبههاي گردشگري تبريز بازسازي شده و براي بازديد گردشگران مورد استفاده قرار گيرد.
هر چند حاجي زاده در آن زمان با اشاره به در دست بازسازي بودن يخچال تاريخي «صادقيه» با پيش بيني اعتباري افزون بر چهار ميليارد ريال، از ملکف شدن شهرداري تبريز براي بازسازي همه يخچال هاي تاريخي تبريز بر اساس مصوبه اخير اعضاي کميسيون فرهنگي اجتماعي شوراي اسلامي کلانشهر تبريز سخن گفت، اما اين مصوبه هرگز روي واقعيت نديد و قطار مرمت و احياي يخچال هاي تاريخي تبريز در ايستگاه يخچال « له له بيگ» (شهيد يوشاري) اين کهن شهر متوقف شد.
هشدار درباره نابودي يکايک يخچال هاي تاريخي تبريز
پژوهشگر تاريخ تبريز در خصوص يخچالهاي تاريخي اين شهر گفت: يخچالهاي تبريز با استفاده از طاقهاي ضربي آجر و سنگ چيني پايههاي بنا در زيرزمين ساخته شدهاند که کار تهيه و نگهداري از يخ را در طول سال را بر عهده داشتند.
کريم ميمنت نژاد افزود: شاردن، سياح فرانسوي بود که براي مدتي در دوران صفويه در ايران سکونت ميکرد لذا توضيحات مفصلي را در رابطه با توليد يخ و ساخت يخچال توسط ايرانيان ارائه داده است.
وي يادآوري کرد: در گذشته در هر محله و ميدان، يک يخچال وجود داشت که امروزه تعدادي از آنها باقي مانده، اما برخي از همين يخچالها بنا به دلايلي از بين رفتهاند؛ وجود يخچالها در زير زمين موجب شده است تا از حوادثي چون زلزله مصون مانده و آسيب نبينند.
وي خاطرنشان کرد: عمده يخچالهاي تبريز از لحاظ معماري به شکل تونلي و داراي فضاي مستطيلي با يک سقف طاقي هستند، اما نمونه خاصي هم ازين يخچال ها در محله ويجويه قرار دارد که به شکل گنبدي است و دريچه و ديوارههاي بسيار قطور آن، به عنوان عايق حرارتي و برودتي عمل ميکند.
ميمنتنژاد يادآور شد: بر اساس نقشه دارالسلطنه که تاريخ ???? قمري ترسيم شده است، يکي از يخچالهاي تبريز، يخچال صادقيه است که جز مواريث ميرزا صادق خان صدرالدين، وزير دوران صفوي است و در مهرانهرود، کنار مدرسهي صادقيه واقع شده که قسمتي از آن تخريب شده بود، اما به همت شهرداري تبريز، بازسازي شد و در حال حاضر خالي از کاربري است و هيچ استفادهاي از آن نميشود.
وي با اشاره به بازسازي يخچال قائم مقام گفت: يخچال قائم مقام در خيابان ششگلان واقع شده که متعلق به ميرزا موسي قائم مقام فراهاني، برادر ميرزا ابوالقاسم، صدراعظم ايران است و در حال حاضر مرمت شده است.
وي در رابطه با يخچالهاي ديگر شهر ادامه داد: يخچالي در خيابان فلسطين و ملل متحد واقع شده که جزو آثار صفويه بود و به دليل نبود مراقبت و نگهداري، فرو ريخت. در محله ورجي باشي، روبروي مسجد ميلي، يخچالي به شکل گنبدي و مقرنس کاري وجود دارد که بسيار زيبا است. همچنين يخچالي نيز در بيلانکوه است که نصف آن سالم و نصف آن خراب شده و به مزبله تبديل شده است.
وي افزود: يخچال ميرزا مهدي در خيابان فلسطين واقع شده که اکنون ساختمان اداري آبياري جايگزين آن شده است و در سامان ميداني نيز «قانلي يخچال» وجود دارد که به دليل خفه شدن کودکي در آن، قانلي(خونين) ميگويند، اما در حال حاضر فقط خرابههاي آن باقي مانده است.
ميمنتنژاد به يخچالهاي «له له بيگ»، روبروي تربيت در کوي يوشاري و همچنين يخچالي در بارون آواک اشاره کرده و گفت: يخچالي در جنب درب سرخاب، کوچه اسلاميه وجود دارد که اکنون در روي آن، بناي مسکوني ساخته شده است؛ همچنين يخچال ميرزا رضي در قاري کورپوسي، کوچه چاپارباشي و يخچال حاج ميرزا موسي خان در خيابان ثقه الاسلام، کوچه شهيد سرندي از جمله يخچالهاي تاريخي تبريز هستند که در زير زمين محبوس شدهاند و همچنين يک يخچال نيز در ميدان منصور بود که احتمالا از بين رفته است.