احرارنيوز:هفته گذشته عملکرد دو بازيکن شاخص فوتبال کشور باز هم فقر فرهنگي در فوتبال کشور را به خوبي نشان داد.
، به گزارش احرارنيوز به نقل از فارس، فرهنگ واژه فراموش شده در فوتبال کشور در اين روزها است و حاشيههاي ورزش بيشتر از متن ديده ميشوند.
همين نگرش به اين رشته سبب شده است که فوتبال ايران در دو سال اخير در تمام ردههاي سني از نونهالان گرفته تا بزرگسالان در رويدادهاي آسيايي متحمل شکست شود. وضعيت فوتسال هم بهتر از فوتبال نبوده و در اين رشته نيز در حال درجا زدن هستيم.
نقش باشگاهها نيز در فرهنگسازي به کلي فراموش شده و باشگاهها تنها در نام خود عنوان فرهنگي را يدک ميکشند.
انتقاد يکي از بازيکنان مليپوش سابق از هيئت رئيسه فدراسيون فوتبال کشور و اعتراض يک بازيکن هميشه در حاشيه به نيمکتنشيني که در نهايت منجر به اخراجش شد، دو اتفاقي بود که برجستهتر از ساير رويدادهاي ورزشي رخ داده بود.
اعتراض علي کريمي به شهرام دبيري
شهرام دبيري بعد از جلسه هيئت رئيسه فدراسيون فوتبال در پاسخ خبرنگاران در مورد کنارهگيري علي کريمي از تيم ملي مطالبي عنوان کرده بود که بيشتر نقل قول بوده است.
دبيري در مصاحبه دوم خود اظهار کرد: نسبت به علي کريمي نيت بدي نداشته و از صحبتهاي وي برداشت اشتباهي نسبت به علي کريمي شده است.
وي تأکيد کرد: متأسفانه صحبتهايم در خصوص کريمي يک طور ديگر منعکس شد و اين در حالي است که من فقط نقل قول کردم و هدفم نيز خير بود، اما الآن نوک پيکان من هستم و کريمي هم فکر ميکند که من عليه وي اين مصاحبه را انجام دادهام.
علي کريمي هم به دنبال مصاحبه دبيري واکنش نشان داده و با واژههاي نامناسب در شبکههاي اجتماعي درصدد پاسخگويي و دفاع از خود آمده است. بازيکني که هميشه مدعي حرفهاي بودن است، متاسفانه به سادهترين اصل حرفهاي که احترام به بزرگتر است توجه نکرده و به يکي از اعضاي هيئت رئيسه فدراسيون فوتبال کشور توهين کرده است.
به راستي وي در آلمان جرات ميکرد که به هيئت رئيسه کشور آلمان پاسخي دهد؟ و در صورت اين کار چه محروميتي براي وي در نظر گرفته ميشد.
کريمي بعد از دو روز در يکي از نشريات سراسري کشور باز هم به دبيري تاخته و خود را در مقابل وي محق و خاک خورده دانسته و حتي تماس دبيري براي دلجويي از وي را به استهزاء گرفته بود.
دبيري که سالانه بخشي از درآمد خود را در ورزش صرف کرده و تيمداري ميکند، حق اظهارنظر ندارد اما کريمي که درآمدش از فوتبال بوده حق دارد از زمين و زمان انتقاد کند و نسبت به همه طلبکار باشد.
بازيکنان فوتبال حق منتگذاري به مردم را دارند؟
بازيکنان فوتبال در هر ردهاي حق منتگذاري به مردم کشور را ندارند، زيرا بيش از حق خود از امتيازهاي مادي و معنوي حضور در فوتبال بهره برده و از زندگي مرفهي برخوردار هستند.
داشتن خانههاي لوکس در پايتخت و شهرهاي بزرگ، ويلا در شمال و کيش، چند ماشين ميلياردي، سرمايهگذاريهاي مختلف پروژههاي بزرگ، مسافرتهاي خارجي و .... کمترين مزايايي است که فوتباليستهاي مشهور در سطح ملي از آن برخوردار هستند.
حتي فوتباليستهاي متوسط کشور که در مسابقات ليگ دسته يک و دو کشور بازي ميکنند، درآمد بيشتر نسبت به حتي مديران ادارات دارند. پس به راستي اين همه منت به طرفداران و عاشقان فوتبال به چه دليل است؟
عدهاي از هواداران که حتي هزينه تهيه بليت را ندارند، بايد هر روز شاهد يکهتازاني باشند که شايد روزي محتاج نان شب بودند اما امروز غم نداشتن هواپيمايي اختصاصي را ميخوردند.
يکي از بازيکنان بنام فوتبال ايران که اين روزها حاشيههاي زيادي را ايجاد کرده است در يکي از مصاحبههاي خود عنوان کرده بود، من در ماه 14 ميليون تومان هزينه لباسم ميشود، ضمن اينکه ماشين باز بوده و در هر تعويض ماشين کلي ضرر ميکنم اما برايم مهم نيست.
اين در حالي است که حقوق کارگر طبق قانون کار براي يک کارگر با روزانه هشت ساعت کار در ماه 700 هزار تومان بوده و در سال با اضافه کاري شايد 10 ميليون تومان بشود که از هزينه ماهانه لباس بازيکن جنجالي کمتر است.
بازيکن سابق فوتبال کشور و مربي مستعفي تيم ملي اگر خود را سرباز تيم ملي ميدانست بايد تحت هر شرايط با تيم ملي به استراليا ميرفت، سرباز حق قهر کردن، اعتراض و طعنههاي کنايهآميز را ندارد.
اما وي سرباز نبود حتي فرمانده هم نبود که اگر بود هيچگاه در چنان مقطعي تيم ملي را تنها نميگذاشت.
فشار برنامه تلويزيوني با پيامکهاي هدفدار براي حفظ مربي ناکام پرتغالي
متاسفانه ساختارهاي غلط فوتبال کشور سبب شده که يک برنامه تلويزيوني با پيامکهاي هدفدار خود در فوتبال کشور حکومت کرده و مردم را تشنه مربي ناکام ايران در جام جهاني و جام ملتها کرده و فدراسيون را براي تمديد قرارداد تحت فشار قرار دهد.
اين برنامه کار به جايي ميبرد که بازيکن محبوب انتخاب کند تا اين بازيکن انتخاب شده بتواند به راحتي با القابي ناپسند يکي از اعضاي هيئت رئيسه فدراسيون فوتبال را که داراي تحصيلات عاليه پزشکي بوده را مورد خطاب قرار داده و کارش را پيش ببرد.
به راستي فقر فرهنگي در بين بازيکنان فوتبال کشور موج ميزند و يک شوي تلويزيوني بدون هيچ قاعدهاي در يک دهه اخير به تبليغ بيفرهنگيهاي فوتبال پرداخته و زشتيهاي اين رشته را مملوستر کرده است.
بازيکن هميشه طلبکار فوتبال کشور بابت 15 سال حضورش در سطح اول فوتبال کشور دستمزدي گرفته است که چند نسل بعد از وي را نيز اکتفا ميکند، وي بابت هر بازي در تيم تراکتورسازي ميليوني قرارداد بسته و شنيده ميشود که براي باقيمانده طلبش از تيم تراکتورسازي شکايت کرده است اما حالا بابت چند ماه سکوتش چنان عنوان ميکند که گويي بابت کشور و ملتش فداکاري کرده است و اکنون ميتواند همه را تهديد کند.
اين قصه سر دراز داشته و حاشيههاي تمام نشدني فوتبال کشور همچنان ادامه دارد.
گمنام بودن بهتر از پشت کردن به تيم ملي است
کاپيتان سابق تيم تراکتورسازي تبريز گفت: گمنام بودن بهتر از پشت کردن به تيم ملي است.
علي ابراهيميان چندي قبل در گفتوگو با خبرنگار فارس در تبريز اظهار کرد: تيم ماشينسازي تبريز در يک مقطع زماني در آستانه انحلال قرار داشت و اين برادران دبيري بودند که مسئوليت تيم ماشينسازي را تقبل کردند و اين تيم سه سال مورد حمايت مالي و معنوي دبيري قرار گرفت و از دسته دو کشور به ليگ يک رسيد و در آستانه صعود به ليگ برتر قرار داشت.
وي گفت: صادقانه عرض ميکنم که اگر دبيري نبود پرونده ماشينسازي در آن مقطع بسته ميشد، پس حيات قديميترين تيم فوتبال آذربايجان مديون دبيري است.
بازيکن سابق تيمهاي سايپاي کرج و پيکان تهران تصريح کرد: من از نزديک برخورد زيادي با شهرام دبيري نداشتهام، اما کم و بيش خصوصيات اخلاقي وي را ميدانم، ضمن اينکه دبيري در تبريز منشاء خدمات زيادي به ورزش و به خصوص فوتبال بوده است و از درآمد خود براي ورزش هزينه کردهاند که جاي تقدير و قدرداني دارد.
ابراهيميان عنوان کرد: اينکه از دبيري به عنوان عضو گمنام فوتبال ياد شده به نظر مغرضانه و به دور از انصاف ميآيد، بدون شک محبوبيت دبيري در فوتبال تبريز بر همگان ثابت شده است.
وي افزود: حتي به فرض گمنام بودن دبيري، من اين را عيب ندانسته بلکه پشت کردن به تيم ملي را بد ميدانم.
کاپيتان سابق تيم تراکتورسازي تبريز تاکيد کرد: امروز که فوتبال کشور به سمت خصوصيسازي پيش ميرود بايد زمينه دلگرمي افرادي نظير دبيري را فراهم کنيم و با بسترسازي مناسب در ورزش کشور از اين سرمايهگذاريها حمايت شود و قطعاً در سالهاي آتي که باشگاهها خصوصي ميشوند افرادي نظير دبيري و هدايتي متضمن حيات فوتبال کشور ميشوند.