احرارنيوز:چهار قلوهاي سلطانيه اي از دلواپس هاي هر روز پدر و مادرشان بي خبرند و نمي دانند براي بزرگ شدن آن ها راه پر فراز و نشيبي فراروي پدر و مادرشان است.
به گزارش احرارنيوز به نقل از مهر، رسانه ها از آن به عنوان يك اتفاق نادر در شهرستان سلطانيه ياد كردند، براي نخستين مرتبه در اين شهرستان چهار قلوهايي به دنيا آمدند، هفدهم دي پارسال بود كه اخبار از سلامتي چهار قلوها خبر دادند.
چهار پسر بچه كه اميرعلي، امير محمد، امير عباس و امير حسين ناميده شدند. خدا با گذشت هفت سال از زندگي مشترك خانواده سلطاني پس از مدت ها توسل و توكل و هزينه هاي بالاي درمان چهارقلوها را به آنها عطا كرد.
آن ها نمي دانستند آمدنشان چقدر پرهزينه است و دشواراست. نمي دانستند اينجا دنياي وعده هاي رنگ باخته است، نمي دانستند وقتي مي آيند چقدر گرفتاري براي والدينشان دارند، نمي دانستند كسي از اين عطاي الهي حمايت نخواهد كرد، چهار قلوها نمي دانستند براي مرد شدن آن ها بايد مردي زير بار مشكلات فرسوده شود.
چه مي دانستند نيامده كمر پدر زير خرج هاي بي حساب خم مي شود و غرورش ذره ذره مي شكند، چه مي دانستند مادر بايد هميشه مديون اطرافياني باشد كه با دلسوزي و ترحم او را در نگهداري كودكانش ياري داده اند.
اما خانواده سلطاني همه اين مشكلات را مي دانستند و با تمام مشكلات شاكر خداوند هستند و به آينده اميدوار.
رضا سلطاني ?? ساله و همسر ?? ساله اش حالا يك سال است طعم پدر و مادر بودن را چشيده اند.
رضا، پدر چهار قلوها مي گويد: در ماه چهارم بارداري همسرم متوجه شديم فرزندان ما چهار قلو هستند و ماه ششم دانستيم هر چهار تا پسر هستند، هزينه هاي پيش از درمان، تحت مراقبت بودن حين درمان و پس از تولد، در اين مدت سرسام آور بود.
سلطاني مي افزايد: در دوره بارداري هر روز مجبور بودم يك آمپول را كه براي پيشگري از لخته شدن خون و سلامت نوزادها لازم بود به صورت قاچاق از تهران خريداري كنم . يعني روزي هجده هزار تومان هزينه ثابت داشتم، هنگام تولد نيز چهار قلوها ?? هفته اي متولد شدند و به دليل نارس بودن ?? روز در بيمارستان تحت مراقبت بودند.
به گفته اين شهروند ساكن سلطانيه، هزينه ترخيص چهار قلوها ?? ميليون بود كه با دفترچه بيمه به چهار و نيم ميليون تومان كاهش يافت.
رضا مي گويد: هنگام تولد چهار قلوها براي تامين هزينه ترخيص به رييس دانشگاه علوم پزشكي استان، امام جمعه سلطانيه و امام جمعه زنجان مراجعه كردم. همه قول مساعد دادند اما درعمل هيچ حمايتي نشد، با اينكه پيش بيني مشكلات را كرده بودم و سه ماه بيمه آزاد براي خودم واريز كردم تا هزينه هاي زايمان كمتر شود اما هنوز زير بار قرض هستم. هزينه ها يكي دو مورد نيست.
رضاي ?? ساله در پنچرگيري مشغول فعاليت است و گه گاه برق كاري دارد. در پي تحت پوشش بيمه قرار گرفتن است اما هنوز موفق نشده. چهار قلوها تا دو ماه پيش دفترچه بيمه درماني داشتند اما ديگر پدر قادر به پرداخت حق بيمه نيست.
همه دارايي او و همسرش يك خانه است كه با تسهيلات مسكن بنا شد و به دليل همزمان شدن موعد اقساط با بچه دارشدنشان و ناتواني در پرداخت اقساط آن، در رهن بانك است، درآمدشان هزينه هاي چهار قلوها را كفاف نمي كند و حالا آن ها زيربار قرض هستند و كمك هاي گاه به گاه آشناو غريبه.از هزينه هاي چهار قلوها مي گويد و حمايت هايي كه هنوز طعم واقعيت نگرفته است ...
بهزيستي همان مرجعي كه همه توصيه مي كردند براي دريافت كمك به آنجا سري بزند فقط مي توانست شير خشك يارانه اي بدهد كه با توجه به پايين بودن وزن چهار قلوها اين شيرخشك با آن ها سازگار نبود بنابراين شير خشك مخصوص نوزادان زير پنج كيلو خريداري مي شد كه هر قوطي آن بيست و سه هزار تومان بود از شش ماهگي تا يك سالگي بهزيستي شير خشك يارانه اي در اختيار آن ها قرار داده و پس از آن تعهدي در دادن شير نداشته.
رضا مي گويد: بهزيستي فقط تا ?? ماهگي شير خشك يارانه اي مي دهد اما بچه ها تا ?? ماهگي شير لازم دارند حالا صبح ها شير محلي به آن ها مي دهيم و عصر تا صبح روز بعد شيرخشك كه روزي يك و نيم قوطي لازم است.
دردسرهاي چهار قلوها هم جذاب و شيرين است هم خسته كننده، مريض هم كه مي شوند چهار تايي به استقبال بيماري مي روند و ويزيت هركدام سي هزار توماني هست يعني صدو بيست هزار تومان هزينه ويزيت در يك فقره بيماري.
پدر چهار قلوهاي سلطانيه اي ابراز مي كند: همين يك ماه پيش مجبور شديم در بيمارستان بستريشان كنيم، يك ميليون و نيم هزينه بيمارستان آن ها شد، هزينه پوشكشان هم هفته اي صد هزار تومان است.
سلطاني يادآور مي شود: از زمان تولد چهار قلوها تا كنون مدام بنا به توصيه اطرافيانم به استانداري، بهزيستي، علوم پزشكي، كميته امداد و هرجايي كه اميدي مي رفت حمايتي داشته باشد سر زده ام . در نهايت مرا به بهزيستي ارجاع داده اند آن ها هم جز شير خشك شش ماه و يك ميليون تومان براي يك سال نتوانستند كمكي كنند.
اين شهروند سلطانيه اي ادامه مي دهد: دو بار از رياست جمهوري نامه گرفته ام، حتي در سفر اخير براي رييس جمهور نامه نوشتم كه حمايتم كنند اما فايده اي نداشت.
پدر چهار قلوها مي گويد: مادرم طي يك سال گذشته همراه همسرم بوده اند و در نگهداري بچه ها كمكش مي كردند حتي نتوانستم يك پرستار از كميته امداد يا بهزيستي بگيرم.
سلطاني، اما همچنان شاكر است و تاكيد مي كند: با تمام مشكلات خدارا شكر نمي خواهم ناشكري كنم فقط كاش مسئولان به جاي شعار دادن براي حمايت از خانواده هاي داراي فرزند زياد چاره اي مي انديشيدند، آن ها كه نگران پير شدن نسل و افت جمعيت هستند و شعار فرزندآوري سرداده اند كاش به مصائب پس از تولد فرزندان هم فكر مي كردند.