1399/10/26 - 12 : 29
کد خبر: 21230
قتل فجيع جوان ناکام مقابل چشمان مادرش در کندرود
احرار: عصر چهارشنبه هفته پيش بود که سرنوشت خانواده اي عوض شد و عليرضا پسر اين خانواده، به طرز فجيعي به دست دايي هاي خود به قتل رسيد.

براي اطلاع از جزئيات اين قتل فجيع و دلخراش گفت و گويي را با "حسين حاجي زاده"، پدر جوان ناکام "عليرضا حاجي زاده"، انجام داديم:

همه چيز از بستري شدن همسرم در بيمارستان شروع شد
حاجي زاده در گفتگو با خبرنگار گفت: تقريبا 15 روز قبل از وقوع حادثه به دليل وجود سنگ کليه، همسرم در بيمارستان بستري شده و تحت عمل جراحي قرار گرفته بود و بعد از ترخيص از بيمارستان هم، خودم در خانه از وي مراقبت مي کردم و همه کارهاي شخصي وي را انجام مي دادم.
وي افزود: تقريبا بعد از 12 روز بعد از ترخيص همسرم از بيمارستان، مادر وي به خانه ما آمد و خواست چند روزي دخترش را به منزل خودشان ببرد.
حاجي زاده ادامه داد: از آن جايي که خودم هم خسته بودم، گفتم خدارو شکر باهم آشتي کرده اند و سوءتفاهم ها برطرف شدند؛ بنابراين اجازه دادم تا چند روزي را به منزل پدري اش برود.
وي با بيان اين که دو تا فرزند دارم، يکي از آنان دختر است و ديگري همين پسرم عليرضا بود که 19 سال داشت و در آستانه اعزام به خدمت سربازي بود، تصريح کرد: همسرم موقع رفتن گفت مي خواهم دخترم را هم با خودم ببرم، گفتم اگر ببري من دلتنگش مي شوم، اما همسرم گفت عصر دخترمان را برمي گردانم پيش خودت، گفتم مانعي ندارد؛ اما چند روزي گذشت و خبري از آنان نشد.
اين پدر داغديده ادامه داد: به دليل بي خبري در اين 10 روز، به عليرضا گفتم با مادرت تماس بگير ببين چيکار مي کند، آخر اصلا در اين مدت با تو هيچ تماسي نمي گيرد تا از احوالت باخبر شود، اما بالاخره مادرت است و بهتر است خودت با وي تماس بگيري.
وي افزود: روز قبل از حادثه، پسرم رفت تا سري به مادرش بزند و موقع برگشت ديدم گريه کرده است و قرار گذاشته اند تا روز بعد، يعني روز جنايت، پسرم به دنبال مادرش برود و وي را به خانه برگرداند.

به محض ورودم به منزل پدرزنم، وي با من درگير شد
حاجي زاده اظهار داشت: روز حادثه که عصر پسرم از سرکار برگشت و خواستيم باهم برويم سراغ مادرش؛ من به دليل ترس از کينه خانواده همسرم نسبت به خودم، مي خواستم با خودم چماق بردارم؛ ولي عليرضا مانعم شد.
وي با بيان اين که عليرضا مانع از ورود من به منزل پدرزنم شد، تصريح کرد: بنابراين من در داخل ماشين منتظر ماندم اما بعد از نيم ساعت که خبري از پسرم نشد، با وي تماس گرفتم  و علت دير کردن وي را جويا شدم، اما ديدم پسرم پشت تلفن به شدت عصباني است و داد مي زند، گويا به شدت باهم درگيري لفظي پيدا کرده بودند.
اين پدر داغديده افزود: سريع از ماشين پياده شدم و رفتم به سمت منزل پدرزنم؛ در منزلشان نيمه باز بود، وارد حياط شدم، اما به محض ورودم پدر زنم به شدت با من درگير شد که چرا وارد خانه من شدي، از اين به بعد حق نداري به خانه من بيايي.
وي ادامه داد: پدرزنم بعد از درگيري لفظي، من را به بيرون هل داد و در وسط اين درگيري، عليرضا اعتراض کرد که چرا پدر من را مي زنيد، که منجر به بروز درگيري بين عليرضا و دايي اش شد.

دايي هاي عليرضا با ساطور و چماق به عليرضا حمله کردند
حاجي زاده با بيان اين که در همين حين دايي ديگر عليرضا، قمه و ساطور به دست به سمت عليرضا حمله کرد، خاطرنشان کرد: پدر زنم مرا زير مشت و لگد خود گرفت و در يک لحظه ديدم تمام صورتم پر از خون شده است و پسرم نيز روي زمين کنار درب ورودي منزل پدر زنم دراز کشيده است و برادرهاي همسرم با چماق و ساطور افتادند به جان عليرضا و وي را کتک مي زنند و همه صورتش پر از خون گشته است.
وي افزود: پدر زنم با عليرضا کاري نداشت و فقط مرا مي زد و عليرضا را فقط دايي هايش مي زدند؛ حتي برادر زنم نيز در پليس آگاهي به سينه اش مي کوبيد و مي گفت من عليرضا را زدم.

پسرم در آغوشم جان داد
حاجي زاده با اشاره به اين که نمي خواهم خون پسرم پايمال شود، تصريح کرد: پسرم را به کمک همسايه ها کنار ماشين خودم برديم، آخرين کلمات پسرم در حالي که بدنش به رعشه افتاده بود اين بود: بابا سرم به شدت درد مي کند، آن ها به طرز وحشتناکي مرا زدند؛ فقط اين ها را گفت و در آغوشم، قبل از رسيدن آمبولانس و ماموران پليس، با لرز جان داد.

برادرهاي همسرم در بازداشت هستند
وي با بيان اين که آنان حتي شيشه هاي ماشين مرا نيز شکستند، خاطرنشان کرد: برادرهاي همسرم الان در بازداشت به سر مي برند و طبق اظهار نظر پزشک قانوني، عمق ضربه اي که به سر عليرضا وارد شده است، 2.5 سانتي متر است و تمام دنده هاي وي نيز در اثر ضربات متعدد خورد و شکسته شده اند.
اين پدر دلشکسته با بيان اين که تمام اين اتفاقات جلوي چشمان همسرم اتفاق افتادند، تصريح کرد: همسرم از پنجره خانه پدري اش که مشرف به حياط خانه بود، شاهد ضرب و جرح پسرش مقابل چشمان خود به دست برادرانش بود و هيچ اقدامي نمي کرد.
وي از کينه خانواده همسرش نسبت به خودش گفت و ادامه داد: روز بعد از عمل جراحي همسرم، جراح دستور داده بود نگذاريد مريض دو روز را با هيچ کس صحبت کند و خانواده همسرم هم فکر کردند من خودم عمدا مانع از صحبت هاي همسرم با خانواده اش مي شوم و از من کينه به دل گرفتند.
وي ادامه داد: در صورتي که اصلا اين طور نبود و ما طبق دستور پزشک عمل مي کرديم، حتي مادر خود من هم با همسرم صحبت نکرد.
حاجي زاده با اشاره به اين که الان بيست سال است که ازدواج کرده ايم، تصريح کرد: الان همسرم در خانه پدري اش است و نگران برادرهايش، که چه بلايي بر سر آنان مي آيد.
انتهاي پيام/

 

منبع: رکنا

کلیدواژه ها:
احساس خود را نسب به این خبر در قالب یکی از شکلک ها بیان کنید:
Happy sad wonder fear Hate angri
ارسال نظر
نام:
پست الکترونیک:
نظر :
سوال امنیتی :
? 4 + 2

  آخرین اخبار
پايداري جوي در آذربايجان شرقي طي روزهاي آتي
سرپرست معاونت هماهنگي امور اقتصادي استانداري آذربايجان شرقي منصوب شد
براي قهرماني تراکتور بايد با کل ايران بجنگيم
چراغ هاي روشنايي معابر تبريز بازطراحي مي شود
راه ارتباطي 80 روستاي آذربايجان‌شرقي بازگشايي شد
پرديس رسانه و هنر، ميزبان "نشان ارادت" و پاسداشت خيرين حرم ساز
افتتاح نمايشگاه توانمندي بانوان ايران در استانبول
تداوم آلودگي هواي تبريز
افتتاح نمايشگاه توانمندي بانوان ايران در استانبول
انتشار فراخوان مرحله استاني جشنواره فيلم کوتاه بسيج در آذربايجان شرقي
  پربازدیدترین اخبار
انتشار فراخوان مرحله استاني جشنواره فيلم کوتاه بسيج در آذربايجان شرقي
افتتاح نمايشگاه توانمندي بانوان ايران در استانبول
پرديس رسانه و هنر، ميزبان "نشان ارادت" و پاسداشت خيرين حرم ساز
افتتاح نمايشگاه توانمندي بانوان ايران در استانبول
چراغ هاي روشنايي معابر تبريز بازطراحي مي شود
تداوم آلودگي هواي تبريز
براي قهرماني تراکتور بايد با کل ايران بجنگيم
راه ارتباطي 80 روستاي آذربايجان‌شرقي بازگشايي شد
سرپرست معاونت هماهنگي امور اقتصادي استانداري آذربايجان شرقي منصوب شد
پايداري جوي در آذربايجان شرقي طي روزهاي آتي
کلیه حقوق مادی و معنوی این وب گاه محفوظ است.