بدترين نوع غربت، غريبي در موطن آدمي است. اين شايد بهترين تعبير براي گفتن از «پروين اعتصامي» است. شاعرهاي که خوب ميدانيم هيچگاه آنچنان که بايد از او ياد نشده و همواره نامش در مهجوريت باقي مانده است
هرگاه اسمي از تبريز و داشتههايش ميشود، مگر ممکن است يادي از شهريار نکنيم و نگوييم اينجا ديار شهريار است؟ ولي صادقانه که نگاه کنيم حتي در ادبيات کلامي و درونشهري خود هم گاه يادمان ميرود که اينجا ديار پروين هم هست! از شاعران،فرهيختهها و استادهاي دانشگاه گرفته تا همين مردم کوچه و بازار اگر از تک تک اين مردم بخواهيد تا بزرگترين شاعر زن 10 قرن ادبيات ايران را نام ببرند، بيشک شمار آنهايي که از طاهره قرهالعين، زينب النسا، سيمين بهبهاني و فروغ فرخزاد اسم مي برند، به تعداد انگشتهاي يک دست هم نميرسد. اما قطعاً نظر قالب «پروين اعتصامي» خواهد بود اما پرسش اينجاست که چرا همين مردم که هيچکدام به جايگاه بلند پروين شک ندارند، شاعر همشهري خود را خوب نميشناسند. شعرش را خيلي کم ميخوانند و هوايش را ندارند؟ در سالگرد وفات پروين اعتصامي هيچ برنامهاي در شهر تبريز برگزار نشد
«رخشنده اعتصامي» مشهور به پروين اعتصامي در 25 اسفند 1285 در تبريز به دنيا آمد. تنها دختر خانواده بود و چهار برادر داشت. پدرش يوسف اعتصامي مردي فاضل و اديب بود؛ شش ساله بود که به همراه خانوادهاش از تبريز به تهران مهاجرت کرد. 18 ساله بود که به دو زبان عربي و انگليسي تسلط داشت؛ مدتي در مدرسه آمريکاييها زبان و ادبيات انگليسي تدريس کرد؛ در سال 1313 با رئيس شهرباني کرمانشاه ازدواج کرد و به ناچار همراه شوهر خود راهي کرمانشاه شد. اين سفر، آغازي بود بر زندگي پر درد پروين بود. خوي نظامي همسر با روح شاعرانه پروين نميخواند و اين براي شاعري چون پروين که تا چشم گشوده بود، بهار و دهخدا و مشروطهچيان مبارز را مهمان خانه پدري ديده بود، سخت بود که شاهد شبنشينيها و ميگساريهاي دوستان همسرش باشد. اينطور شد که بعد از يک سال، مهر خود را بخشيد و از همسرش جدا شد اما اندوه شکست را با وقار و آرامش به جان خريد و هيچگاه حرفي از آن نگفت. به اين ترتيب شاعر تبريزي، شعر و ادبيات را دوباره از سر گرفت.
پروين از سال 1315 به مدت دو سال مديريت کتابخانه دانشسراي عالي را بر عهده داشت. در همين سال ديوان خود را با مقدمه مرحوم ملک الشعرا بهار منتشر کرد. يک سال بعد در سال 1316 در سوگ پدر اديبش داغدار شد. کوچ پدر تلخترين حادثه زندگي پروين بود، مدتي بعد پروين در بستر بيماري افتاد، طبيبان بيماري وي را "حصبه" تشخيص دادند. جسم و جان شاعر تبريزي هر روز نحيفتر از ديروز ميشد و ديگر اميدي نبود. پروين در 15 فروردين 1320 در سن 35 سالگي در تهران درگذشت و در حرم حضرت معصومه(س) در قم به خاک سپرده شد. ديوان پروين، شامل 248 قطعه شعر است که از آن ميان 65 قطعه به صورت مناظره است. اشعار پروين اعتصامي بيشتر در قالب قطعات ادبي است که مضامين اجتماعي را با ديده? انتقادي به تصوير کشيده است. در ميان اشعار پروين، تعداد زيادي شعر به صورت مناظره ميان اشياء، حيوانات و گياهان وجود دارد. درونمايه اشعار وي بيشتر غنيمت داشتن وقت و فرصتها، نصيحتهاي اخلاقي، انتقاد از ظلم و ستم به مظلومان، ضعيفان و ناپايداري دنياست. در شعر پروين استفادههايي از سبک شعراي بزرگ پيشين نيز شده است. اشعار وي را ميتوان به دو دسته تقسيم کرد، دسته اول که به سبک خراساني گفته شده و شامل اندرز و نصيحت است و بيشتر به اشعار ناصرخسرو شبيه است. دسته دوم اشعاري که به سبک عراقي گفته شده و بيشتر جنبه داستاني به ويژه از نوع مناظره دارد و به سبک شعر سعدي نزديک است. اين دسته از اشعار پروين شهرت بيشتري دارند. بر اساس اين گزارش آنچه خوانديد تقريباً تمام آن چيزي بود که امروز از زندگي پروين در دست است. دکتر حميد صادقي مدرس دانشگاه در پاسخ به اينکه چرا شاعر بزرگي همچون پروين اين چنين غريب و بيصدا مانده، ميگويد: شايد عمده دليل آن به سبک و نوع شعر پروين مربوط ميشود، مثلاً اگر امروز عده زيادي با شعر فروغ ارتباط برقرار ميکنند و بيشتر از وي ياد ميشود، اين نزديکي و ارتباط به نوع شعر فروغ برميگردد. وي ادامه ميدهد: از آنجا که مثنوي به لحاظ قافيه محدوديت ساير قالبها را ندارد، شعر موضوعات طولاني است و در داستانسرايي از آن استفاده ميشود. پروين اعتصامي نيز براساس نوع ادب تعليمي خود پس از قالب قطعه به مثنوي توجه زيادي دارد. مثنويهاي پروين شامل 49 حکايت است و تقريباً يک چهارم کل اشعار وي را شامل ميشود. به گفته اين مدرس دانشگاه، موضوع اغلب حکايتهاي ارائه شده در قالب مثنوي در ديوان پروين اخلاقي و تعليمي است، روش پروين به عنوان آخرين حلقه حکايتپردازي روش حکايتپردازي بزرگان شعر کلاسيک فارسي است به علاوه اينکه برخي مفاهيم اجتماعي زمان شاعر نيز در اين حکايتها نمود و تجلي پيدا کرده است. کوچ زودهنگام از تبريز و زيستن در پايتخت و به دور از سرزمين پدري از ديگر مواردي است که صادقي در دليل غربت و کمرنگيِ پروين از آن ياد ميکند. در اين ميان کمال ادهمي، استاد ادبيات به تاثير روحيه زنانه در شعر پروين اشاره کرده و معتقد است، قدرت توصيف پروين در حکايات مثنويها ممتاز و هنري است. وي اضافه ميکند: اگر براساس عناصر سبکشناسي پروين را با توجه به خصايص زباني پيرو سبک خراساني بدانيم، ويژگي توصيف دقيق و قوي را از ويژگيهاي اصلي اين سبک بايد دانست که در ديوان پروين نيز نمود خاصي دارد، انتخاب واژگان و تصويرهايي که شاعر در بيان مقصود خود ارائه ميدهد برخاسته از روحيه زنانه پروين است. اين استاد ادبيات ادامه ميدهد: حجم کار پروين نشان از فعاليت مدام شاعر دارد، چرا که اگر عمر شاعري وي را 17 سال حساب کنيم در اين 17 سال 209 قطعه، مثنوي و قصيده سروده است که به طور متوسط هر سال ميان 11 تا 13 شعر نتيجه کار وي است. وي خاطرنشان ميکند: نبايد فراموش کنيم که پروين اعتصامي يکي از شاعران بزرگ معاصر شعر فارسي است که شخصيت هنري وي داراي ابعاد مختلفي است، پروين علاوه بر اينکه جايگاه خاصي در تجدد محتوايي شعر فارسي دارد، در تدوين تاريخ ادبيات شعر فارسي نيز نقش مهمي داشته که بايد به آن توجه شود. با وجود تمام اينها که گفته شد بايد قبول کنيم که هواي شاعر همشهري خود را نداشته و نداريم چرا جز وقتي که بخواهيم از خياباني که آن بالا بالاهاي شهر، واقع شده اسم ببريم، از پروين ياد نميکنيم؟ چرا زماني که چند 10 کيلومتر آن طرفتر «صائب تبريزي» را «صائب اصفهاني» مينامند رگ غيرت همه ما بيدار ميشود ولي از کنار روح زنانه پروين به سادگي عبور ميکنيم.