احرار: در سالهاي اخير کم رونق شدن بازار روزنامه،براي زندگي کيوسکداران مطبوعاتي گران تمام شده است؛به طوري که آن ها براي گذران زندگي روزمره خود به رغم ميل باطني، دست به فروش دخانيات مي زنند.
بهنام عبداللهي: روزنامه ميخواهم. ميگويد هنوز روزنامههاي امروز نرسيده است. وقتي مي بيند با ابروهاي درهم رفته پول را داخل جيبم ميگذارم، ميگويد: البته اگر صرفاً به کاغذش نياز داري، ميتوانم از باطلهها برائت کنار بگذارم. ارزانتر هم در ميآيد.
اين مکالمه در ساعت 2 بعد از ظهر اتفاق افتاده است. وقتي در ژاپن روزنامهها با تيراژ چندين ميليوني براي نوبت دوم توزيع ميشود، اينجا در تبريز هنوز خبري از روزنامههاي مرسوم به «صبح کشور» نيست.
اوضاع بد روزنامهها، مگر چند نفر به اين موضوع فکر ميکنند؟
بعد از رد وبدل شدن چندجمله مي فهمد که خبرنگارم و مواجه شدن با چنين صحنههايي چقدر براي من و همکارانم دردناک است، آقا محسن که در يکي از مرکزي ترين نقطههاي تبريز به عنوان دکه دار مطبوعات فعاليت ميکند، ميخواهد از دلم دربياورد. ميگويد: عزيز من مگر چندنفر در اين شهر نگران به موقع رسيدن روزنامهها هستند؟
مقصد بعدي چهارراه ابوريحان است. مردي نسبتاً سالخورده که به گفته خودش سواد خواندن و نوشتن هم ندارد، چندنمونه از روزنامههاي روز را در دکه اش چيده. از او سراغ يکي از مهمترين روزنامههاي کشور را ميگيرم، ميگويد: اگر واقعاً ميخواهي بخري، از بسته بازش کنم؛ مشتري ندارد. اگر ميتواني با همان روزنامههاي روي ميز کارت را راه بيندازي، من خودم را به زحمت نيندازم.
هر پاکت سيگار، معادل فروش ?? نسخه روزنامه
«سيگار… داريد؟»؛ اين سوال جواني 20 يا 21 ساله است که مکالمه من و دکه دار را قطع ميکند؛ البته چهره دکه دار نشان ميدهد چندان هم از اين قطع مکالمه و درخواست مشتري جديد بدش نيامده. پاکتي سيگار به جوان ميدهد، او درخواست فندک هم ميکند. کارتخوان را جلو ميآورد: 24 تومن بکش عزيز.
سرش را از باجه بيرون ميآورد؛ وقتي از رفتن جوان و حضور من مطمئن ميشود، ميگويد: اگر اين سيگار لعنتي نبود، چرخ زندگي ما با روزنامه ميچرخيد؟

سوال مهمي است. در سالهاي اخير بيشتر دکه داران مطبوعاتي از طريق فروش تنقلات و به ويژه سيگار گذران زندگي ميکنند. اين، با کاهش چشمگير تيراژ نشريات و روزنامهها و گسترش بي حد و مرز فضاي مجازي بي ربط نيست.
يکي از دکه داران در منطقه تربيت تبريز ميگويد که اين روزها حتي مردم چند لحظه مقابل دکه براي مرور تيتر اول روزنامهها هم توقف نميکنند، شما انتظار داريد دوهزار تومان پول پرداخت کنند و همان اخباري را که در گوشيها دست به دست ميشود، بخرند؟

فضاي مجازي هم مقصر است؛ اما اين همه ماجرا نيست
گسترش فضاي مجازي و دسترسي آزاد به اطلاعات، اما در همه کشورها منجر به کم رونق شدن بازار روزنامهها نشده است. آساهي شيمبون در ژاپن روزانه به تيراژ 6 ميليون و 600 هزار نسخه به چاپ و فروش ميرسد. در هند روزنامه باسکار تيراژي 3 ميليوني دارد. تيراژ رفرنس نيوز در چين نيز اين روزها به 3 ميليون و 73 هزار نسخه در روز رسيده است.
اين در حالي است که مطرحترين و معتبرترين روزنامههاي ايران، روزانه رقم خيلي کم از اين آمار به چاپ ميرسانند که البته کمتر از نصف کل تيراژ به فروش ميرسد.

دکههاي مطبوعاتي در تبريز چگونه فعاليت ميکنند؟ با اين وضعيت روزنامه خواني در کشور چه حمايتهايي از آنان صورت ميگيرد؟ آيا به حال خود رها شدهاند؟
فعاليت 75 دکه صرفاً مطبوعاتي در تبريز
ابراهيم محمدي، مديرعامل سازمان ميادين و ساماندهي مشاغل شهرداري تبريز با بيان اينکه در سطح شهر تبريز 117 دکه وجود دارد، ميگويد: از اين تعداد 75 دکه مطبوعاتي هستند و 43 دستگاه ديگر در حوزه عرضه تنقلات فعاليت ميکنند.
او درباره قرارداد دکه داران با شهرداري ميگويد: در قراردادهاي دکههاي مطبوعاتي ذکر شده است که دکه داران بايد 80 درصد ظرفيت دکه شأن را براي فروش روزنامه و تنها 20 درصد را براي فروش تنقلات اختصاص بدهند که با کاهش ميزان فروش نشريات در سالهاي اخير، اين روال اکنون چندان رعايت نميشود.

محمدي ميگويد در تبريز پنج يا شش دکه وجود دارد که صرفاً از طريق فروش روزنامه درآمد کسب ميکنند: «اين در حالي است که ساير دکهها اعم از مطبوعاتي و تنقلاتي ديگر اتکا چنداني به فروش مطبوعات ندارند.»
به گفته او، سازمان ميادين شهرداري تبريز پيش از سال 95 تعداد قابل توجهي از دکههاي سطح شهر را نوسازي کرده و از نظر بصري توجه ويژه اي به اين موضوع داشته است؛ اما هم اکنون نيز 40 دکه وضعيت خوبي ندارند و براي ساماندهي آنها نيز برنامه ريزي هاي لازم صورت گرفته است.
آمادگي براي احداث ايستگاه مطالعه در جنب دکهها
او معتقد است با انديشيدن برخي تدبيرها، ميتوان دوباره مردم را براي خواندن يا خريد روزنامه ترغيب کرد. محمدي ميگويد: «ما آمادگي لازم را داريم که در کنار چند دکه، ايستگاه مطالعه روزنامه و نشريه احداث کنيم که ميتواند در بلندمدت به آشتي شهروندان با رسانههاي مکتوب بينجامد.»

او البته لازمه اين امر را همکاري تشکلهاي رسانهاي، مطبوعاتي و فرهنگ و ارشاد اسلامي ميداند.
«ما هم ميدانيم که در دنياي امروز با فروش روزنامه نميتوان گذران زندگي کرد». اين تعبيري است که مديرعامل ميادين درباره وضعيت دکه داران به کار ميبرد و اضافه ميکند: «ما براي حمايت از اين قشر، اجاره بهاي ماهانه دکههاي مطبوعاتي را بسيار اندک در نظر گرفتهايم.»
او ميگويد علاوه بر اين، ميزان اجاره بهاي تمامي دکههاي سطح شهر هر سال 15 درصد افزايش پيدا ميکند در حالي که اين ميزان افزايش براي دکههاي مطبوعاتي صرفاً ? درصد اعمال ميشود.
در تحقيقات محلي و ميداني ما از دکههاي مطبوعات سطح تبريز، مشخص شد که فروش روزنامه در بهترين شرايط، ماهانه 200 يا 300 هزار تومان براي دکه داران سود به همراه دارد، اين در حالي است که با فروش تنقلات و سيگار ميتوان دست کم در هر ماه 3 ميليون تومان کاسب شد.

صرف عمر براي روزنامه، دريغ از درآمد روزانه
يکي از دکه داران که ميخواهد نامش در اين گزارش منتشر نشود، ميگويد: من 40 سال از عمر خود را براي فروش روزنامه صرف کردهام، بدون اينکه از طرف نهادي حمايت شوم و يا بيمه داشته باشم.
مطالبه او اين است که در اين شرايط، مسئولان متولي در وهله اول براي نحوه کسب درآمد دکه داران مطبوعاتي فکري بکنند و در وهله دوم به فکر راهکارهايي اساسي براي گسترش فرهنگ روزنامه خواني باشند.
دکه داران حالا جزو قشر ضعيف جامعه محسوب ميشوند
محمدحسين حسيني، رئيس گروه امور رسانه و تبليغات اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامي آذربايجان شرقي هم موافق است که دکه داران مطبوعاتي اکنون جزو قشر ضعيف و آسيب پذير جامعه به شمار مي آيند.
او ميگويد: در سالهاي اخير کاهش سرانه مطالعه مطبوعات و نشريات در جامعه با گسترش فضاي مجازي، آسيبهايي جدي به تيراژ روزنامهها و همچنين کسب و کار دکه داران وارد کرده است.

حسيني شرح ميدهد که برخي از دکه داران مطبوعاتي به رغم اينکه 30 يا حتي 40 سال است در اين حوزه فعاليت ميکنند، اما از طرف هيچ ارگاني مورد حمايت نبوده و از کوچکترين حقوقي همچون بيمه بي بهرهاند.
او ميگويد برخي از دکه داران به قدري به شغل خود علاقه دارند که با وجود درآمد بسيار کم از محل فروش نشريات، همچنان 90 درصد دکه خود را به مطبوعات اختصاص ميدهند.
آئين نامههاي دکه داري نيازمند به روز رساني
رئيس گروه امور رسانه و تبليغات فرهنگ و ارشاد اسلامي آذربايجان شرقي يکي ديگر از دلايل آسيب پذير بودن دکه داران مطبوعاتي را به روز نبودن آئين نامهها در اين حوزه عنوان ميکند.
يکي ديگر از مشکلاتي که در سالهاي اخير علاقه مندان روزنامهها با آن مواجه اند، عرضه ديرهنگام نشريات به دکهها بوده است که حسيني علت آن را هم همان کاهش شديد استقبال از نشريات مکتوب ميداند.

توزيع روزنامه؛ از هواپيما تا نيسان آبي
او ميگويد: در گذشته که روزنامههاي سراسري در تيراژ بالايي به چاپ ميرسيد، اين روزنامهها با اولين پرواز صبح همان روز به شهر ما ميرسيد و طبيعتاً تا ساعت ? صبح در دکهها قابل عرضه بود اما اکنون به خاطر تيراژ پايين و نبود صرفه اقتصادي با ماشين حمل بار از تهران به تبريز ارسال ميشود.
به گفته رئيس امور رسانه فرهنگ و ارشاد استان، بيشتر دکه داران براي دريافت روزنامه به مرکز توزيع مراجعه نميکنند بلکه فردي با يک ماشين شروع به توزيع روزنامهها ميکند که اين پروسه باعث ميشود برخي اوقات تا نيمههاي روز، روزنامهها به دست دکهها نرسد.
او از تيراژ بسيار پايين روزنامههاي سراسري سخنان تلخي به ميان ميآورد. ميگويد: «براي مثال روزانه دو يا سه نسخه از روزنامههاي مهمي مثل روزنامه ايران، سه نسخه روزنامه خبر ورزشي، سه نسخه روزنامه جام جم در اختيار دکهها قرار ميگيرد که حتي اين تعداد کم نيز گاهي اوقات برگردانده ميشود.»

تبليغات به جاي تنقلات؛ سالمتر، پول سازتر
حسيني اما براي افزايش درآمد دکههاي مطبوعاتي و صرف نظر از فروش سيگار و تنقلات در اين دکهها پيشنهادي براي شهرداري دارد: «شهرداري ميتواند در همان دکهها اجازه استفاده از فضاي تبليغاتي به دکه داران بدهد تا آنها بتوانند از اين محل نيز درآمدي کسب کنند.»
البته او معتقد است بايد در ازاي اين امتياز تبليغاتي، اجازه فروش 20 درصدي تنقلات از دکههاي مطبوعاتي سلب شود.
رئيس امور رسانه فرهنگ و ارشاد استان با پيشنهاد شهرداري درباره ايجاد ايستگاههاي مطالعه نشريات در برخي معابر پرتردد هم موافق است و ميگويد ما آمادگي لازم را براي تأمين محتواي اين ايستگاهها داريم: «دست کم نسخههايي از روزنامههاي محلي را خريده و در اين ايستگاهها به صورت رايگان جهت مطالعه شهروندان ارائه ميکنيم.»
اين، واقعيتي تلخ است که روزنامه در کشور ما ديگر خريدار ندارد و تلختر از آن، تبديل دکههاي عرضه محصولات فرهنگي به دکههاي عرضه دخانيات است. البته آنچه از صحبتهاي دکه داران پيداست، آنها هم با چنين تغييري در منبع درآمدشان موافق نيستند، اما ميگويند: «خرج زندگي اين چيزها سرش نميشود.»
منبع: مهر