«نادر خدادايان» فردي است که بعد از 20سال حبس از زندان آزاد شدهاست و حالا تلاش ميکند با واکسزدن براي باقي عمر خود نان حلال در بياورد.
براي همه ما پيش آمدهاست که به دليل سفر يا مشغله و يا حتي بيماري يک هفته را طوري بگذرانيم که از اخبار و اطلاعات و جريان شهر دور باشيم. آن وقت بعد از يک هفته وقتي به شرايط عادي باز ميگرديم متوجه تغييرات و اتفاقاتي ميشويم که در بي خبري ما اتفاق افتاده است. طوري که گويي آن يک هفته را زندگي نکردهايم. «نادر خدادايان» زنداني سابق 20سال از عمرش را به علت همراه داشتن مواد مخدر پشت ميلههاي زندان گذراندهاست و حالا بعد از 20سال وارد دنياي بيرون شدهاست و به يکباره شاهد تمام اتفاقاتي است که در اين 20سال اتفاق افتادهاست.
آقاي خداديان متولد 1334در کرمانشاه است. در سن 9سالگي اولين بار دستهايش دستبند را تجربه ميکنند و در آخرين بار نيز بيش از 20سال قبل با ??? گرم مواد مخدر دستگير و راهي زندان ميشود. او در اين ?? سالي که زندان بوده پدر و مادرش را از دست ميدهد. بعد از آن همسرش فشارهاي زندگي را تاب نميآورد و خودکشي ميکند و در حال حاضر يک خواهر نابينا دارد.
آقاي خدادادي وقتي دوباره وارد دنياي بيرون شد تصميم گرفت که رزق حلال در بياورد. اما به دست آوردن رزق حلال براي کسي که 20سالي از شهر دور بودهاست و چيزي ندارد کار سختي است؛ سوء سابقه آقاي خدادادي بهانه بزرگي است که کمتر کسي حاضر شود به او کار بدهد. براي همين مدتي در خيابانهاي اصفهان کفشهاي مردم را واکس ميزند و شبها را در ترمينال ميخوابد. اما اين شغل خياباني به مذاق نيروهاي شهرداري خوش نميآيد و به جاي آنکه به او سروساماني بدهند وسايل او را ميگيرند و از او تعهد ميگيرند که ديگر اين کار را انجام ندهد.
وقتي مردم از گرفتن وسايل آقاي خدادادي خبردار شدند اين بار خودشان دست به کار شدند دوباره براي او وسايل خريدند. اما ماموران شهرداري در آخرين اقدام خود چون هيچ مدرکي از آقاي خدادادي نداشتند با بليط اتوبوسي که به نام کس ديگري گرفته شده بود او را به شهر کرمانشاه برگرداندند.